گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، در یادداشتی که در صفحه اینستاگرام منتسب به او منتشر شده، به نامه فائزه هاشمی درباره وضعیت بند زندان زنان اوین واکنش نشان داده است. او در یادداشت خود نامه هاشمی را شبیه به ندامتنامه دانسته و نوشته است «با وجود تضادهای ایدئولوژیک و طبقاتی» در بند زنان زندان اوین همواره با فائزه هاشمی در زندان مدارا شده است.
هفته گذشته فائزه هاشمی، دیگر فعال سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین در نامهای رفتار برخی از زنان زندانی سیاسی را نقد کرد او روابط و حرکتهای میان برخی زنان زندانی را «رفتارهای فاشیستی» توصیف کرده و وقایع جاری میان زندانیان را با رویکرد جمهوری اسلامی در قبال جامعه مقایسه کرده است.
گلرخ ایرایی در بخشی از یادداشت خود نامه فائزه هاشمی را «سیاهنمایی» از شرایط بند زنان و در عین حال سفید شویی از سازمان زندانها و قوه قضاییه و به نفع حکومت دانسته است.
او در بخشی از این یادداشت نوشته است: «تبعاتِ هیچ فشار و تهدیدی ما را از «باور»ی که داریم دور و جدا نخواهد کرد. چرا که ما «باور»ی داریم که شاکله و اساسِ مبارزه است و حیاتِ سیاسیمان را رقم میزند. نه از پیِ فرصت به میدان آمدهایم و نه عرصهی مبارزه میراثِ پدریمان بود. با پایی پیاده قدم در مسیری پُر سنگلاخ گذاشتیم. از آن روست که هنوز ایستادهایم، بیآنکه سر خم کنیم. نه از تهدیدِ حکومت هراسی به دل راه میدهیم و نه از تخریب و سیاهنماییِ بازوان پنهان قدرت. خطِ امنیت را خوب میشناسیم و در دامِ بازیهای امنیتی و طراحی سوخته و نخنمای حکومت و حکومتیان نخواهیم افتاد.»
متن کامل نامه گلرخ ایرایی را در زیر میخوانید:
گفتههای نهادهای امنیتی و سازمان زندانها علیه زندانیان سیاسی کارکرد خود را برای افکار عمومی از دست داده است. خطِ امنیت از پا نمیافتد و اهدافِ خود را به طرق مختلف برآورده میکند.
اخیرا نامهای که بیشباهت به یک ندامتنامه نیست، توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد. متنی که در آن، فائزه هاشمی رفسنجانی یکی از همبندیان با ایستادن در کنار زندانبان، مدعی شد «قرار است توسط همبندیان خود به قتل برسد» و نوکِ پیکانِ حمله را به سوی چپها و فعالانِ حقوق بشریِ بند گرفت و آنان را «طبلهای توخالی و دیکتاتورهای کوچک» خطاب کرد.
من یکی از همبندیان چپ او هستم. با وجودِ مرزبندیِ قاطع و روشن و تضادهای ایدئولوژیک و طبقاتیِ موجود، بنا بر تصمیم جمع (بعد از ورود وی به بند و اجبار بر همزیستی) با او که به هیئتِ یک همبندی درآمد، مدارا شد؛ در جایی که دیگر جایِ شعار نیست. جایی که همه عریانیم در برابر هم و تنی واحد هستیم در برابرِ زندانبان، مگر آنکه به واسطهی عقبگرد از مواضع، وصلهای ناجور شویم بر این تنِ واحد.
تنی واحد که همواره رنج میبرد از دردهای همبندی مبتلا به تومور مغزی، مبتلا به اماس، بیمارانی با ریسک بالای حملهی قلبی، مبتلایان به صرع که یکیشان باردار است، بیماران ریویِ مبتلا به آسم و افرادی با درد مفاصل و مشکلاتِ کهولتِ سن و ...؛ بیمارانی که نیاز به مداوا دارند اما گاه با معاینه توسط پزشک عمومی زندان در بهداری بدون امکانات تخصصی لازم، نه درمان، بلکه فقط ویزیت میشوند. ما تنی واحدیم که میفهمیم تعدادی از همبندیانمان هیچ واریزی در طول ماه ندارند. همانهایی که گفته شد میتوانند از «جیب خودشان» از فروشگاه زندان مایحتاجشان را تامین کنند. مدتهاست گوشت از جیرهی غذایی زندان حذف شده است و باقیِ اقلام به شکل چشمگیری از لحاظ کمی و کیفی تنزل یافته.
خرید از فروشگاه برای برخی غیرممکن است و در صورتی میتوان گفت از «جیب خود» کمبود مواد خوراکی، بهداشتی و لوازمالتحریر را تامین کنید که پیشتر گفته باشیم «از کدام جیب؟» یا «از جیبِ کدام پدر؟» و در صورتی میتوان از تبعیض گفت که خود از رانت و امکانات موجود، برای ورودِ اقلامِ مصرفیِ مرغوبی که با شیوهای تعریف نشده در آییننامهی سازمان زندانها و با مجوز ویژه و برخورداری از رانتِ حکومتی وارد میشود؛ استفاده نکرده باشیم. رانتی که در ملاقاتهای هفتگی کریهتر خود را نشان میدهد. روزِ ملاقات بند زنان یکشنبه است. عموما حدود ۲۰ نفر هر هفته ملاقات حضوری دارند. در سالنی شلوغ و به مدت یک ساعت، آن هم ماهی یکبار. برخورداری از رانت یعنی اینکه هر هفته، اعضای درجه یک و درجه دو خانواده را در روزی جدای از یکشنبههای شلوغ، در شرایطی ویژه به مدت نامحدود (عموما از ۱۰ صبح تا یک ظهر) ملاقات کنند.
استفاده از رانت و تبعیض زمانی پررنگتر میشود که بسیاری از زندانیان سیاسی در صورت لزوم نیز از حق مرخصی محرومند؛ اما آنکه از رانتِ حکومت حتا در زندان برخوردار است، با دیکتهی تاریخ و ساعتِ مرخصی به زندانبان به امورات مالیِ میراثِ پدری رسیدگی میکند و در زمانِ افتتاحِ بیمارستانِ خانوادگی، خود را به مراسم افتتاحیه میرساند. هر گاه اراده کند به مرخصی میرود و کارهای درمانیاش انجام میشود. طبیعتا خبر از اعزام شدن و کنسلیهای اعزامِ تودهی در بند ندارد. تودهای که حتا با اعزامشان به صورت تحتالحفظ برای شرکت در مراسم تدفین عزیزانشان مخالفت میشود و داغِ نشسته بر دلهاشان دوچندان میشود. بسیاری از همبندیان پس از سالها حبس همچنان از حق مرخصی محرومند. دریافتِ یک قوطی قرص ویتامین یا دریافتِ لوازم طبی و بهداشتی بعد از هفتهها دوندگی و در صورت تاییدِ بهداری و حفاظت زندان انجام میشود و بعد از مدتی دپو در حفاظت تحویلِ زندانی میشود. رانت یعنی هر روزی که قوطیِ قرصهای ویتامین خالی شد، خانواده بتوانند اقلام مورد نیاز را به سرعت مهیا و در روزِ، تاکیدا روزِ مطالبه تحویل بدهند.
ما و همبندیان بیمار و بدون واریزیمان در ندامتنامهی کسی افشاگری! و محکوم شدیم که از هرگونه رانتی که در زندان میسر است، استفاده میکند و در شرایطی تبعیضآمیز با ما زیست میکند اما ما با وجودِ تضادهای ایدئولوژیک و طبقاتی همواره با او مدارا کردیم.
ما، که مبارزه را اینگونه آموختیم:
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
.منافق واقعی کیست؟
لجلجت و مخالفت ایرج مصداقی با مجاهدین و با رجوی، موجب شده که وی تمام قد از رضا پهلوی و از فالانژ های سلطنت طلب در لینک زیر حمایت کند.
ایرج مصداقی نشان داد که استراتژی سیاست و سرنگونی را میتوان به.... کشاند.
....ز خانواده ای ارتشی در زمان شاه برخاسته. و حالا به اصل و نسب خود بازگشته .
https://www.youtube.com/watch?v=Y8gJzFFoflQ
افزودن دیدگاه جدید