کیانوش جان این روزها جنگ تبلیغات و نظرات فیک هست. مشکل ما نسل قبلی ها این است که هنوز به مردم به چشم مردم سال 57 نگاه میکنیم که ما دوتا جزوه از آنها بیشتر خوانده بودیم و ما باسواد و قدرت تشخیص بودیم و مردم نبودند. امروز این بچه ها به ما سیاست درس میدهند. رژیم اگر با این شعار ها نتوانست تو را رنگ کند مطمئن باش که نیکاها و مهساها هم رنگ نمی شوند. من چندبار مصاحبه دختران دبیرستانی با صدا و سیما را دیده ام. آنچنان با سیاست حرف میزند که هم حرفش را زده باشد و هم بتوانند از صدا و سیما پخش کنند و من بعنوان بیننده برنده را دختر دبیرستانی دانستم. از این زاویه اصلا مهم نیست چه شعاری میدهند. مهم مخاطب است که نه تو تحت تاثیر قرار میگیری  و نه من. لذا من اصلا خودم را درگیر این شعارها نمی کنم. مجاهدین هم خیلی میگویند مردم بر علیه ستم شاه و شیخ بلند شده اند. خب بگویند! کی اهمیت میده؟ من جدیشون نمیگیرم بگذار گلویش را پاره کند. 

 من چند بار هست که در بخش خلاصه مقاله یک چیزی مینویسم اما همراه مقاله نمیاد. نمیدونم مشکل کجاست. باری، در توضیح نوشته بودم که در شرایطی که دختران و زنان ایران با هرچه نماد اسلامی در پوشش و ظاهرشان است سر جنگ دارند سازمان مجاهدین نوع دیگری از حکومت اسلامی را نوید میدهد که در هر دو صورت جمهوری آخوندی و یا مجاهد برای این نسل تهوع اور هستند. فکر میکنم تن نسل Z  با دیدن این جماعت مهاجر کهیر بزند. نیکاها و مهساها و دیگر دختران و زنان بخاطر مشکل شان با ظواهر و ایدئولوژی اسلامی با این رژیم مشکل دارند. حالا چون مریم رجوی چادری نیست به او اقتدا کنند؟ هرگز!  لذا شرط عقل نیست که در یک ائتلاف سازمان مجاهدین حضور داشته باشند چون مردم هم بخاطر کارنامه همکاری اینها با صدام با اینها مشکل دارند و هم با ایدئولوژی شان این ائتلاف مورد تبلیغات منفی رژیم قرار گرفته و حرکت به زمین خواهد خورد. اما پس از سرنگونی رژیم اشغالگر اسلامی مجاهدین هم مثل هر ایرانی دیگری حق دارند در صحنه سیاسی حضور داشته باشند و اگر رای آوردند در پارلمان یا مجلس موسسان نماینده داشته باشند. البته من حتا به اندازه صفر تعداد نماینده هم برای سازمان مجاهدین شانس قائل نیستم.