حرف مفت و عمله بی اختیار!
درووود بر ابوالفضل عزیز!
اندکی گپهای زمرمه ای
سیستم فقاهتی از روز اول برای من هیچگونه رسمیّتی نداشت و هنوزم ندارد؛ ولو در این سیستم در طول تقریبا نیم قرن گذشته، آدمهای مثلا صالحی نیز بوده اند که خواسته اند کاری بکنند، ولی محکم پشتشان به خاک مالیده شده است. کلّ این سیستم با تمام اعوان و انصار و فونکسیونرهایش، هیچ حقّانیّتی/لژیتیماتسیونی به فرمانروایی بر ایران و دخالت در زندگی تک تک آحاد ملّت ایران ندارند و به حیث مجرم محسوب میشوند. بی لیاقت بودن خودشان را نیم قرن است که در تمام ابعاد ممکن، هزاران بار اثبات کرده اند. میران و حدّ و مقدار جِرم هر کدام از دست اندرکاران حکومت فقاهتی را میتوان حسب «پرونده جنایی آنها» ارزیابی کرد و به دادگزاری پرداخت.
من بارها و به کرّات از زوایای مختلف گوشزد کرده ام و توضیح مستدل و متّقن و هرگز خدشه ناپذیر داده ام که «مالک حقیقت»، هیچگاه و هرگز، نقصانی در حقیقت پنداشته ای خودش نمیبیند که به اصلاح و ترمیم و بازاندیشی و حکّ و بهبود آن بخواهد اقدامی کند. «حقیقت» فقط به دنبال تصدیق کنندگان و امین گویان است، مهم نیست چه کسانی باشند. ریشدار یا سه تیغه تراشه. فاحشه خیابانی یا محجّبه از نوع «ایرج میرزایی»!. در هر صورت برای مالک حقیقت، فقط یک چیز است که مهم است؛ آنهم «تایید و تصدیق و تسلیم و مطیع بودن» بدون هیچ گونه طغیانی و انتقادی و واکنشی و اخم و تخمی. حکومت فقاهتی و در راس آن، الله معمّم [= سیّد علی خامنه ای = گدای سرخرمن] با آپاراتچیهای سرکوبگر و خونریز خودش به نامهای «سپاه و بسیج»، داعیه «مالکیّت حقیقت» را دارند و تا زمانی که درب ادّعاهای تملّکی حقیقت بر پاشنه ولی فقیه که مردم را «عوام کالانعام» میداند و بارها و بارها بر «صغیر و حقیر بودن مردم ایران در جامعیّت وجودی» در انواع و اقسام شبکه های اجتماعی و مطبوعاتی اذعان کرده است، به قوّت خودش پایدار باشد، هر گونه بحثی از «تغییر و تحوّل در سیستم فقاهتی»، زر مفت زیادی زدن است. نخستین گام برای تغییر حقیقی و اساسی و واقعی از شخص «خامنه ای» باید شروع شود؛ یعنی اینکه در سیستم فقاهتی با «استعفا دادن خامنه ای و همپالکیهایش و در پشت میز محاکمه نشستن آنها به طور داوطلبانه» باید آغاز شود و همچنین با منحل کردن مجلس انتصابی و سپاه و بسیج و کتابچه شرایع مزخرف که به نام قانون اساسی اماله شده و همچنین انحلال سفت کذّایی «اسلامی» از جمهوری ایران تا مردم به چیزی به نام «تغییر» اعتماد کنند. تا زمانی که این چند مورد کلیدی همزمان اجرا نشوند، سیستم فقاهتی به مصدر گیوتین اقتلویی بودن خودش با تمام ترفندهای فریبکارانه ادامه خواهد داد تا در یک فرصت ناگهانی از هم فروپاشد و متلاشی شود. یا آنانی که گرد و بال «ضحّاک دوران = خامنه ای» جمع شده اند به خطیر بودن وضعیّت خودشان و سرنوشت ایران پی میبرند و گامهای کلیدی فوق را اجرا میکنند، یا اینکه همانطور که گفتم، طوفان درو کننده، دیر یا زود اتّفاق خواهد افتاد و معلوم نیز نخواهد شد که چه پیامدهایی خواهد داشت هم برای حاکمان، هم برای ملّت هم برای کشورهای منطقه و جهان.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان