دراین مدتی که اینجا بودم،شمارا خوب میدانم.
سالام
جناب اقبالی،
دراین مدتی که در این سایت بوده ام،
شمارا یک انسان باشرف وصادقی شناخته ام،
حق هم داری دغدغه وطن و آزادی،
رهایی ازدیکتاتوری و ازجهنمی باشی،
که برایمان درست کرده اند.
شما وخواسته های شما واقعن ازصمیم
قلب پاکت برمیخیزند،
حق است که ابن دغدغه ها را داری،
بنظرشما در دانسته های فکری خود
کمبودی احساس نمی کنی؟
فکرنمی کنی ،که آموزه های دهنی شما
درمورد اجرای آن خواستها وذهنیت شما امکان خطا داشته باشد؟
مثلا راه رهایی چیزها وساختارهایش با
دانسته های شما درمغایرت باشند؟
اصلا به این فکر کرده ایی که اصلا چرا
حکومت قاجارکه خودشان مشروطه را
راه انداخته بودند واجرا مبشد ،
چطورشد یک گروه مشروطه خواه پیدا
وموازی کاری کرد ،تا انقلاب دیگری راه
افتاده و بعدهم شکست ویک دیکتاتور
جدید ظاهرشد؟
حال بگیم که آن انقلاب شکست خورده، ومردم ازنوع خواستند انقلاب کنند،
به این فکرکردی که چطوربازهم اش همان و کاسه همان شد؟
وآیا به این فکر کردی ،که بازهم امکان دارد ،
تفکرشما یک شکست دیگررا بعداز ۳۰
سال دیگر برای مردم ارمغان خواهد آورد؟
به این فکرکردی ،
که چرا همه سیاسیون نتوانسته اند،در۴۵ سال باهم به یک تفاهم وحدت
برسند؟
پسرخوب نوشته خودرا مثلا با تفکرات
من یک مقایسه کن ببین اصلا جور درمی آد،
که طیف فکری من باشما ها به تفاهم برسند؟
آیا شعاردادن الکی تمام نخواهدشد؟