رفتن به محتوای اصلی

اوت 2009

و شاهد این بار از بانک مرکزی آمد!

در یاداشتی تحت عنوان سقوط قریب الوقوع ارزش ریال در برابر دلار و سایر ارزها، با استناد به دشواریهای موازنه ارزی، تورم شتابناک در راه بعلت انتشار اسکناس زیادی و افزایش حجم نقدینگی چندین بار بالای رشد تولید، بحران وصول مطالبات بانکها و فرار سپرده ها بویژه از بانکهای دولتی و..،

پرچم و سرود و نیاز به همبستگی ملی

بحث پرچم و نشان آن این روزها باز، بحثی داغ شده‌است. شاهزاده رضا بیانیه داد که مردم در کنار رنگ سبز، پرچم شیروخورشید‌نشان و سرود مرز پرگهر را به مثابه نمادهای ارزشمند تاریخ چند هزارساله ارج نهند. این بیانیه در زمانی بیرون آمد که چند گیج‌سر با پرچم شیروخورشیدنشان و شعار «مرگ بر موسوی» به تظاهرات سبز لوس‌آنجلس حمله کرده بودند و بنا بر این، سخت نابجا و غیردموکراتیک بود؛ و شماری از فعالین سیاسی ایرانی نیز، با تکیه و تأکید بر سنتهای آزادی‌خواهانۀ کشورهای میزبان و ضرورت چند صدائی بودن جنبش...

چرا جمهوری اسلامی حقوق بشر را نقض می کند؟

البته نباید فراموش کرد که بخشی ازعرف جاری در جامعه و اعتقادات کهنهء بخشی از مردم هم زمینه ساز رونق گرفتن کار حکومتیان در نقض حقوق انسانها می شود. مردم باید به این نتیجه برسند که این بخشهای غیر مفید نظیر خشونت و ... را از دیدگاههای خود دور سازند تا این گونه حکومت ها هم براحتی نتوانند از بخشی از این باورها برای به پیش بردن اهداف خود سو استفادهء لازم را بکنند. آگاهی و پیشرفت مردم در شناختن حقوق کامل انسانیشان کمک شایانی می کند به کوتاه شدن عمر حکومت هایی نظیر حکومت اسلامی ایران که...

دولت کودتا و وزارت زنان

معرفی سه وزیر زن از سوی احمدی نژاد موجب حیرت بسیاری از ناظران شده است، چگونه دولتی که آن لایحه ارتجاعی علیه حقوق زنان (موسوم به لایحه خانواده) را به مجلس فرستاد اکنون زنان را به عنوان وزیر کابینه پذیرفته است؟ آیا در اثر صاعقه یا هر حادثهء دیگری احمدی نژاد و مجتبی ثمره هاشمی، تغییر عقیده داده و فمینیست شده اند؟! آیا عقاید فقهی مصباح یزدی و خامنه ای (دو حامی اصلی دولت کودتا) تغییر کرده؟

آیا سیل جاری شده ،همه را با خود می برد؟

پاسخ من به آقای فر آورده گرامی! خمینی را لعنت کنیم یا خود را؟ مقاله آقای مهیار فر آورده در سایت ایران گلوبال....بنظرم اول باید خود را لعنت کنیم نه خمینی را ! چرا که خمینی باتمام صراحت گفت که خواهان برقرار ی حکومت اسلامی در ایران است. علیرغم همه اینها مردم به خمینی لبیک گفتند و بدنبالش افتادند .انقلاب 57 جنبش متراکم وخفه شده بعد از کودتای 28 امرداد بود.

چگونه می توان از مرحله کنونی بحران سیاسی موفق عبور کرد؟

با وجود اینکه تحولات و دگرگونیهای سیاسی در کلیت آن برای آگاهان سیاسی قابل پیش بینی است، اما زمان بروز بحران سیاسی و تعمیق آن از قبل قابل پیش بینی نیست. گاه حاصلضرب حوادث و رویدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چنان در هم می آمیزند که پیش بینی بروز یک سنتز، قبل از وقوع آن غیرممکن می گردد.

نامه ای از یک کارگر کشتی سازی در سوئد به کشتی سازان میهنم!

برادران، دوستان هم صنف من! من نیز چون شما کار گر کشتی سازی هستم، نه در آن کشور به یغما رفته ام بلکه در سوئد. کارم شرکت در تیم سازندگان پروانه کشتی است. با ماشین تراش و فرز سرو کار دارم. بیست پنج سال کار مفید و ارزش زا، در این صنعت و دیگر صنایع، وجدان و غرور کارگری را به شخصیت نخستین من تبدیل کرده است.

خمینی را لعنت کنیم یا خود را؟

آیا تا بحال از خود پرسیده ایم؛ چه کسی در چیره شدن چنین حکومت جباری بر سرنوشت و جان و مال و ناموس مردم ما مسئول است؟ آیا مقصر خمینی است که اعتماد، صداقت و پشتیبانی ملتی را بکار گرفت تا خونخوارترین حکومت جهانی را پایه گذارد، و یا مقصر ما هستیم که کشور، ثروت، سرنوشت و جان و مال و ناموس خود و فرزندان خود را در طبق اخلاص نهادیم و دو دستی تقدیم او کردیم؟

نتیجه اعتراض نکردن

تحولات تکان دهنده و سرنوشت سازی را که از ۲۲ خرداد تا کنون شاهدیم، نتیجه منطقی‌ و اجتناب ناپذیر عملکردها، سیاست‌ها و نیز ساختار و ماهیت رژیم جمهوری اسلامی است. پس از بهمن ۵۷ از هنگامیکه پسوند اسلامی بر گردهٔ جمهوری آویزان و سیاست به دین آغشته گشت، هم دین آلوده شد و هم سیاست!

جنبش همگانی، جنبش سبز و پس نشستن ها

جنبش همگانی جنبش های متشکل و مشارکتی را کنار می گذارد يا پس می زند. تراژدی سياست و مبارزات سياسی - اجتماعی نيز در همين جاست. کافی ست نگاهی به آن چه که اتفاق افتاده بی اندازيم: با برآمدن جنبش انبوه، از ۲۲ خرداد به بعد، فعاليت های متشکل، مشارکتی، سنديکايی، اتحاديه ای و شبکه ای جامعه ی مدنی...