رفتن به محتوای اصلی

ژوئن 2022

سیامک نادری گرامی : من ابتدا

Body

سیامک نادری گرامی : من ابتدا ویدو "سخنان ایرج مصداقی درباره بیانیه شاهزاده رضا پهلوی و..." که در ایرانگوبال درج شد ه بود را گوش کردم ؛ ایشان در این ویدئو به کسی توهین نکرده است

ادامه نظر...
سیامک نادری گرامی : من ابتدا ویدو "سخنان ایرج مصداقی درباره بیانیه شاهزاده رضا پهلوی و..." که در ایرانگوبال درج شد ه بود را گوش کردم ؛ ایشان در این ویدئو به کسی توهین نکرده است .برعکس اقای تقی روزبه که سالها آکانت سایت ایرانگلوبال را در اختیار داشته اند و صد ها مقاله در این سایت چاپ کرده اند متاسفانه در همان تیتر مقاله توهین را آغاز می کند"سه نکته ناقابل در باره عرایض آقای ایرج مصداقی! که من این کلمه " عرایض" را به " سخنان" تغییر داده ام و در دو جا هم از کلمات نا مناسب و توهین امیز(قماش و خرامیدن) استفاده کرد ه است که ان را نقط چین کرده ام ولی د ر متن مقاله از روش پلمیک که روشی سنتی در ادبیات چپ ایران است پیروی نموده است که از لحاظ نظری، محصول اش برای اپوزیسیون ایران نزدیک به صفر بوده است، چون همه ی توان صاحبان اندیشه در این سالها صرف پلمیک شد که حاوی توهین و تحقیر و تمسخر و اتهام زنی و تحلیلی شخصی از یک فرد بدون ارائه سند و مدرک بوده است .برای زدودن چنین ادبیاتی بایستی صبورانه و بدون عصبانیت صاحبان چنین ادبیاتی را نقد کرد

سيامك نادري ؛

Body

سيامك نادري ؛ اگر چه سر تا پای مقاله همین فرهنگ بکار گرفته شده اما موارد این است و بدلیل تنگی وقت امکان وارد شدن در جزئیات را ندارم.

ادامه نظر...
اول، برای مزید اطلاع ایشان لازم است یادآوری شود که ژن شناسان برآنند که گاهی ژن های مغلوب جهش می کنند و غالب می شوند. از این رو آقای مصداقی نباید چندان تعجب کنند که علیرغم داشتن ژن غالب جمهوری خواهی، چگونه و با چه مکانیزمی مصداق یکی از همین جهش های غافلگیرانه شده است! البته ناگفته نماند کسی که به دنبال یافتن چهره ای مقبول برای حکومت کردن و رهبری کردن مردم باشد، دانسته و نادانسته خود دست اندرکارتقویت ژن مغلوب بوده است... بگذریم از این که وقتی پای این قماش از ژن جمهوری خواهی درمیان باشد، خودرضاپهلوی هم کمتر از ایشان جمهوری خواه نیست
دوم، وقتی ایشان می گویند «ظرفیت رهبری» ندارند، دارند شکسته نفسی می فرمایند. حداقل نفردوم که هستند! اگر می گفتند آب برای شناکردن ندارند شاید به حقیقت نزدیک تر می بود... اگر اینطوری صورت بندی شود لازم نیست خیلی ناامید باشند. شاید روزی روزگاری بارانی، سیلی و نعمتی بیاید و آبی وافر فراهم شود.... و یا اگر هم نه صعود به خودقله که به کمرکش آن مقدور شود...
سوم، وقتی سخن از ژن در میان باشد، بطورطبیعی دیگر پای اندیشه و عقلانیت و جمع بندی تجربه های صورت گرفته، چوبین می شود. آنگاه نوبت جن زدگی و فال بینی در چهره ماه و دیگر صورفلکی فرا می رسد ...
و در انتها بدور از شوخی و طنز، یک کلمه حرف حساب! اگر انسان ها بجای تفأل و فال بینی و جن زدگی و با وزش هربادی بدان سمت دویدن، در تطابق با آن گونه که هستند و باصطلاح مطابق گروه «ژنی» خود حرکت می کردند و سعی نمی کردند که ادای خرامیدن دیگری و دیگران را در بیاورند، آیا جهان جای بهتری برای زیست نبود؟ آیا دموکراسی آبرومندتر از آن چه که هست نمی شد؟!

سيامك نادري :

Body

سيامك نادري : اول، برای مزید اطلاع ایشان لازم است یادآوری شود که ژن شناسان برآنند که گاهی ژن های مغلوب جهش می کنند و غالب می شوند. از این رو آقای مصداقی نباید چندان تعجب کنند که علیرغم داشتن ژن

ادامه نظر...
اول، برای مزید اطلاع ایشان لازم است یادآوری شود که ژن شناسان برآنند که گاهی ژن های مغلوب جهش می کنند و غالب می شوند. از این رو آقای مصداقی نباید چندان تعجب کنند که علیرغم داشتن ژن غالب جمهوری خواهی، چگونه و با چه مکانیزمی مصداق یکی از همین جهش های غافلگیرانه شده است! البته ناگفته نماند کسی که به دنبال یافتن چهره ای مقبول برای حکومت کردن و رهبری کردن مردم باشد، دانسته و نادانسته خود دست اندرکارتقویت ژن مغلوب بوده است... بگذریم از این که وقتی پای این قماش از ژن جمهوری خواهی درمیان باشد، خودرضاپهلوی هم کمتر از ایشان جمهوری خواه نیست

سيامك نادري : آقاي کیانوش

Body

سيامك نادري : آقاي کیانوش توکلی گرامی. نوشته آقای تقی روزبه در ایران گلوبال ( تریبون آزاد) مواردی از توهین، تحقیر و تمسخر گرفتن آقای ایرج مصداقی داشته و بر اساس تحلیل و ذهنیّت خود اتهاماتی به اایشان

ادامه نظر...
آقای کیانوش توکلی گرامی. نوشته آقای تقی روزبه در ایران گلوبال ( تریبون آزاد) مواردی از توهین، تحقیر و تمسخر گرفتن آقای ایرج مصداقی داشته و بر اساس تحلیل و ذهنیّت خود اتهاماتی به اایشان میزند برغم اینکه اصل بر ائت و گفته شخص ملاک است مگر اینکه مدرک و سندی ارائه شود. از آنجا که این نوشته تنها در تریبون آزاد ایران گلوبال انتشار یافته تقاضای چک و بازبینی مطلب را دارم زیرا تریبون آزاد نیز طبق قوانین خود نباید مطلب نوشته شده حاوی توهین و تحقیر و تمسخر و اتهام زنی و تحلیلی شخصی از یک فرد بدون ارائه سند و مدرک باشد. و این نقض قوانین تریبون آزاد است. و مهمتر از آن فروکاستن نقد سازنده به تکه پراکنی هایی که متاسفانه در این دوره باب شده است. حتی در صورتی در فرض بگیریم در مقاله طنز بکار گرفته شده باشد طنز به معنی خندیدن به کسی نیست و هنوز سخنان دوست و هم بندی عزیزم بهرام طرز علی یکی از جانباختگان سال ۶۷ در گوهردشت یادم است که در قبال چنین مواردی می گفت :« با هم دیگر بخندیم، بهمدیگر نخندیم.» با احترام . سیامک نادری

استراتژی نظام در حفظ هواداران؛ایجاد رعب و کرامت سازی!

️ نظام سالها تلاش کرد تا با ایجاد ترس از لیبی شدن ایران در صورت تغییر نظام، مردم را از پیگیری تغییر و تحول باز دارد و چون در این هدف موفق نبوده و از اقناع بدنه مردم ناامید شد لذا با برگزاری نمایش انتخابی در ۹۸ و تشکیل مجلس گوش بفرمان، همچنین انتخابات ۱۴۰۰ و تشکیل حاکمیت یکدست شده، سعی کرد با استراتژی ایجاد ترس و کرامت سازی لااقل آن بخش از هواداران خود را که در نمایش های حکومت شرکت می کنند؛ به هر طریق حفظ کند.

چرا انفجار‌ها و آتش‌سوزی‌ها در ایران معنادار می‌شوند؟

تجربه می‌گوید، اگر مسئولیت این حوادث را فرد یا مجموعه‌ای برعهده نگیرد، آن‌وقت پای حدس و گمان به میان کشیده می‌شود، چون مقام‌های جمهوری اسلامی ترجیح می‌دهند بسیاری از این حوادث را ناشی از یک سهل‌انگاری یا فرسودگی و یا خطای انسانی معرفی و واقعیت را تا آنجا که می‌توانند پنهان کنند. واقعیتی که در بسیاری موارد بعدها مشخص شد، علل و عوامل وقوع آن برخلاف ادعایی است که مقام‌های جمهوری اسلامی مطرح کرده‌اند.

پشت پرده جنگ قدرت در درون سپاه؛ برخورد با فعالان رسانه‌ای خودی

در حالی که در یک ماه گذشته چند نیروی سپاه در ایران ترور شده‌اند، بازداشت سه فعال رسانه‌ای نزدیک به جبهه موسوم به انقلاب، پرده جدیدی از جنگ قدرت در درون سپاه است. برخورد با نیروهایی انقلابی که خبر دستگیری رییس حفاظت اطلاعات سپاه به اتهام جاسوسی را منتشر کردند

Maryam Ipak

Body

Maryam Ipak همه فرهیختگان به ایران دموکراتیک با حفظ نماد ملی و حافظه تاریخی خوش‌امدند.چهر دهه این را فریاد زدیم، نیازی نداشتیم که عاقبت اندیشی کنیم، رفاه، امنیت، ارامش در سرزمین مهاجرت برقرار است،

ادامه نظر...
Maryam Ipak
همه فرهیختگان به ایران دموکراتیک با حفظ نماد ملی و حافظه تاریخی خوش‌امدند.چهر دهه این را فریاد زدیم، نیازی نداشتیم که عاقبت اندیشی کنیم، رفاه، امنیت، ارامش در سرزمین مهاجرت برقرار است، بیش از نیاز از جامعه میزبان دریافت کرده‌ایم، اما ایران ،،ایران،، است، بی‌بدیل، موزه ترریخ تمدن جهان باید نجاتش داد و به نسل هوشمند اینده ایران سپرد، تنها دلمشغولی ما ایران، نجات ان بوده و هست اما حرف را باید زد، حتی اگر یک شنونده باشد، باور کنیم که حتی ،،یک دست هم صدا دارد،،امید پژواک هست. تنها و تنها حفظ تمامیت ارضی ایران و پیوند اقوام این کشور به نام ،،شاه،، ممکن است. خود را فریب ندهیم، ساختار اجتماعی و تاریخی ایران با هیچ کشوری قابل مقایسه نیست، ایران بدون پادشاه، به عنوان نماد ملی و تاریخی این سرزمین، نه در طویل‌المدت، بلکه در میان‌مدت حتی دچار تلاطم، رقابت‌های خان‌خانی، فرصت‌طلبی‌های سیاسی، و با نفوذ خارجی در ارکان احزاب و سازمان‌ها انسجام خود را از دست داده و در امواج بالارونده مطالبات گوناگون سیاسی از هم خواهد پاشید، انهایی که فکر می‌کنند جمهوری راه‌حل کشور است، از شمار بی‌نهایت ریاست‌جمهوری خواهان بی اطلاع‌اند، نه محمرضاشاه دیکتاتور بود، نه فرزندش می‌تواند و می‌خواهد دیکتاتور باشد، انهایی که بر طبل خطر استبداد می‌کوبند، خود خوب می‌دانند که نه زمان و نه شاهزاده استبداد را ایجاب نمی‌کند، انها برای چوب لای چرخ گذاشتن مبارزات ازادیخواهانه در میدان هستند، اکر شاهزاده به شوگند خود در قاهره وفادار مانده و رهبری مبارزه را، علی‌رغم همه دشمنی‌ها، بر عهده گرفته بود، به همت مردم کوچه بازار و به‌اصطلاح غیر روشنفکر!!!تا کنون ایران ازاد شده بود، به وجنات اپوزیسیون نکاه کنید ، ایا یک مورد مثال زدنی هست که بتوان گفت مورد رجاع و وثوق ملت ایران است؟ ، اگر مدعی هست ما برای ازادی ایران به همان یک تن خواهیم پیوست، خود را فریب ندهیم…..

Aghdass Shabani

Body

Aghdass Shabani دغدغه ی من علاوه بر اینهاست که شما برشمردید، جای دیگری هم هست. بیست و دوم اکتبر هزار و نهصد و هشتاد و چهار با دو فرزند چهارساله و تازه به دنیا آمده وارد آلمان شدم. در آن خانه ای که

ادامه نظر...
Aghdass Shabani
دغدغه ی من علاوه بر اینهاست که شما برشمردید، جای دیگری هم هست. بیست و دوم اکتبر هزار و نهصد و هشتاد و چهار با دو فرزند چهارساله و تازه به دنیا آمده وارد آلمان شدم. در آن خانه ای که مستقر شدیم بلافاصله آمد و شد دوستانی که از زمان پیش از انقلاب در اروپا می شناختیم آغاز شد. اولین پرسش : ایران چه خبر؟ اخر آن زمان غیر از رادیو اسراییل و بی بی سی و آن نشریه های دو برگی و تکراری چیز دیگری نبود. من موفق شدم بین آمد و رفت به اتاق دیگر و ترو خشک کردن نوزاد و کمی تکیه دادن سرم به دیوار و اندکی خستگی در کردن، به این انقلابیونِ دهر بگویم که مردم ایران از جنگ فرسوده اند و از حکومت جبار و خطرناکی که معلوم نیست هنوز چقدر میخواهد بکشد و قربانی کند. پرسش بعدی: مردم چه میخواهند؟ گفتم مردم آن آسایشی را که داشتند و از دست دادند، ان امنیتی که شب سرشان را راحت روی بالش بگذارند. انها روی ترش میکردند و می گفتند یعنی میخواهی بگویی آن رژیم مستبد گذشته را؟ من شکی ندارم! من از اطرافیان خودم حرکت میکنم و کسانی که در سالهای دربدری ام دیده ام دیده ام. فردای آن میزبانم با شتاب مرا راهنمایی میکند؛ حواست باشد در منزای دانشجویی که قرار است امروز برویم، مبادا مانند دیشب حرف بزنی! ترا فورا سلطنت طلب خطاب می کنند و امکان این که تو را کتک بزنند و از منزا بیرون کنند، خیلی زیاد است!! هشدار را دریافت کردم. در منزا به لبخندی و سلام علیک بسنده میکنم و میزها و نشریه ها و کتابهای تاریخ در رفته را نگاهی گذرا کردم و رفتم گوشه ای ایستادم. هنوز سرم به بچه هایم گرم بود و در فکر بودم که پیشنهاد غذای منزا را رد کنم و به سوی خانه بشتابم که صدای واژگون شدن میزی نگاهم را برگرداند و جیب یکی از سبیلی های به شدت خشمگین کنده شد. پاسخم را از هواداران خلق خیلی زود گرفتم و به سوی در خروجی با شتاب رفتم. تا امروز هیچ کدام از این سینه چاکان خلق جایی پیش من نداشته اند و ندارند. تنها مکانی را که برای به روز ماندن و در جمع ماندن یافتم، محفل زنان بود. سالها کنارشان بودم اما مرا راضی نمی کرد چرا که زنانی در آنها اثرگذار بودند که بندشان به سازمانی چپ وصل بود. در سال نود و شش با تنی چند از زنان خودمان محفل دیگر از زنان تاسیس کردیم که هیچ کدام دنبالچه ی هیچ سازمان چپ و غیر چپی نبودیم و تا دوهزار و بیست که هنوز مثل حالا پیر و فرسوده نشده بودیم، کار کردیم. اصطکاک ها و جدل های ویژه خودمان مانند همه در جهان داشتیم اما مربوط به هیچ سازمان دیگری نبود. ما با هم رشد کردیم و دوستانی نیز در این راستا یافتیم. حالا امروز و در این برهه از زمان که مردم ایران به فاز تغییر نزدیک میشوند و کاملن از رژیم نکبت اسلامی بریده اند، تنی چند از این زنان را در این روزهای اخیر دیده ام که برای مخالفت با مسیر مردم حتا حاضر شده اند به بند پوسیده ی این سازمانهای ورشکسته و متعلق به گذشته ای دور دخیل ببندند و بگویند که آنها هم جمهوری خواه هستند! طبیعی است که بسیاری از ما جمهوری خواه، دمکرات و پلورالیست هستیم اما آیا برای معرفی خود نیاز داریم سازمان اکثریت یا راه کارگر یا هسته اقلیت را به شهادت بگیریم و به آنها آویزان شویم؟ و آنها را به عنوان آدمهایی که به نظر ما جمهوری خواه واقعی هستند، معرفی کنیم؟ پس آن گرد و خاک های سابق چه شد؟ بیش از بیست و پنج سال نقد و رد این سازمانها به عنوان کسانی که بویی از دمکراسی نبرده اند چه شد؟
من هنوز گیجم! بسیار گیج....یک روز دوستی به آلمانی به من گفت "یک بار توده ای همیشه توده ای" گفتم این را نگو! این جزم گرایی و ذهنی گرایی است. امروز از خودم می پرسم؛ آیا آن دوست واقعیت را گفته بود؟

Maryam Salehi

Body

Maryam Salehi گلناز جان مرسی از این دلنوشته صادقانه ات. در این روزهای شاید سرنوشت ساز باید پرسید فحاشی و برچسب زدن چه مشگلی از ایران و ملت در بند حل می کند؟ در این زمان حساس تاریخی بدلیل کمبو

ادامه نظر...
Maryam Salehi
گلناز جان مرسی از این دلنوشته صادقانه ات. در این روزهای شاید سرنوشت ساز باید پرسید فحاشی و برچسب زدن چه مشگلی از ایران و ملت در بند حل می کند؟
در این زمان حساس تاریخی بدلیل کمبود و اصلا نبود یک آلترناتیو دیگری که بشه روش حساب کرد و یک سرمایه گذاری اجتماعی برای یک همبستگی در جهت سرنگونی این حکومت اشغالگر،رضا پهلوی پا پیش گذاشته و بر گرفته از سخنانش صادقانه همگان را به یک همبستگی برای نجات ایران فرا خوانده و تنها آلترناتیوی ست که میشود در این برهه زمانی سرنوشت ساز رویش حساب کرد و اعلام همیاری و همکاری کرد.حال مدعیان از اپوزیسیون چپ و راست و میانه و ملق زن گرفته تا نق زن های همیشه در صحنه به هر آنکس که از رضا پهلوی حمایت و پشتیبانی می کند تهمت سلطنت طلب و شاه دوست وووو میزنند و برای توجیه ادعایشان همچنان بر طناب پوسیده ای مبنی بر وجود دیکتاتوری و خفقان در دو حکومت سلطنتی سابق آویزانند.و چون صداقت و شهامت اقرار به آزادی های نسبی و پیشرفت های چشمگیر آن زمان را ندارند،بر ما خورده می گیرند که چرا ما فقط از چیزهای مثبت آن زمان سخن می گوییم و بدی هایش را عنوان نمی کنیم.
براستی چه باید گفت به این جماعت؟ که اگر ملتی براستی درکی از آنچه که به نفع اجتماع و جامعه اش است داشته باشد،میتواند در جهت رفع نقاط ضعف و کاستی هایش هم کوشا شود.وگرنه تنها دیدن نکات منفی هر سلسله و دوران فقط باعث فلج فکری و در جا زدن در سراب بهروزی خواهد شد،همان سرابی که مدعیان در آن گرفتارند.
آزادی ایرانم آرزوست.