رفتن به محتوای اصلی

تئوری سیاسی پسا جمهوری اسلامی

تئوری سیاسی پسا جمهوری اسلامی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

یونس شاملی
برگرفته از:
سایت حزب دموکرات آذربایجان www.birlik.se

تصویر

تصویر

تصویر

دیدگاه‌ها

ناشناس

از کجا بفهمیم تورک اوغلو عامل وزارت اطلاعات است؟ از آنجا که مواضع خامنه ای را مطرح می کند. مثلا این جمله اش که میگوید «حاج سیاح کیست؟یک مهره غرب مسیحیان». نظر خامنه ای هم همین است. این بابا اصلا خاطرات حاج سیاح را نخوانده که این حرف را میزند اگرنه حاج سیاح اتفاقا کلی برای آذربایجان و اهالی باکو تبلیغ کرده. ولی لاچین و ناظر و جم و سایر اراذل از این پس نباید از حاج سیاح به نیکی یاد کنند چون از قبل او را قضاوت زشتی کرده اند.

س., 07.01.2025 - 20:10 پیوند ثابت
ضد جم

بیانات هپروت جم! از کی تابحال استفاده از نام مستعار شجاعت شده که آقای جم مینویسد استفاده از نام مستعار شجاعت میخواهد!!!

جم مینویسد
گویا آقای کوروش کاشف صنت الکترونیک، ماشین سازی، هواپیما سازی، و یا کشّاف کامپیوتر و اینترنت بوده که مردم خبر ندارند. اینان در خفای خود از بحث منطقی چنان وحشت دارند، که حتا از اختیار نام مستعار برای خود گریزانند.
توجه میفرمایید دوستان؟ منطق و جمله بندی آقای جم که چگونه گودرز را با شقایق پیوند دادند؟ بگذریم.. اما اینجا حق با آقای جم است. کورش کاشف اینها نبوده - البته درستش مخترع هست اما چون ایشون همه عمرشون در آنکارا سفیر خیانت به ایران بودند از زمان کنان اورن تا اردوغان گذارشان بجز ایران گلوبال به هیچ محل دیگر فارسی زبان نیافتاده فارسی شان که قبلا نمدار بود حالا خیس شده. - بازهم بگذریم. حق با ایشان است.. کورش مخترع این پدیده ها نبوده بلکه مخترع همه اینها رضاشاه کبیر بوده اند منتها ترک های آنکارا همانگونه که مولوی را مال خود کرده اند این اختراعات را به نام آتاتورک ثبت کرده اند اما در مرکز ثبت اختراعات نام رضاشاه کبیر بعنوان مخترع آمده و حتا برق را هم رضاشاه اختراع کرد و قبل از او برق وجود نداشت. جریان از این قرار بود که وقتی پیشه وری را گرفتند نزد اعلیحضرت رضاشاه بردند ایشان آنچنان با آن چشمهای نافذ تشری به پیشه وری زدند که پدرسوخته حالا میخواهی آذربایجان عزیزمان را از خاک ایران جدا کنی؟ در اینجا یک برق ده هزار ولت از کون پیشه وری پرید و از آن پس از تشر اعلیحضرت و پیشه وری برای تامین برق تبریز استفاده شد. این مطلب در ویکی پدیا هم آمده است تحت عنوان
«ژنراتور پیشه وری» حتما دوستان مراجعه کنند.
بله جناب ناظر.. دلیل این که با اسم مستعار مینویسید این است که جراتش را ندارید چهره کریه تان را نشان بدهید چون یادتان هست که مردم تبریز چگونه پدر شما را تا پشت دروازه های باکو دنبال کرده بودند و ترس دارید از این که حتا همسایه ها و فامیلهای تان در تبریز نیز شما را طرد کنند. من همینجا قبل از این که به من ایراد بگیرید که چرا نام مستعار دارم اقرار میکنم که چون آدم بی خایه ای هستم. چون خوابیده پارس میکنم. چون ترسو هستم و جرات ندارم میترسم بروم ایران - آخه یه پام در ایران هست و یه پام در پاریس به قبر ساعدی سرمیزنم نمیخوام لو بروم. نتیجه این که نام مستعار برای بسیاری میتواند قابل فهم باشد ولی برای کسی مثل لاچین، ناظر، جم، که همه تان را باید به یک گاری بست که مدعی هستید میخواهید ملتی را آزاد کنید چیزی بجز خوابیده پارس کردن و الدرم بلدرم تو خالی نیست. وقتی ایران آزاد شد با اولین تشر که به شماها بزنند ونگ ونگ کنان میروید به لیسیدن رئیس جمهور ترکیه یا الهام علی اف.

س., 07.01.2025 - 20:07 پیوند ثابت
ناشناس

حرفهای دوگانه لاچین

لاچین مینویسد

عنوان مقاله تئوری سیاسی پسا جمهوری اسلامی
ســـالام دوســـلار..
دوستانی که فکر میکنند ما تورک ها در یک سیستم (( فدرالی )) با پان ایرانیست ها و ...... می توانیم همزیستی مسالمت آمیز داشته باشیم, کاملآ در اشتباه هستند..آینده ما تورک ها اول در استقلال و آزادی , دوم در شرکت با کشورهای مشترک ترک زبان منطقه که در حال تشکیل شدن بنام (( توران )) است , بستگی دارد. حتی کشور مجارستان هم علاقه به داخل شدن به این کشور ها نشان می دهد.

همین لاچین نبود که تا بحال همش میگفت فدرالیسم راه حلی برای همه مردمان ساکن جغرافیای ایران است؟ حالا چهره واقعی خودش را نشان داد که تجزیه طلب نوکر بیگانه است. و نوکر بیگانه اینجا در ایران گلوبال دارد برای تجزیه ایران تلاش می کند و ایران گلوبال امکانات رسانه ای در اختیارش می گذارد. اگر این آزادی بیان است، آزادی بیان در راه تجزیه ایران خیانت به ایران و ایرانی است.

س., 07.01.2025 - 19:46 پیوند ثابت
جم

عنوان مقاله
تئوری سیاسی پسا جمهوری...

عنصر "ناشناس" پانفارس ایرانشهری بدون اطلاع دقیق و کافی از تاریخ، با تکرار مکررات چنان از تمدن کوروش هخامنشی صحبت میکنند، گویا آقای کوروش کاشف صنت الکترونیک، ماشین سازی، هواپیما سازی، و یا کشّاف کامپیوتر و اینترنت بوده که مردم خبر ندارند. اینان در خفای خود از بحث منطقی چنان وحشت دارند، که حتا از اختیار نام مستعار برای خود گریزانند.
لازم است بمحضرت این جنابان برسد که، آقای کوروش و سه شاه بعد او در مجموع 220 سال، از سال 330 تا 550 قبل از میلاد مسیح، در جغرافیای امروزی بین النهرین و حواشی آن سلطنت کرده اند که اصلا ایران نامیده نمیشد. آن زمانها جغرافیائی به نام ایران مفهوم نداشت. اگر این مدت را بین سه شاه بعدی چانشینان او تقسیم کنیم، شخص کوروش در واقع کمتر از چهل سال فرمانروائی کرد.
در ضمن آقای کوروش چون با همسایگان ترک سر جنگ داشت، سر آخر بدست ملکه آزربایجان به نام "تومروس" که در سرزمبن وسیع خزر حکم رانی میکرد، به هلاکت رسید. که داستان آن مفصل است و در حوصله این مطلب نمی گنجد.
همانطور که بیان شد، یعنی در زمان کورش و قبل از حکمرانی آن در بین النهرین سوریه و عراق، ترکها در آزربایجان امروزی حاکمیت قدرتمندی داشتند، و بر مناطق مذبور حکمرانی میکردند. زیرا هزاران سال قبل از میلاد مسیح، "هون ها" و یا "گؤک تورکها" نه تنها به تمام آسیای مرکزی بلکه بر بخش بزرگی از اروپا نیز فرمانروائی میکردند که در میان آنان، قبایل و سربازان اروپائی نیز بخدمت گرفته میشدند. معرف است: سربازان آلمانی تاکتیک جنگ را نزد هونها آموخته، بعد ها زهر چشم کشور های اروپائی را میگرفتند. آنطور که در کتب تاریخی مذکور است در واقع 70 درصدر سربازان هونها از سربازان آلمانی و دیگر قبایل اروپائی تشکیل میشدند. و همین امر

سبب شده بود قبایل آلمانی با تاکتیک جنگی هونها آشنا گشته، امپراتوری قدرتمند رم را به زیر کشیدند. زیرا قبل از این واقعه سربازانی که بهمراه آتیلا به دروازه های واتیکان رسیده در فکر تسخیر رم بودند، با چشمان خود شاهد بودند، که چگونه کشیش مذهبی روم در جلوی اسب آتیلا زانو زده از وی تقاضای عفو میکرد. آتیلا او را عفو کرد. و از فتح شهر رم صرف نظر نمود. کشیش نیز در قبال آن متعهد شد، به دولت مقتدر آتیلا سالیانه سهم مالیات بپردازد.
در واقع، هر گاه بخواهیم تاریخ سرزمین موسوم به ایران را بطور مختصر بررسی کنیم در اصل چهار دوره تاریخی مهم را باید در نظر گرفت که بطور کلی سرنوشت آن را رقم زده اند که اشاره به آنها حائز اهمیت است:
1. دوره حاکمیت اسکندر مقدونی بر ایران.
پس از کشته شدن آقای کوروش در جنگ در برابر ترکان خزر، اسکند مقدونی با لشکر عظیمی به بین النهرین حمله کرده، کاسه کوزه باقیمانده حاکمیت خشایار شاه هخامنشی بر چیده، بدان نقطه پایان گذاشت.
پس از مرگ اسکندر مقدونی، سالها جنگ قدرت، بین فرماندهان او در گرفت که بعدها بر ویرانه های کشور گشائی او، سلسله پادشاهان ساسانی شکل گرفت، که آن نیز در سال 651 میلادی با کشته شدن یزدگرد سوم، و تسلط اعراب مسلمان بر ایران شروع شد.
2. دوره حاکمیت عربهای مسلمان بر ایران.
این رویداد در دوران خلافت ابوبکر آغاز و در دوران عمر به اوج خود رسید. در زمان عثمان تمام آثار پادشاهی ساسانی از بین رفت تا دوران خلافت اسلامی در ایران آغاز شود. در همین ادوار تاریخی بود که ایرانیان آرام آرام به گرویدن به اسلام را آغار نمودند، که این پروسه قرنها زمان برد و از نظر مذهبی، فلسفی، شعر، ادبیات و موسیقی بیشترین تأثیر را بر ایران گذاشت.
3. دوره حاکمیت مغول در ایران.
با لشکر کشی مغول به ایران در سال ۱۲۱۹ میلادی، در این حمله به امپراتوری خوارزمشاهی، و حاکمیت اتابکان سلجوقی خاتمه داده شد که این رویداد منجر به ایجاد حکومت ایلخانیان مغول در ایران شد. اگر چه خانهای مغول بعد از تسلط بر ایران به ترویج عمران و آبادانی و حتا به ایجاد رصد خانه و ستاره شناسی همت گماشتند، اما در میان جنگهای مختلف در طول تاریخ، حملهٔ مغولان بیشترین ویرانی را در آسیا و خاور میانه بر جای گذاشت. البته سبب آن، خود ایرانیان بودند که بطور مختصر به شرح آن اشاره میکنیم.
قبل از تسلط مغولها، پادشاهان خوارزمی که خود ترک تبار بودند، برای تحکیم پایه های حاکمیت خود،قبایل مختلفی را دور خود جمع کرده، ثبات را در منطقه بر قرار ساخته جغرافیای مربوبط بخود و اطراف آن را به خانات، و ممالک محروسه تقسیم کرده، برای برقراری نظم و اداره بهتر قلمرو خود، در هر منطقه، حاکمی سر کار گذاشتند. یکی از این حاکمان، که حاکم بخش شرقی خراسان بود، فرد فارس تباری بود که از حاکمیت ترکان خوارزمی دل خوشی نداشت.
چنگیزخان که به شان و آوازه مملکت داری پادشاهان خوارزمشاهی، احترام خاصی قائل بود و میخواست با آنان روابط تجاری و دیپلماسی بر قرار کند، به عنوان احترام و یاد بود، هیئتی از بازرگانان مغول را با دوازده بار شتر، با بهترین هدایای گرانبها و پارچه های الوان گرانقیمت ابریشم چینی، جواهرات و زیور آلات بی نظیر روانه دربار پادشاهی خوارمی نمود.
قبل از رسیدن این هدایا به دربار خوارمی، حاکم فارس تبار خراسان شرقی، که بر اثر شرابخواری مست و عاطل بود، در میان راه، آنها را متوقف کرد. حاکم نامبرده بجای مهمان نوازی و تشکر و قدر دانی ازهدایای گرانبهای چنگیز و فرستادگان او، آنان را به ظن جاسوسی، از دم تیغ گذراند، و تنها یکی را زنده گذاست تا خبر قتل عام بازرگانان چنگیز خان را به اطلاع وی برساند.
چنگیر خان پس از دریافت این خبر هولناک، بطرز جنون آمیز آشفته شد، شبانگاه بر روی تپه ای رفته انگشت سبابه اش را با تهدید بسوی سمر قند و بخارا گرفت و مثل گرک خاکستری زوزه ای هولناک سرداد.
تاریخ نویسان مغول میگویند؛ شدت این زوزه چنان طولانی بود که درسکوت شب از کیلومترها شنیده میشد. بر اثر آن زوزه، گویا گرگهای صحرا به دور تپه ای که چنگیزخان بر روی آن ایستاده بود، جمع شده زوزه میکشیدند. این شب هولناک به عنوان "شب سرنوشت جهان" در تاریخ مغول ثبت شده است. در همین حال فرماندهان سپاه مغول، از قوع حوادث ترسناکی خبر میدادند.
پس از آن واقعه یعنی در سال ۱۲۱۹ میلادی، بفرمان چنگیز خان لشکر عظیمی که دشت و صحرا زیر سم اسبانشان میلرزید، بسوی ایران روی نهادند.
چنگیزخان به لشکر خود تنها یک جمله را تاکید کرده بود: "در شهر، نه سنگی روی سنگ، و نه فردی باقی خواهد ماند". که نتیجه آن کشتار و تباهی شهر ها، در تاریخ ثبت و بر همه روشن است و نیازی به شرح بیشتر آن نیست.
4. دوره حاکمیت ترکان در ایران:
ترکان سلجوقی و غزنویان که پیوسته با تسلط مغولها بر سرزمینشان در جنگ و ستیز بودند سر انجام، پس از عقب راندن مغولها، "ناصرالدین سبکتکین" بنیان گذار سلسله غزنوی تا دوام حاکمیت سلطان محمود غزنوی، و به دنبال آن سلسله پادشاهان سلجوقی که بنیان گذار آن، طغرل بیک سلجوقی بود، و تا سلسه پادشاهان قاجار، یعنی سلاطین تورک در مجموع بمدت 1300 سال پس از به عقب راندن مغولها، بر جغرافیای موسوم به ایران حاکمیت داشتند. که این دوره، دوران شکوفائی بحساب میآید زیرا پادشاهان تورک به ویژه سلطان محمود غزنوی نه تنها به اشاعه فرهنگ و ادب و شعر و ایجاد محافل شاعرانه در دربار خود همت می گماشت. بلکه در کنار عمران و آبادانی، تمام ادیان و زبانها آزاد بود. بطوری که حتا از هجو نامه جناب فردوسی محافظت کرد. و آن را از بین نبرد. در این خصوص روایت است که وزیرش وقتی توهینهای فردوسی را برای سلطان محمود غزنوی حکایت کرد، آن را بایگانی کند، اما سلطان محمود غزنوی به وی گفت؛ بگذار نسلهای آینده هجویات وی را بخوانند، و با ماهیت راسیستی و ضد انسانی او آشنا شوند. از نظر سلطان محمود غزنوی، کسی که به بهانه شعر، در قالب هجویات، نسبت به ترکان و عربها و سایر خلقهای ایران بد و بیراه میگوید، بگذار ذات حقیقی خود را بمعرض نمایش بگذارد. تا دنیا ماهیت واقعی او را بشناسند.
در واقع تا پایان سلسه پادشاهان قاجار، یعنی تقریبا تا هشتاد سال پیش، در مجموع میتوان گفت؛ که در طول 2600 سال حاکمیت های مختلف در ایران:
200 سال حاکمیت اسکندر مقدونی، 500 سال حاکمیت عربها، 600 سال حاکمیت مغولها، و آخر سر 1300 سال حاکمیت سلسله پادشاهان ترک بر ایران، سرنوشت این مرز و بوم را بکلی رقم زده است. و در طول این مدت اثری از حاکمیت فارسها در جغرافیای موسوم به ایران بچشم نمیخورد.
و اکنون سوال همیشگی این است: آیا در طول این سالها آقایان فارس کجا بودند؟ و حالا با یک اقلیت 22 درصدی ادعای مالکیت ایران را دارند؟
هر کسی کم و بیش بر این امر واقف است که هرگاه قومی از نظر تاریخی چیزی برای عرضه نداشته باشد، خود را با داشته های خود معرفی کند، در چنین صورتی محتمل است برای جبران این خلا تاریخی به دامان اوهام و تخیلات پناه برده مدام به سیضد سال قبل از میلاد مسیح دخیل می بیندد که گویا 2800 سال پیش، تمدن فوق العاده ای داشتند، که گویا به ناگاه به غار اصحاب کهف پناه برده نزدیک سه هزار سال به خواب خرگوشی فرو رفته اند.
و اکنون که از خواب سه هزار ساله اصحاب کهف بیدار شده اند، در رویای عصر پارینه سنگی غوطه گشته با توسل به اساطیر و افسانه ها،در صدداند روان پریشی نوستالژی خود را بنوعی تسکین بخشند. البته این نیز قابل درک است با غوطه ور شدن در خلسه رویاهای عظمت طلبی، شاید بخواهند از نظر روانشناختی خویشتن را قدری دلداری دهند. اما از نظر دیالکتیک ماتریالیسم تاریخی: چیزی جز افسوس خوردن، نصیبشان نخواهد شد. و این جز خود فریبی چیز دیگری نیست.

س., 07.01.2025 - 16:41 پیوند ثابت
دایی جان ناپلئون

سالروز نجات آذربایجان و وصل شدن پاره ی تن ایران به مام وطن شاد باد
۲۱ آذر ماه سال ۱۴۰۳ سالروز باز پس گیری ِ آذربایجان ِ جان ِ همه ی جانان است که با دسیسه ی ارتش ِ سرخ ِ استالین و مزدوری ِ پیشه وری برای بیگانگان از تن ِ زخمی ایران جدا شده بود و حماسه سازان تاریخ ِ شکوهمند ایران درست یکسال پس از جدا شدن آذربایجان آن را از حلقوم استالین، میر جعفر باقر اف و بیگانه خویی چون پیشه وری بیرون آوردند و به مام وطن برگشت دادند.
این قلم در بیست و شش سال پیش که هنوز پیشه وری برای قبیله ی چپ عنصر ملی ارزیابی می شد و هر بار در این روزها برایش اشک پرولتری می ریختند قلم در خون ِ جگر برد و ماهیت ِ کثیف و خیانتکارانه ی این جرثومه ی ِ بیگانه پرست را در پیشگاه همه ی ایرانیان دفتر ِ خیانتش را باز گشود و وجدانهای ِ خفته ی سالیان را به هوشیاری بیدار کرد.
از آن پس بود که قلمهای ِ وجدان های بیدار شده به رقصی شکوهمند به چرخش در آمدند و هر یک گوشه ای از این جنایت و خیانت تاریخی را دروازه گشودند تا ماهیت ِ این بیگانه پرستان را هر چه عریان تر در چشمان ِ مشتاقان ایران در یکپارچگی ِ تمامیت ارضی و آبی اش آینه بکارند.
و چنین بود که حتی همدستان ِ سابق پیشه وری در قبیله ی چپ به خود جرئت دادند تا مقاصد ِ بیگانه پرستی و خیانت کارانه ی پیشه وری و شرکا را بر ملت با فرهنگ ایران، صفحات ِ تاریخ بگشایند.
امروز که ملت ِ بزرگ و شریف ِ ایران با تمامی ِ جان و توان خود با اهریمن ِ فرود آمده بر سریر ِ ایران و در جای جای ِ جان ِ ایرانزمین یک مبارزه ی شکوهمند را در همه سویش بر علیه حکومت تبهکار اسلامی پیش می برند، کرکسان ِ بیگانه پرست و ضد ایران در گوشه و کنار نیاخاکمان چنگال ِ خون آلود خود را در تن زخمی ایران فرو کردند

ایران فرو کردند تا در فرصت مناسب و
سست شدن قدرت ِ مرکزی، تکه ی جدایی، جدا کنند.
اما نمی دانند که ایرانیان هرگز اجازه ی چنین جسارتی را به هیچ بیگانه و بیگانه پرستی
نمی دهند و نخواهند داد. و تا جان در بدن دارند با تمامی توانشان از نیاخاکشان دفاع و حفاظت می کنند و خواهند کرد.

س., 07.01.2025 - 12:13 پیوند ثابت
لاچین

عنوان مقاله
تئوری سیاسی پسا جمهوری اسلامی

ســـالام دوســـلار..
دوستانی که فکر میکنند ما تورک ها در یک سیستم (( فدرالی )) با پان ایرانیست ها و ...... می توانیم همزیستی مسالمت آمیز داشته باشیم, کاملآ در اشتباه هستند..آینده ما تورک ها اول در استقلال و آزادی , دوم در شرکت با کشورهای مشترک ترک زبان منطقه که در حال تشکیل شدن بنام (( توران )) است , بستگی دارد. حتی کشور مجارستان هم علاقه به داخل شدن به این کشور ها نشان می دهد. و امـــا..
فاجعه‌ای به نام نجات آزربایجان! – محمد رحمانی فر..

هنوز هم می‌‌گویند در ۲۱ آذر ۱۳۲۵ آذربایجان را نجات دادیم! از دست کدام دشمن خارجی؟ شوروی؟! شوروی که ماه‌ها پیش از لشکرکشی خونین شما آذربایجان را ترک کرده بود. اگر ترک نمی‌کرد که شما جرأت ورود به آذربایجان را نداشتید. از دست دشمن داخلی؟ کدام دشمن داخلی؟! شما که خودتان با فرقه دموکرات آذربایجان به توافق رسیده‌بودید و استاندار پیشنهادی فرقه را تأیید و منصوب کرده‌بودید.

چرا واضح سخن نمی‌گویید؟! چرا نمی‌گویید که به موجب موافقت‌نامه میان مظفر فیروز، معاون سیاسی احمد قوام نخست‌وزیر، و سید جعفر پیشه‌وری در ۲۳ خرداد ۱۳۲۵ تمامیت ارضی ایران تضمین شده‌بود و عملاً هم هیچ خطری آن را تهدید نمی‌کرد. چرا نمی گویید...

چرا نمی‌گویید شما تنها و تنها با هدف طفره رفتن از اجرای مفاد موافقت‌نامه مزبور به آذربایجان لشکرکشی کردید؟ مگر چه بندی در آن موافقت‌نامه بود که آذربایجان را تهدید می‌کرد و لازم بود شما نجاتش بدهید؟ آیا جز این است که شما به عنوان دشمنان واقعی مردم آذربایجان به آن حمله کردید تا از اجرای موافقت‌نامه‌ مزبور طفره بروید؟

توضیح: برای اینکه نیت واقعی مدعیان نجات آذربایجان برملا شود، بخش‌هایی از مفاد موافقت‌نامه فوق‌الذکر را منتشر می‌کنم:

نسبت به وضع مالی آذربایجان موافقت حاصل گردید هفتاد و پنج درصد عواید آذربایجان جهت مخارج محلی اختصاص و بیست و پنج درصد جهت مخارج عمومی کلیه کشور ایران به مرکز فرستاده شود.

تبصره – ساختمان و تعمیر راه‌های شوسه اساسی بر عهده دولت و احداث و تعمیر راه‌های فرعی و محلی بر عهده انجمن ایالتی آذربایجان است.

تبصره – دولت قبول نموده که بیست و پنج درصد از عواید گمرکی آذربایجان جهت تأمین مصارف دانشگاه آذربایجان اختصاص داده شود.

دولت قبول می‌کند که امتداد راه آهن میانه تا تبریز را هر چه زودتر شروع و در اسرع اوقات انجام دهد. بدیهی است که جهت انجام این امر کارگران و متخصصین آذربایجانی حق تقدم خواهند داشت.

نسبت به اراضی ای که در نتیجه نهضت دموکراتیک آذربایجان میان دهقانان آذربایجان تقسیم گردیده آنچه مربوط به خالصجات دولتی است چون دولت با تقسیم خالصجات میان دهقانان و زارعین در تمام کشور اصولاً موافق است اجرای آنرا بلامانع دانسته و لایحه مربوط آنرا در اولین فرصت برای تصویب مجلس شورای ملی پیشنهاد خواهد نمود و آنچه از اراضی غیر در نتیجه تحولات اخیر آذربایجان بین رعایا تقسیم شده موافقت حاصل شد که جهت جبران خسارات مالکین و با تعویض املاک آن‌ها کمیسیونی از نمایندگان دولت جناب آقای قوام السلطنه و نمایندگان انجمن ایالتی تشکیل و راه حل جهت تصویب پیشنهاد نماید.

دولت موافقت می‌کند با افتتاح مجلس پانزدهم لایحه قانون انتخابات را که روی اصل آزادی و دموکراسی یعنی با تعیین رأی عمومی مخفی مستقیم متناسب و متساوی شامل نسوان هم باشد تنظیم و قول آنرا به قید فوریت خواستار شود. دولت همچنین قبول می‌نماید به منظور ازدیاد نمایندگان آذربایجان و سایر نقاط کشور به تناسب اهالی نقاط مختلفه به مجرد افتتاح مجلس پانزدهم لایحه قانونی را پیشنهاد به قید دو فوریت تقاضای آنرا بنماید تا پس از تصویب بوسیله انتخابات کسری نمایندگان نقاط مزبور تعیین و به مجلس اعزام گردند.

در مدارس متوسطه و عالیه تدریس زبان فارسی و آذربایجانی طبق برنامه وزارت فرهنگ با در نظر گرفتن شرائط زمان و مکان اصلاح موافق موازین دموکراتیک و اصول مترقی جدید تنظیم گردیده تدریس خواهد شد.

دولت موافقت دارد که اکراد مقیم آذربایجان از مزایای این موافقت نامه برخوردار بوده و طبق ماده ۳ ابلاغیه دولت تا کلاس پنجم ابتدائی به زبان خودشان تدریس نمایند.

تبصره- اقلیت‌های مقیم آذربایجان از قبیل آسوری و ارمنی نیز حق خواهند داشت تا کلاس پنجم ابتدائی به زبان خود تدریس نمایند.

تبریز تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۲۵
مظفر فیروز — پیشه‌وری

س., 07.01.2025 - 08:22 پیوند ثابت
ناشناس

فدراليزم در ازربايجان جنوبي گزينه دوم ملت مي باشد زيرا حكومت مللي ازربايجان به رهبري زنده ياد پيشه وري در توافق با مركز توانسته بود در چهارچوب ايران فدرال حكومت ازربايجان را به مركزيت تبريز تشكيل دهد ولي مركز يعني شاه و قوام السلطنه زير حرف و پيمان خود زدند ودر ازربايجان نسل كشي كردند،اين يعني به ملت حاكم اعتماد نبايد كرد اينها بي رحم تر از دشمن خارجي مي باشند و با وجود آينكه حكومت ازربايجان را سرنگون كردند ولي نوادگان ان قاتلين از كشتار ازربايجان بعد گذشت بيش از شصت سال خوشحالي خود را كتمان نمي كنند تصور كنيد كه قاتلين پدر و يا پدر بزرگ هاي ما در قالب هموطن در روز روشن به جاي شرم از كرده پدران قاتلشان هنوز از در تهديد با برابري طلبان تورك صحبت مي كنند.
پس بايد همه تلاش و انرژي مان را صرف رهايي از اشغال و استقلال ازربايجان جنوبي كنيم.
اقاي شاملو ما با ملت مدرن اروپا و قوانين حقوق بشري ان طرف نيستيم ما با فارسها طرف هستيم كه سابقه خيانت هاي رژيم هابشأن به همه ملل ايراني به اثبات رسيده است،بمب باران لرها و قشقايي ها توسط رضا شاه،قتل و عام ملت عرب و يا اشغال ازربايجان و كردستان توسط محمد رضا و ارتش منحوس ان كه جان سي هزار ازربايجاني را گرفتند و نزديك سيصد هزار نفر از خانه و كاشانه به كشورهاي ازربايجان شمالي،تركيه،تركمنستان،و قزاقستان پناه بردند يعني به تبعيد اجباري براي رهايي از نسل كشي رفتند.
اگر قدرت حكومتي دست اينها نمي بود توان ايستادن در مقابل توركها را نداشتند .
در عرض يكصد سال حاكميت سه حكومت فارس بر ازربايجان اشغال شده به اندازه يكساال و اندي حكمت ملي مان خدمات و اصلاحات در ازربايجان انجام نداده اند اينها ما را براي نوكري و گوشت دم توپ

براي دفاع از ناموسشان مي خواهند ،هر چه عمر اشغالشان زياد باشد منابع زير زميني مان مانند ،مس،فولاد،طلا،سنگ هاي گران قيمت را براحتي استخراج و به كرمان ،يزد،اصفهان منتقل مي كنند معني اين اشغال نيست ؟
تصور كنيد كه روسها و يا المانها امده اند و ازربايجان را اشغال كرده و زبانشان را با زور سرنيزه به بچه هاي ما تحميل مي كنند و منابع ما را به شهر هاي خود منتقل مي كنند بدون اينكه در مملكت خودمان خرج خودمان شود شما با اين الماني و روس چيكار مي كنيد؟
نه دوران ان دوران است كه دنيا از نسل كشي برادران فارسمان در ازربايجان مطلع نگردد ونه ملت ازربايجان همان ملت است كه به اين همه نابرابري در عصر تكنولوژي و ارتباطات بي تفاوت بماند .
هر سه حكومت فارس درريكصد سال اخير داعشي وار هر چه در توان داشتند در ممالك تحت اشغال بويژه ازربايجان كردند ،عصر عصر ملتهاي تحت ستم است و شرايط و قدرت ملت تورك ازربايجان هم براي كسي جاي شبهه نگذاشته است.
اين تو بميري از ان تو بميري ها نيست ما شما را طلاق مي دهيم شما را ساغ و ما را بسلامت
ياشاسين عدالت و برابرليك ،ياشاسين تورك و ازربايجان

س., 07.01.2025 - 07:58 پیوند ثابت
تورک قلی خان مغول

کسی باید بترسه که مردم تبریز این بلاها رو سرش آوردن خوب بخوان و خودتو به اون راه نزن. حکایت جاهلی هست که عر و تیز میکرد و بهش میگفتن چرا میگوزی میگفت از ترسم هست.
«طی یکسالی که از ۲۱ آذر ۱۳۲۴ تا آذر ۱۳۲۵ می‌گذشت دموکرات‌ها طبق یک آمار دقیق بیش از ۱۲۵۰۰ نفر [از مخالفین فرقه] را یا کشته و یا از بین برده بودند». اما مردم تبریز با شنیدن نزدیک شدن ارتش ظفرنمون شاهنشاهی به وجد آمده قیام کردند و فرقه دمکرات و اعضا و هواداران خائن آن را به سزای خود رساندند. در روز 21 آذر 1325، ارتش ظفرنمون ایران پس از فرار روسها و پیشه وری از آذربایجان و پس از آرام کردن زنجان و میانه به سوی تبریز روانه شدند. حمله به فعالین فرقه دموکرات و مهاجرها و خائنین به ترک های آذری و ایران قبل از ورود ارتش به تبریز، آغاز شده بود. گروه‌های مردمی و خود جوش ترک های تبریز که سلاح و تفنگ و مسلسل و دشنه و قمه فرقه پیشه وری را مصادره کرده بودند در کوچه های تبریز به دنبال خائنین می گشتند تا انتقام عزیزان شان را بگیرند. طرفداران فرقه به التماس و گریه افتاده و تقاضای عفو و بخشش از مردم تبریز می کردند به گفته شاهدان عینی در خیابان‌های مرکزی شهر از جمله در خیابان پهلوی، که ‌در دوران حکومت فرقه دموکرات، خیابان پهلوی، خیابان ستارخان نامیده می‌شد، جنازه‌های فعالین فرقه، در پیاده‌روها روی‌هم انباشته شده بودند. حالا تورک اوغلو ها.. اگر کسی قرار است که بترسد شما خائنین هستید. مردم میهن پرست آذربایجان پای شماها را به ایران نرسیده قلم خواهند کرد. همانطور که پدران خائن تان به تبریزی ها خیانت کردند و 12500 نفر مردم بیگناه را کشتند مردم تبریز نیز از آنها انتقام گرفتند لذا بترسید از انتقام مردم تبریز.

د., 06.01.2025 - 18:50 پیوند ثابت
ایران منش

تورک اوغلی.. تو و سایر ترکهای همپالکی ات عدد و رقمی نیستید حرفهای گنده تر از دهنت بزنی زنگ میزنم برادر یکی از صیغه ای هام اسمش الهام علی اف بهت زنگ بزنه بگه همونی که بهت تلویزیون گوناز رو داد بهت میگه گت... و خلاصه میفرستمت لا دست پیشه وری. تو ... کی باشی که از این غلطهای گنده تر از دهنت میکنی و .... زیادی میخوری؟ این 25 ساله اینقده خوردی نترکیدی؟

د., 06.01.2025 - 14:57 پیوند ثابت
دومان تورک اوغلی

عنوان مقاله
کابوس فارس‌ها از تسلط دوباره تورک ها

تسلط هزار ساله امپراطوری های تورک بر بخش بزرگی از آسیای مرکزی و خاور میانه که ایران کنونی بخش کوچکی از آن بود همواره موجب نوعی ترس و دلهره پیوسته برای فارس‌های ایران بوده است. حملات مازوخیستی فارس‌ها به تورک‌ها در صد سال گذشته نشانه همین ترس است. ما تورک‌ها دیگر آنچنان هدفی‌ را دنبال نمی‌کنیم. فقط ما تورک‌ها را به حال خودمان بگذارید و از اینهمه عربده کشیدن‌ دست بردارید.
یاشاسین آذربایجان جنوبی.
آذربایجان جنوبی ایران نیست.

د., 06.01.2025 - 07:25 پیوند ثابت
ع.ب.تورک اوغلی

In reply to by ناشناس

عنوان مقاله
بهمین خیال باش،شاه هم ازاین غلط ها زیادمیکرد

سالام
حاج سیاح کیست؟یک مهره غرب مسیحیان،
کاراینها تغذيه فکری برای اختلاف افکنی و پرورش نوکرانی که فکر کنند،
هموطنهای آنها دشمن شان هستند،نه استعمارگرانی همچون حاج سیاح،
پسرخوب ،اتفاقا خیلی از دوستان و هم اتینیک های ما اصرار بر خواست شما دارند،
چون آنهاهم اعتقاددارند ،همزیستی با پان فارسیسم یعنی درمستعمره بودن ،
آنها هم اعتقاددارند،که روز بهروزی شان جدایی
ازشماها میباشد،
چون تفکر مثل شمارا نوکری به اجانب و استعمارگران میدانند،
اصلا اعتقاددارند،که فارس را انگلیسی ها بوجود
اوردند،تا این نوکران،یعنی شماها وهمفکران شما
ایران را درمستعمرگی نگه دارند
البته هرکس حق دارد،
راه خودرا انتخاب کند،چون سازمان ملل هم
استقلال طلبی راجرم ندانسته وازآن حمایت
میکند،
ولی ما فعالین فدرال خواه ایران راسرزمین تورکان میدانیم،
وفدرال را برای محترم شمردن حقوق شماهای اقلیت ،
پس تند خویی نکن،که تورکان راتحریک میکنید،
تاآن حق راهم بشما ندهند.

د., 06.01.2025 - 06:22 پیوند ثابت
لاچین

عنوان مقاله
تئوری سیاسی پسا جمهوری اسلامی

ســــالام دوســـلار...
دو عامل اصلی که ایران را تجزیه حواهد کرد یکی وجود جمهوری جهل و جهالت و استعمارگر داخلی اسلامی ایران است و دیگری مهمتر از آن, وجود شونیزم فارس و وجود فاشیست ها, پان ایرانیست ها, و باستان گراهای رنگارنگ در این سرزمین. دو کشوری که در کره زمین بطور (( امپریالی )) اداره می شوند یکی روسیه و دیگری ممالک محروسه ایران است . این دوکشور هم به جمهوری های مختلف تقسیم خواهند شد. ( جبر تاریخ )... در طول تاریخ (( طلاق های سیاسی )) بوده و خواهد بود. با کدام منطق می توان در یک سرزمین کثیر الملل مثل ممالک محروسه ایران , یک گروه ( اقلیّت ) بر ( اکثریّت ) حکومت بکند. به امید هر چه زودتر آزادی و استقلال ملت های غیر فارس در ایران .. حتم دارم که استقلال ملت های غیر فارس در این سرزمین باعث خواهد شد , این بیماری روانی و مالیخولیائی شونیزم فارس از بین رفته و برای خود ملت فارس سودمند خواهد بود . به امید هرچه زودتر آن روز. ..سز ساغ..من سلامت
رفتم مرا ببخش و مگو وفا نداشت.......جزء را باز گشت راهی برایم نمانده بود.

ی., 05.01.2025 - 15:15 پیوند ثابت
ناشناس

بهترین راه حل آزادی و استقلال ایران از آذربایجان جنوبی است. آخرین سلسله ترک ها در ایران بجز غارت چیزی نداشتند. بی کفایت تر از شاهان قاجار ترک وجود نداشت. خاطرات حاج سیاح را بخوانید تا متوجه شوید که این اختاپوس چگونه بر همه ولایات ایران دستهایش را دراز کرده و مردم را میدوشیدند. هیچ هنری از این قوم به ایران ما نرسید بجز زحمت. پس از سرنگونی جمهوری اسلامی ایرانیان باید خود را از شر ترکها رها کنند. یک رفرندام باید در سرزمین های ترک نشین انجام بشود و ترکهایی که به ایران علاقه دارند علاقه خود را نشان بدهند و این علاقه یعنی بازگشت به دوران قبل از انقلاب یعنی پرچم شیر و خورشید، زبان فارسی زبان ملی، و تمامیت ارضی. هرکس با این سه دشمنی می کند شایستگی ایرانی بودن ندارد. فدرالیسم کلاه بزرگی بر سر ایرانیان غیر ترک است. با فدرالیسم دست ترکها برای دوشیدن بقیه کشور بیشتر باز میشود. ما بدون ترک ها بسرعت پیشرفت خواهیم کرد و ترک ها به دامن اردوغان و الهام علی اف پناه خواهند برد که هیچکدام اینها ترکهای تازه به دوران رسیده را تحویل نخواهند گرفت و میشوند شهروند درجه 4 مثل افغانهای ساکن ایران. امروز اینها در ایران آقایی می کنند فردا دوباره باید بیل به دوش بگیرند راهی کشورهای همسایه شوند برای عملگی و سوپوری مثل زمان شاه. آنوقت اما پس از جدایی از ایران باید برای کار در ایران ویزا بگیرند و تعهد کنند که اخلاق را رعایت کنند و قصد پناهندگی نداشته باشند. زنده باد ایران و ایرانی از جمله ترکهای عاشق ایران، زنده باد زبان فارسی، زنده باد پرچم شیر و خورشید.

ی., 05.01.2025 - 14:22 پیوند ثابت
ناشناس

در کنار انبوهی از آثار تایخی بجا مانده از دوره ماد-هخامنشی و ساسانی در آذربایجان هیچ اثری که ثابت کند ترکان قبل از ایرانیان آنجا بوده اند یافت می نشود. نمونه آثار دوره ساسانیان در ارومیه (کلیسای ماریوخنه) که به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.(تپه آغ بولاغ )مربوط به دوره اشکانیان و ساسانیان است و به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.(منجقلی تپه )مربوط به دوره هخامنشی - دوره ساسانیان در شهرستان ابهر است و به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.(تپه روستای اردی )مربوط به دوره ساسانیان - دوره اشکانیان است و در شهرستان اردبیل به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.آثار ملی بجا مانده ایرانی مربوط به دورهای شاهنشاهی ایرانی ماد - هخامنشی - اشکانیان و دوره ساسانیان در آذربایجان زیاد است که اشاره به همه آنها ضرروت ندارد. ترکهای ساکن ایران، درست مثل مصریان که زبان و فرهنگ شان عربی شد، زبان شان بخاطر تسلط اقوام ترک عوض شد. اما آداب و رسوم همچنان ایرانی باقی ماند. موجودات بدبختی که اینجا دم از تجزیه میزنند اگرچه ظاهرا دم از آزادی بیان میزنند اما در واقع برای گدایی و التماس به فارس ها به این سایت می آیند. حمله هایشان و پان فارس خواندن مردم ایران چیزی بجز التماس در لباس اگرسیو و حمله نیست. اینها جرات ندارند در ایران خودی نشان بدهند.

ش., 04.01.2025 - 22:01 پیوند ثابت
ناشناس

چی شده که ….میم-کاف از اینهمه اسم مستعار استفاده میکند ؟ !
لابد خجالت میکشد از اسم خودش. چون قول داده بود از این سایت جیم بشود و برود به سایتهای سلطنتی.

ش., 04.01.2025 - 20:44 پیوند ثابت
غلام حاج قاسم

شکرخوری های زیادی زیادی.. اینجا چه خبره؟ داشم.. رئیس تون پیشه وری بود که دمشو گذشت لاپاش جیم شد بقیه تون هم که موندین بچه های تبریز قیمه قیمه تون کردن. نشستین اینجا واسه هم کف میزنین دس میزنین خب النگوهاتون میشکنه که سوسولا. زیادی موندین غرب یخ زدین از ایران خبر ندارین. بیایین ایران در خدمت تون هستیم از تبریز تا چابهار دشمنان تمامیت ارضی ایران رو میکنیم تو خیک گوساله آویزون شون میکنیم فراری شون میدیم برن لادست اون یارو کچله.

ش., 04.01.2025 - 17:24 پیوند ثابت
ایران گرا

درس عبرت خائنین به ایران

یک سند محرمانه
بر اساس اسنادِ محرمانه که پس از سقوط اتحادیهٔ جماهیر شوروی منتشر شدند، یکی از مهم‌ترین اسناد حزب کمونیست شوروی با برچسب «فوق العاده سرّی» در روز ششم ژوئیهٔ ۱۹۴۵ میلادی، برابر با پانزدهم تیر سال ۱۳۲۴ خورشیدی، در کمیتهٔ مرکزی این حزب برای ایجاد جنبش‌های تجزیه‌طلبانه در آذربایجان ایران و جنوب دریای خزر تصویب شد. همهٔ این اسناد امضای استالین را داشت و او مستقیماً در این موضوع نقش داشته است. در این سند آشکارا گفته شده که برای توسعهٔ حرکت تجزیه‌طلبانه در آذربایجان، حزبی ملی تشکیل شود و به باقروف، تیمور قلی‌اوف و میرزا ابراهیموف وزیر فرهنگ آذربایجان شوروی سپرده شده بود که اقدام‌های لازم در این زمینه را انجام دهند. در این سند حتی نام حزب نیز، یعنی «فرقهٔ دموکرات آذربایجان» پیشنهاد و ذکر شده‌است. از این رو، در میانه تابستان سال ۱۳۲۴ خورشیدی، سران جمهوری آذربایجان به دستور شخص استالین ملزم شدند که خیلی زود دست به کار شوند و در ایران، کسانی را پیدا کنند تا برایشان حزبی با نام «فرقهٔ دموکرات آذربایجان» تأسیس کنند
جمیل حسنلی، از نویسندگان پروژه مطالعات جنگ سرد دانشگاه هاروارد، می‌گوید که باقروف برای انتخاب رهبر فرقه، گزینه‌های مختلفی داشته: «در مورد رهبری حزب، باقروف گزینه‌های مختلفی از جمله شبستری، پیشه‌وری و سلام الله جاوید را داشت که این افراد با هواپیمای نظامی مخفیانه به باکو برده شدند و مذاکراتی با آنها انجام گرفت. باقروف انتخاب پیشه‌وری به رهبری حزب را مناسب تر از دیگر گزینه‌ها می‌دانست و در پیشنهاد خود نوشته بود برای حزبی که قرار است تشکیل شود، رهبری پیشه‌وری مفیدتر است.» سپس در اوایل ماه اوت یعنی میانه تابستان ۱۳۲۴ و یکماه بعد از دستور استالین، احمد یعقوب‌اف، مستشار سفارت شوروی در تهران به تبریز سفر کرد تا به کارهای مقدماتی برای تشکیل فرقه سرعت ببخشد.[۱۰] بعد از این، کار بر روی بیانیه اعلام موجودیت فرقه دموکرات انجام شد و اسامی کسانی که قرار بود این بیانیه را امضا کنند به باکو فرستاده شد تا فهرست اسامی به تأیید باکو و مسکو برسد.[۱۰]

پس از تأیید فهرست، سید جعفر پیشه‌وری در سال ۱۳۲۴ به تبریز رفت و با تنی چند از دیگر فعالان سیاسی آذربایجانی تأسیس فرقه دموکرات آذربایجان را انجام و با انتشار بیانیه دوازده شهریور اعلام موجودیت کرد. اختیارات گسترده‌تر محلی از لحاظ اداری، تدریس زبان ترکی در مدارس در کنار زبان فارسی و اصلاحات ارضی و اقتصادی از جمله مهم‌ترین خواسته‌هایی بود که در توضیح اهداف و خواسته‌های این تشکل جدید سیاسی عنوان شده بود.[۷][۵] به دنبال آن پس از تشکیل مجلس ملی در تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۲۴ حکومت خودمختار آذربایجان را برپا داشت. این اقدام او همراه با تصرّف پادگان‌ها و واحدهای نظامی توسط اعضای فرقه دمکرات موسوم به فدائیلر در تبریز، ارومیه، زنجان، اردبیل و دیگر شهرهای آذربایجان بود. این حرکت مورد پشتیبانی نیروهای نظامی شوروی بود. نامه به سران شوروی
پس از شروع مذاکرات روسیه و ایران، سران «فرقه دموکرات آذربایجان» تلگرافی به میرجعفر باقراف، دبیر اول کمیته مرکزی «حزب کمونیست آذربایجان» به «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان» مخابره کردند که متن آن در روزنامه آذربایجان، ارگان کمیته مرکزی «فرقه دموکرات آذربایجان» به چاپ رسید در متن تلگراف مذکور چنین آمده‌است:

پدر عزیز و مهربان میرجعفر باقراف. خلق آذربایجان جنوبی که جز لاینفک آذربایجان است، مانند همه خلق‌های جهان، چشم امید خود را به خلق بزرگ شوروی و دولت شوروی دوخته‌است.[۱۱][۱۲][۱۳]

چندی بعد جعفر پیشه‌وری، از استالین درخواست می‌کند مخفیانه برایشان اسلحه بفرستد تا با جنگ مسلحانه، آذربایجان را از ایران جدا کنند و به او قول می‌دهد که نخواهند گذاشت کارگزارانِ دولت ایران از این موضوع اطلاع بیابد. به او اطّلاع می‌دهند که مردم آذربایجان خواهان جدایی از ایران هستند ولی اگر استالین ترجیح بدهد که فعلاً از ایران جدا نشوند، هم‌همچنان برای برقرار کردن دولت سوسیالیستی در ایران تلاش خواهند کرد.[۱۴] او همچنین پیوسته ادعا می‌کرد که «تمام ایران آماده انقلاب است».[۱۵]

نامه استالین به پیشه‌وری
در هشتم ماه مه ۱۹۴۶ (۱۳۲۵) یعنی یک روز قبل از خروج کامل قوای شوروی از ایران، استالین در اقدامی بی‌سابقه، با توجه به نارضایتی پیشه‌وری، در نامه ای به او، علل خروج نیروهای شوروی از ایران را به او توضیح می‌دهد و در جایی از نامه می‌گوید که «بنظر می‌رسد شما در بررسی وضع داخلی ایران و همچنین بُعد بین‌المللی مسئله دچار اشتباه شده‌اید.»[۱۶]

نامه پیشه‌وری به استالین
پیشه‌وری به تاریخ ۱۷ آذر ۱۳۲۵، نامه‌ای به رهبر اتحاد جماهیر شوروی نوشت:

مادام که مرزهایمان باز هستند و قدرت ملی مان پابرجاست، مقدار کمی به ما سلاح داده شود؛ زیرا اگر سرکوبها به این روال پیش رود، این جدایی دیگر ممکن نخواهد شد. ما به‌راحتی قادریم این سلاح‌ها را چنان مخفیانه به‌دست قوای ملی برسانیم که نیروی مخالف، از آن مطلع نشود. پس از شروع و شدت درگیری انجام این کار بسیار سخت خواهد بود. ما سلاح زیادی نمی‌خواهیم. منظور ما اندک مقداری است تا فدائیان ناگزیر نشوند با دست خالی جلوی دشمن بروند.
حالا که قوام جنگ را شروع کرده و به ریختن خون برادران ما پرداخته‌است، اجازه داده شود ما نیز از هر سو او را در تنگنا قرار دهیم، تا از این طریق امکان قیام آزادیخواهان همه جای ایران را فراهم کرده، نهضت بزرگی در سراسر ایران آغاز نماییم و با سرنگون ساختن حکومت ارتجاعی تهران، حکومتی دموکراتیک به جای آن مستقر سازیم.
اگر این کار به صلاح نیست، بگذارید از تهران کاملاً قطع رابطه کنیم و حکومت ملی خویش را به‌وجود آوریم. ([مردم ما] به راه حل اخیر بیشتر تمایل دارد). سیاست شوروی هر کدام از این دو راه را که انتخاب کند، ما می‌توانیم آن را شرافتمندانه اجرا کنیم و موفق گردیم.
شکست سیاست شوروی در مسئله نفت در ایران، به معنی شکست سیاست ترقی‌خواهانه در ایران است. این شکست ضربه بزرگی به جنبشهای دموکراتیک در خاور زمین خواهد زد؛ زیرا همانگونه که جنبش آذربایجان تأثیر عظیم و مثبتی بر جای نهاده‌است، شکست آن نیز تأثیر منفی عظیمی برجای خواهد نهاد.[۱۷]
درخواست خروج از ایران از سوی باکو
نمایندگان شوروی در پاییز ۱۳۲۵، سران فرقه را دعوت کردند تا آنها را از تصمیم خود مطلع کنند. در این دیدار، سرهنگ قلی‌اف (معاون آتاکیشیوف، وزیر امنیت جمهوری آذربایجان شوروی که نقش رابط را میان تبریز و باکو بر عهده گرفته بود) از پیشه‌وری خواست که به کناره‌گیری از فرقه بیندیشد و جانشینی برای خود انتخاب کند. پیشه‌وری در واکنش می‌گوید «آخر چطور می‌شود که من به این سادگی استعفا کنم؟ این نظر کیست؟ این رفتار جوانمردانه‌ای نیست از سوی رفقای شوروی.» در جواب سرهنگ قلی‌اف با تندی به پیشه‌وری می‌گوید: «‘سَنی گتیرن، سَنه دِییر گِت. همان کسی که شما را آورده، حالا می‌گوید، شما باید بروید’.»
بعدها استالین پیشه وری را در یک تصادف ساختگی از میان برداشت. باشد درس عبرتی برای خائنین به ایران که بدانند که خداوند ایران زمین خائنین را به سزای خود میرساند.

ش., 04.01.2025 - 10:41 پیوند ثابت
مسئول قبر پیشه وری

اخیرا مشاهده شده است که قبر پیشه وری را مجاهدین به آب زمزم شستشو میدهند. قبلش خبری شده؟ روی قبر مرحوم پیشه وری عبارتی عبرت آموز دیدم که خوب است تورکهای خائن به ایران ما نیز عبرت بگیرند

«««« ‘سَنی گتیرن، سَنه دِییر گِت»»»»»

جمعه, 03.01.2025 - 08:57 پیوند ثابت
جم

عنوان مقاله
تئوری سیاسی پسا جمهوری اسلامی

جناب شاملی، با سلام و خسته نباشی، پانفارسها و ایران شهری های شاه الهی و شیخ الهی و امثالهم که حتا بعضی هایشان، آنهائی که بظاهر از دمکراسی و جمهوری خواهی دم میزنند، جز اعمال سلطه دیرینه خود بر دیگران، چیزی مد نظرشان نیست. اینان که همیشه خود را بغلط آقا بالاسر دیگران تصور میکنند، اکنون این حس، از کجا ناشی میشود، خود جای سئوال است؟ آیا به رنگ پوست، و تیره خود افتخار میکنند، یا به علم و صنعت بی نظیرشان، باز جای سئوال است.
بقول معروف؛ کسی که حقیقت را نمی داند احمق است. کسی که حقیقت را میداند اما آن را انکار میکند، جنایت کار است.
مردم ایران در واقع صد سال است که با جنایتکارنی طرف هستند که جز نابودی هستی ملیتهای جغرافیای موسوم به ایران چیزی هدفشان نیست. جنایتکارانی که هیچگونه وقعی به حقوق انسان، بحقوق زبان و فرهنگ، به حقوق اقتصادی و حتا به استرداد حقوق مدنی و آزادیهای سیاسی مردم ایران ذره ای احترام قائل نیستند. اینان حتا، برای اینکه امپراتوری پانفارسیسم شاه الهی و شیخ الهی و امثالهم را بر کشور مسلط کنند، همانند نوکری، خود را در اختیار سرویسهای اجنبی قرار داده، برای تداوم عمر ننگین شان بنیان های اقتصادی ایران را به قدرتهای خارجی میسپارند، تا از طریق حمایت آنان، عمر رژیم مستبدشان چند صباحی تضمین شود. زیرا بخوبی میدانند که:
1.در صورت تحکیم دمکراسی در ایران، و تقسیم قدرت، چه در شکل فدرالیسم یا هر فرم دیگر، پانفارسیسم ایرانشهری دیگر نمیتواند سایه شوم دیکتاتوری خود را بر گستره ایران مستولی کند.
2. عدم تمرکز و سلب قدرت از پانفارسیسم تمامیت خواه، آن را به حقوق 22 درصدی منطقه ای اقناع کرده، بسوی تساوی حقوق

و احترام و تمکین بحقوق ملیتهای ایران سوق میدهد، که این موضوع برای امپراتوری پانفارسیسم ایرانشهریهای شاه الهی دردناک و غیر قابل تحمل است.
3. در صورت حصول عدم تمرکز گرائی، تقسیم قدرت سیاسی، ایجاد پلورالیسم و تشکیل احزاب در زمینه پارلامانتاریسم دمکراسی، در اصل ایرانشهری های شاه الهی و شیخ الهی، خود بخود خلع سلاح میشوند، زیرا دیگر نمی توانند با اشاعه رعب و وحشت دروغین، با تبلیغ شعارهای ارتجاعی "تجزیه طلبی"، و یا "حفظ تمامیت طولی و عرضی" و این مزخرفات، بر خواست قانونی ملیتهای ایران انگ بیهوده زده، آنان را سرکوب کنند.
4. سالها پیش در مطالب متنابهی بطور مسلم تاکید داشته ام، هنوز نیز بر این نظرم که: دمکراسی در ایران نا ممکن است. علت آن نیز همانطور که شما نیز بدرستی بدان اشاره کرده اید، وجود امپراتوری پانفارسیسم و گستاخی آن در خصوص انکار حقوق ملیتهای ایران است.
همانطور که خود نیز واقفید، اینان برای تداوم سلطه و سیطره خود بر ایران، به هیچ معیار و حقوق انسانی به اندازه نک سوزن ارزش قائل نیستند. افراد بی وجدان، کم سواد و انحصار طلبی هستند که حتا بوئی از دمکراسی نبرده اند. اکنون از چنین جنایتکارانی آیا میتوان انتظار رعایت دمکراسی و حقوق بشر داشت؟
5. جنایتکارانی که در سال 1325 در نقش شاه و شیخ، به آزربایجان لشکر کشی کرده، خون هزاران انسان بیگناه را بر زمین ریخته، با بیشرمی اسم جنایت شان را " نجات آزربایجان" نامیده، هر سال نیز با گستاخی تمام، قتل و کشتار مردم آزربایجان را جشن میگیرند.
با توجه به تجارب تلخ و هولناک تاریخی که جلوی چشم ماست، آیا از چنین جنایتکارانی که دستشان تا مرفق بخون مردم بیگناه آزربایجان آلوده است، میتوان انتظار داشت که به حقوق بشر، به حقوق ملیتهای ایران احترام بگذارند؟ به دیگر سخن: آیا میتوان از ظالم به ظالم شکایت کرد؟
بنا بر تجربه تاریخی نامبرده که یکقرن تمام بر ایران مستولی گشته است، بارها گفته ام و دوباره تکرار میکنم: در چنین شرایطی، تحکیم دمکراسی در ایران نا ممکن است. مشغول کردن خود با این جنایتکاران، و انتظار رعایت دمکراسی از آنان، در واقع، آب در هاون کوبیدن است. زیرا این دیکتاتورهای بی وجدان و کم سواد، جز قوم عشیره ای خود، به کسی به اندازه نک سوزن ارزش قائل نیستند. ماهیت ضد دمکراتیک خود را در طول صد سال گذشته، به همه نشان داده اند.

چ., 01.01.2025 - 18:59 پیوند ثابت
پرویز

عنوان مقاله
تءوری سیاسی پا جمهوری اسلامی

دولت یهود و ترکیه خواهان تجزیه ایران و تبدیل آن به هفت کشور هستند.
جریان چپ بیش از صد سال است که با شعار ضد ملی خلقهای تحت ستم در عمل در خدمت این سیاست استعماری قدم و قلم برمی‌دارد و همرا با اهداف استعماری غرب برای نابودی ایران کوشش می‌کند.
دولت یهود با تخریب خاورمیانه مرزهای امن برای خود می‌خواهد و شاهد هستیم ، غزه و لبنان را به آشویتس تبدیل کردند.چپ در ایران باید دست از این شعار خیانتکارانه بردارد و برای تمامیت ارضی بدون اما واگر وارد میدان شود. هرگونه آشوب و خونریزی در ایران را باید متوجه سیاست نظام اسلامی و شعار چپ دانست.
آنچه ایران لازم دارد دولتی ملی و مقتدر است که بتواند از منافع ملی و مرزهای کشور حفاظت کند.

چ., 01.01.2025 - 10:15 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید