روشنگر بی فروغ
واقعا که!
این جناب «روشنگر» ما خود را بابت این که با فلاسفه ای که ردیف میکند آشنا میداند یک تنه خط بطلان بر همه دستاوردهای دوران پهلوی می کشد و دم از زحمتکشانی میزند که در عمل برای آن زحمت کشان هیچ حرفی برای گفتن ندارد. ایشان در یک سخنرانی فرضی برای زحمتکشان شروع به بازگویی و شکفتن تخم سخن فیلسوفانش را می کند و میرسد به مارکس و این که ابزار تولید و زمین باید از آن زحمت کشان باشد پس باید سرمایه داران و زمین داران را به زیر کشید و همه ثروت و ادوات کشور به مساوی بین زحمت کشان تقسیم کرد و مدیریت و اداره کارخانه ها را نیز به شورای کارگری سپرد و اگر جایی به مدیر عامل و رئیس نیاز هست این مدیر عامل و رئیس زیر نظر شورای کارگران باید به کار بپردازد. این خلاصه کل کتابهایی است که حضرتشان مطالعه کرده اند. شما فکر میکنید که آن زحمت کشان و کارگران و مزد بگیران از پاکبان و مغنی گرفته تا خلبان و ارتشی و پزشک و نانوا به ایشان چه خواهد بود؟ بنظر من به ایشان خواهند گفت: «برو عمو کشکتو بساب مارو منتر خودت کردی چند روزه.. تو اصن تو عمرت بیل زدی؟ یه آچار دستت گرفتی قطعه ای رو مونتاژ کنی؟ اصن با کارگر جماعت زندگی کردی ببینی که آیا حاضرند به اندازه توان شون کار کنند و به اندازه نیازشون ببرند؟ نه داداش.. ما انسانیم نه موریانه یا کامپیوتر که برای ما برنامه ریزی کنی. چون همه ما انسان هستیم و حسادت داریم، زیاده خواهیم و بسیاری اخلاق های زشت ما از زیر کار در میریم و کارها رو میندازیم گردن دیگران.. مگر آنکه یک امتیاز اضافه برای کار بهتر و به ما بدهند. و این امتیاز اضافه - ارزش افزوده- چیزییست که کارگر عاشق آن است چون انسان است اما ایدئولوژی مارکسیست با آن دشمنی دارد. در نتیجه چنانچه شما بخواهید به زور دگنک و کودتا کشوری را به سوی سوسیالیسم ببرید هزاری هم که مردم تان به مارکسیسم مثل دین عقیده داشته باشند و هزاری که همه هم حسن نیت داشته باشند آخرش از یه جا گندش در میاد و کل کشور دچار فقر و بدبختی میشه که اتحاد شوروی و امروز کره شمالی دچارش شدند. روشنگر ما البته مثل خامنه ای خواهد گفت که کشورهای غربی توطئه کردند اگرنه اشکالی در مسلمانی ما - مارکسیسم ما - نیست! چرا هست برادر.. هم اسلام و هم مارکسیسم شما توسط مدعیانش لباسی زیبا در بر دارد اما در میانش بجز گندابی نیست. یک انسان ایرانی نیاز به مسکن، غذا، بهداشت، تحصیلات و یک زندگی انسانی دارد که در کشورهای غربی بدون آلوده شدن به نجاست مارکسیسم و اسلام برقرار است. در این کشورها شاهان و سیاستمداران باعث این رفاه بوده اند. برخی از شاهان جای خود را به روسای جمهور داده اند. و همه این کشورهای پیشرفته خوشبخت هستند. آدم باید ابله باشد که به چشم خود می بیند که رفاه از چه راه به دست می آید و این همه را بگذارد و به ندای جناب روشنگر توجه کند که ماه را با انگشت نشان میدهد و میگوید: ببین! عکس مارکس در ماه است! من تو را به سرزمین خوشبختی رهنمون میشوم که در آن همه باهم برابرند و رفاه است و یک دفعه می بینی همان نقاشی مثل این تبلیغات مسیحی ها در بهشت یا مشابهش که امام در بهشت ایستاده و از قاسم سلیمانی استقبال می کند کشیده که در آن مارکس و انگلس با لبخند به شما نگاه می کنند. پیام من به خواننده مطالب جناب روشنگر این است: خیلی خری اگر پس از از سر گذراندن تجربه اتحاد شوروی و جمهوری اسلامی بازهم بخوای گول این حرفهای صد من یک قاز رو بخوری. حیف وقت که بگذاری این خزعبلات رو بخونی. برو بجاش یک دست تخته نرد بزن و از رفاهی که سرمایه داری غرب برایت فراهم کرده لذت ببر. این روشننگر را هم اگر کسی میشناسه بره از تنهایی نجاتش بده.