رفتن به محتوای اصلی

نهاد رهبری و نظرات دیگران

نهاد رهبری و نظرات دیگران

نهاد رهبری

فکر نمیکنم با روش‌های سنتی و قدیمی بتوان در ایران اجماع و رهبری ایجاد کرد. یعنی یک نفر در مرکز قرار بگیرد و همه با او همراهی کنند. اگر این امکان وجود داشت الان رهبری جنبش را در اختیار آن فرد بود. جامعه ما به شدت متکثر است و هیچ گروهی بدون توافق با سایر گروهها موفق نخواهد شد. ما مجموعه ای از احزاب نسبتا کوچک و رهبران متوسط داریم. آقای رضا پهلوی هر چند به نسبت دیگران موقعیت بهتری دارد، اما تا حال نتوانسته نه در میان پادشاهی خواهان و نه درمیان سایر نیروهای سیاسی اجماع ایجاد کند. در چنین شرایطی یک نهاد نسبتا دموکراتیک می‌تواند وزن هر فرد وگروه را مشخص کند. نهادی شبیه کنگره ملی هند و  کنگره ملی آفریقای جنوبی. البته چنین نهادی بدون ارائه پروژه گذار از جمهوری اسلامی و بدون یک برنامه برای ایجاد دموکراسی در ایران  که مورد پذیرش اکثریت جامعه باشد، موفق نخواهد شد. در هند هدف استقلال از بریتانیا و در آفریقای جنوبی مبارزه با اپارتاید بود، اما انها هم «نهاد محور» بودند و برای رسیدن به دموکراسی برنامه داشتند. بدون شک ایجاد یک نهاد دموکرات در هر شرایطی امری مثبت و در دراز مدت موثر خواهد بود. جامعه پالس های خود را مستقیم و غیر مستقیم اعلام کرده است.ایا رهبران و شخصیت های سیاسی چنین نیازی را احساس میکنند؟

نهاد رهبری و نظرات دیگران

انا یعقوبیان

با درود،
شما به درستی به دو حالت ممکن برای ایجاد همبستگی در جامعه ایران اشاره کردید:
1. اجماع میان رهبران سیاسی و اجتماعی
2. پروژه‌ای سیاسی که از دل جامعه برخیزد و حمایت گسترده‌ای به دست آورد
این دو مسیر تا حدودی قابل تحقق هستند، اما چالش‌های عمیقی نیز وجود دارد. در جامعه‌ای که بدبینی نسبت به رهبری، اتحاد، و نهادهای سیاسی بالاست، این دو راهکار به تنهایی نمی‌توانند تضمین‌کننده موفقیت باشند. برای موفقیت در شرایط کنونی، نیاز به بازتعریفی اساسی از شیوه‌های سازماندهی، اتحاد و رهبری داریم که با الزامات عصر هوش مصنوعی و تحولات شبکه‌ای همخوانی داشته باشد.

تحولات شبکه‌ای در سازماندهی سیاسی
1. مبارزات شبکه‌ای: موفقیت بدون ساختارهای متمرکز
در دنیای امروز، سازماندهی سیاسی دیگر لزوماً نیازمند ساختارهای سنتی و متمرکز نیست. شبکه‌های اجتماعی، ابزارهای دیجیتال و هوش مصنوعی امکانات جدیدی را برای مبارزه و سازماندهی فراهم کرده‌اند. مثال‌های موفقی از این نوع مبارزات عبارتند از:
جنبش‌های اعتراضی بدون رهبر مانند اعتراضات 2019 هنگ‌کنگ و جنبش "زن، زندگی، آزادی" در ایران.
استفاده از ابزارهای آنلاین برای هماهنگی سریع، اطلاع‌رسانی گسترده و جذب نیروهای جدید.
در این نوع مبارزات:
نیازی به ساختارهای سنتی و طولانی‌مدت نیست.
قدرت در میان اعضای شبکه توزیع می‌شود و به رهبران متمرکز وابسته نیست.
سرعت عمل و انعطاف‌پذیری بیشتر است.

2.  بازتعریف اتحاد و رهبری در دوران دیجیتال
رهبران و گروه‌های سنتی هنوز در چارچوب‌های فکری و عملیاتی گذشته مانده‌اند. برای عبور از این وضعیت، نیاز به رویکردهای زیر داریم:
رهبری جمعی و منعطف: به‌جای تمرکز قدرت در یک فرد یا گروه، می‌توان از مدل‌های رهبری جمعی استفاده کرد که در آن ایده‌ها و استراتژی‌ها از سوی شبکه گسترده‌ای از کنشگران ارائه می‌شود.
اتحاد موضوع‌محور به‌جای اتحاد ایدئولوژیک: به‌جای تمرکز بر مسائل ایدئولوژیک، باید بر اهداف و خواسته‌های مشخص (مانند حقوق بشر، دموکراسی، و عدالت اجتماعی) تمرکز کرد.
استفاده از فناوری برای تقویت همبستگی: هوش مصنوعی و ابزارهای دیجیتال می‌توانند به تحلیل داده‌ها، پیش‌بینی روندها، و یافتن نقاط مشترک در میان گروه‌های مختلف کمک کنند.

3.  پایان عصر سازمان‌های ایدئولوژیک متمرکز
تاریخ ایران شاهد سازمان‌های ایدئولوژیک قدرتمندی مانند مجاهدین خلق، فداییان خلق، و حزب توده بوده است. این سازمان‌ها در زمان خود نقش مهمی ایفا کردند، اما شرایط امروز امکان بازتولید چنین ساختارهایی را نمی‌دهد. چرا؟
گسترش فردگرایی و تنوع دیدگاه‌ها: جامعه امروز ایران بسیار متکثرتر از گذشته است و به سختی می‌توان افراد را در قالب یک ایدئولوژی خاص متحد کرد.
فقدان اعتماد به سازمان‌های متمرکز: تجربیات تاریخی باعث شده است که جامعه نسبت به سازمان‌های متمرکز و ایدئولوژیک بدبین باشد.
سرعت تحولات: در دنیای امروز، تحولات به‌سرعت رخ می‌دهند و ساختارهای سنتی توان پاسخگویی سریع به این تغییرات را ندارند.

پیشنهادها برای سازماندهی و اتحاد در عصر جدید
1. ایجاد پلتفرم‌های دیجیتال برای تعامل و تصمیم‌گیری جمعی:
این پلتفرم‌ها می‌توانند به کنشگران اجازه دهند تا ایده‌های خود را مطرح کرده، رأی‌گیری کنند و به اجماع برسند.
2. تمرکز بر شبکه‌سازی به‌جای ساختارهای متمرکز:
شبکه‌های غیرمتمرکز که افراد و گروه‌ها را حول موضوعات مشترک متحد می‌کنند، اثربخش‌تر از ساختارهای سنتی هستند.
3. تقویت سواد دیجیتال و رسانه‌ای:
برای استفاده مؤثر از ابزارهای دیجیتال، کنشگران باید مهارت‌های لازم را در حوزه‌های تحلیل داده، ارتباطات آنلاین، و امنیت سایبری کسب کنند.
4. بازتعریف نقش رهبران سنتی:
رهبران سنتی باید از نقش‌های متمرکز و دستوری فاصله گرفته و به‌عنوان تسهیل‌کنندگان و مشاوران شبکه‌ها عمل کنند.
5. جلب مشارکت نسل جوان و متخصصان فناوری:
نسل جوان با آشنایی بیشتر با ابزارهای دیجیتال و تمایل به تغییر، می‌تواند نیروی محرکه تحولات باشد.

جمع‌بندی
جامعه و شرایط سیاسی امروز ایران، تغییرات اساسی را در روش‌های سازماندهی و مبارزه می‌طلبد. مبارزات شبکه‌ای، استفاده از فناوری‌های دیجیتال و هوش مصنوعی، و بازتعریف رهبری و اتحاد می‌توانند راه‌حل‌های مؤثری برای پیشبرد مبارزه در شرایط کنونی باشند. گروه‌ها و جریان‌های سنتی باید این تغییرات را بپذیرند و خود را با نیازها و ابزارهای امروز هماهنگ کنند. در غیر این صورت، از روند مبارزه عقب خواهند ماند.
آنا یعقوبیان

احمد پورمندی

پروژه سیاسی از درون کشور مطرح شد : رفراندم قانون اساسی، تشکیل مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی جدید و سرانجام، به رفراندم گذاشتن  قانون اساسی جدید! لطفا به فرستنده ها دست نزنید. مشکل در گیرنده های ماست!

سیروس ملکوتی

جز دو یا سه حزب کردستانی هیچ حزب دیگری در خود نشانی از یک ارتباط با داخل کشور ندارد . هر آنچه به مثابه حزب و سازمان و جبهه در برون مرز داریم ، اگر از گذشته های دور بودند کاملا تحلیل رفته و اتمیره شدند و اگر در سالهای اخیر بوجود آمدند بیشتر به محافل شباهت دارند تا سازماندهی و تشکیلات حزبی و فاقد هر گونه ارتباط ارگانیک با داخل می‌باشند . میماند افراد شناخته شده . که هر چهره ای معرفی شود از دیگر سویه های سیاسی نفی میگردد . این شرایط بوجود آمده به نظرم در پی تدبیری بدین بن بست رسیده است تا مبین گونه ای ماندگاری و استیصال باشد .

فریبرز فاشیم

وقتی در محاسبات‌تون به شرایط روان‌شناختیِ تاریخ و جامعه‌یِ استبدادی ایران توجه ندارید، طرح چنین تزهایی نشان از تأخیرِ مستمرِ شکل‌گیری آن دستگاه رهبری‌کننده یا آلترناتیو مورد حمایت دارد!  کلاس درس نیروهای پیشرو، از جهتی،  باید عطف توجه به شرایط شکل‌گیری انقلاب ۵۷ و نحوه‌ی همگرایی نیروها باشد. مضحکه‌ی تاریخ زنجیره‌ی کلفت تئوری‌های تخیلیِ مطلق بر دست و پای اپوزیسیون مترقی بود، به‌جز استثناهایش.

ابراهیم‌روشن دل 

رسیدن به همبستگی ملی مستلزم تشخیص درست « منافع ملی» در گام نخست و تبدیل آن به « گفتمان ملی » در گام دوم هست . ایندو در کنار هم اگر درست تعریف شوند می توانند بستر تولید توافق عمومی رهبران سیاسی، فعالین اجتماعی و کنشگران عملگرا برای ایجاد یک ائتلاف ملی شوند.این وضعیت (علیرغم دوگانگی موجود اپوزیسیون) هم در داخل و هم خارج   قابل تحقق هست البته با در نظر گرفتن شرایط خاص خود.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

تبریز

عنوان مقاله
بشرح ذیل

بنده از ۱۳ سالگی(۱۳۵۴) وارد مبارزات و بحثهای مکتبی و الحادی شده ام و تقریباً تمامی تُوری های ابرازی و شخصیت های پیشرو آنها را دیده و شناخت دارم فقط یک جمله خدمتتان بیان میدارم که: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به کشور نرسد. اینرا در عمل تجربه کرده ایم . انصافاً به هر کدامشان توجه کردیم در نهایت وابستگی و مزدوری به شیطان بزرگ را دیدیم . موفق باشید در راه حق

د., 23.12.2024 - 18:12 پیوند ثابت
شازده اسدالله میرزا

دروغ چرا تا کابل و تاشکند و البته تا سانفرانسیسکو آآآآ
... دختر شجریان میگوید خانواده شجریان فروختنی نیستند....!
بسیار خوب
پرسش اما این است که چطور شد پدر گرامی شما خودش را به توده ای های خائن فروخت و روی سفره جمهوری اسلامی نشست....ربنا و سرود جمهوری اسلامی ای سرای امید را در وصف روح‌الله خمینی خواند و اجرا نمود ولی استاد ِ آواز ایران.... گلپا را خانه نشین کرد؟ تا (درویش های اکثریتی با خشتک پاره همچنان خودشون رو جزوه اپوزیسیون قلمدار کنند...)
چطور شد که جمهوری اسلامی حتا به وصیت گلپا عمل نکرد و مانع شد ایشان. در گورستان زرتشتی ها خاک شود ولی پدر شما همراه با خائنی بنام امیرهوشنگ ابتهاج را با سلام و صلوات اسلامی... یکی را در حیاط فردوسی برزگ و دیگری را در باغ محتشم رشت خاک کردند و آن خاک ها را آلوده نمودند؟
این پرسش ها تاریخی هستند و تا پاسخ نگیرند... تاریخ آنها را نمیبخشد که هیچ بلکه شازده اسدالله میرزا بسر و روی توجیه کنندگان آن تف میبارد..پاینده ایران زنده باد پادشاه

س., 17.12.2024 - 21:50 پیوند ثابت
محمد.ت

عنوان مقاله
نهاد رهبری

من با نظر جناب ملکوتی گرامی موافقم و همیشه هم در کامنت ها نوشتم :" غیر از نیروهای رانده شده از حکومت که در شرایط کنونی ج.اسلامی را یا با ساختار کنونی قبول ندارن و خواهان اصلاحات عمیق ساختاری هستند مانند تاجزاده و موسوی و.. ویا نرگس محمدی ها و قدیانی ها و.. که خواهان گذار مسالمت امیز از این نظام نکبت هستند ،تنها احزاب و سازمانهای کردستان هستند که در روند سیاسی داخل تاثیر گذار میباشند. بقیه از اکثریت ،حزب چپ ،راه کارگر ،انواع و اقسام تشکل های جمهوری خواه ،تا ثیری در مبارزات مدنی دررداخل ندارند و بیشترپشت جبهه ای هستند که مبارزاتشان صدور بیانیه و شرکت دراجتماعات و کنفرانس ها در خارج است. این جمهوری خواهان تا به امروز نتوانستندنظر احزاب کردستان را به خود جلب کنند.من معتقدم ،نیروی رهبری دذر داخل باید شکل بگیرد و حتما شکل خواهدد گرفت.در خارج فضای روشنفکری و همیشه تفکر"حق به جانب"و حقیقت در دستان انهاست حاکم میباشد. ایران نیاز به جرقه ای دارد که جو اختناق کنونی بشکند.مطمینا سقوط اسد ،و فشار های خارجی به شکستن جو اختناق کمک خواهد کرد.

س., 17.12.2024 - 13:08 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید