رفتن به محتوای اصلی

افزودن دیدگاه جدید

Absurd

چرا خامنه ای نتوانست، علوم انسانی اسلامی را ، در دانشگاهها ؛مانند حوزه های مکتبی،عملی کند؟
چرا علوم "انسانی اسلامی" دارای دانش کافی در رقابت با علوم انسانی غربی نیست و نمی تواند بدون کمک از اندیشه غربی، جامعه کذایی ارزشی فقاهتی خود را اداره کند؟
چرا تعداد استادان سکولار در مقابل روحانیون ولایتی بیشتر است و اجازه ندادن خامنه ای با آنهمه علم و دستک و قدرت و سرمایه، دانشگاهها را از حضور فرهنگ جهانشمول جهانی و یا غربی، مانند اخراج استادان و دانشجویان در اوایل انقلاب ، عملی کند؟
آیا اگر در نظام سلطنتی فرضی آینده، امثال..............و مسنول وزارت فرهنگ باستانی شوند، خواهند توانست مانع تفکر و فرهنگ غربی مانند : دمکراسی، لیبرالیسم، سکولاریسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم، فدرالیسم، آته ایسم، فمنیسم، گلوبالیسم، و غیره بشوند!؟
-- در مصاحبه زیر، رهبر بودیست های ملت تبت، نظرش را پیرامون: سیاست و اخلاق و شعور و فرهنگ و دین و تاریخ و تولرانس و پلورالیسم و تکثر گرایی، بیان میکند :

دالایی لاما، رهبر استقلال طلبان کشور تبت از زیر سلطه کشور چین، خود را گاهی یک بودیست کمونیست و گاهی یک کمونیست بودیست می نامد. پیرامون خشونت گرایی ادیان و اهمیت اخلاق میگوید- ما نیاز به اخلاقی سکولار داریم که ورای همه ادیان باشد چون اخلاق مهمتر از دین است و بجای دنباله روی از ادیان خشونت گرا؛ غیر از عرفان گرایی منفعل و پاسیو، باید دنبال آموزش یک اخلاق سکولار بود، چون تعصب دینی، همراه با خشونت، بنیادگرایی، ارتجاع و تنگ نظری است.
در یک جهان گلوبال باید مبلغ یک اخلاق سکولار بود، جهان گلوبال نیاز به یک اخلاق سکولار دارد. تمام ادیان و کتب مقدس تاکنون حامل و مبلغ خشونت و تنفر میان انسانها بوده اند. اخلاق سکولار مرزهای دینی، ملی، فرهنگی، و ناسیونالیستی نمی شناسد. اخلاق را دیگر نباید براساس ارزشهای دینی ساخت چون اخلاق علم سعادت است و سعادت نتیجه و محصول بلوغ درونی است. اخلال سکولار نیاز به صبر و مقاومت دارد، باور به فرهنگ سکولار میتواند برای همه جوامع، ادیان، انسانها، فرهنگها و مکاتب فکری فلسفی، مفید باشد. آموزش اخلاق سکولار در مدارس مهمتر از آموزش تعلیمات دینی به کودکان است. کودکان باید در مدارس اصول همزیستی مسالمت آمیز،مخالفت با استفاده از خشونت و قبول اصول اخلاق سکولار را بیاموزند. اصل مسئولیت گلوبال باید کلید طرح یک اخلاق سکولار باشد.
دالایی لاما میگوید- بنام ادیان در طول هزاران سال گذشته نه تنها جنگها بلکه جنگهای "مقدس" انجام شده. تعصب، بنیادگرایی، و دگماتیسم، همیشه برای انسانها مضر و خطرناک بوده. او میگوید بعضی روزها فکر میکنم بهتر میبود اگر ادیان وجود نداشتند چون تمام ادیان و کتب مقدس در خود ظرفیت تبلیغ و اعمال استفاده از خشونت را دارند. انسان میتواند بدون دین باشد ولی نمیتواند بدون اخلاق و ارزشهای درونی زندگی کند. بدون احساس همدردی و عشق به همنوع نمیتوان زیست.
قرنهاست که متفکران و فیلسوفان، ادیان را مانعی مهم برای روشنگری میدانند. میان عقل و ایمان باید یک دیالوگ برقرار گردد. صلح جهانی بدون صلح میان ادیان غیرممکن استت. قرن 21 میلادی باید قرن دیالوگ و صلح شود. اکثر اختلافات را میتوان از طریق دیالوگ صادقانه حل نمود. جنگ و خشونت خلاف اخلاق و خردگرایی است. قرن 20 میلادی قرن خشونت بود، قرن 21 باید قرن دیالوگ گردد.
عنوان و تیتر " دالایی لاما " در فرهنگ بودیستی کشور تبت یعنی "اقیانوس علم و دانش". او متولد 1935 میلادیست و از سال 1959 بصورت تبعیدی سیاسی در شهر دارالاسلام هند زندگی میکند. او مدعی است که حین انقلاب فرهنگی بین سالهای 1976-1966 چینی های کمونیست همه 6000 دیر و صومعه بودیستها در کشورش را تخریب نمودند. وی در دوران کودکی و نوجوانی در دیر و معابد بودیستی کشورش به تحصیل رشته های دیالکتیک، زبان شناسی، فلسفه بودیستی،فرهنگ تبتی، و علوم پزشکی پرداخت. او خود را فرزند فرهنگ سکولار هند نیز میداند و در این رابطه میگوید - تولرانس، بلندنظری، گذشت،و کثرت گرایی در کشور هند ریشه چندین هزارساله دارد. در اینجا هندوها، بودیستها، سیکها، مسلمانان، زرذشتیها، مسیحیان، آته ایستها، یهودیان، و شکاک ها، همه در کنار هم بصورت مسالمت آمیزی زندگی میکنند. در رابطه با موضوعات سیاسی روز او خود را مخالف نظام سرمایه داری و ضد سلاح اتمی، مدافع محیط زیست و حامی موجودات زنده میداند.
دالایی لاما در سال 1989 جایز صلح نوبل را بدلیل فلسفه صلح، احترام به زندگی همه موجودات و احساس مسئولیت جهانی در مقابل همه بشریت و در مقابل طبیعت، از آن خود ساخت.
او میکوید-هدف اخلاق سکولار این است که انسان را از رنجهای زمان حال و رنجهای آینده رها کند. یک جنبه از همدردی میان انسانها اینست که برای رفاه و سعادت دیگران کوشش کنیم. امروزه با کمک علوم میدانیم که اخلاق،همدردی، عشق به همنوع، و رفتار اجتماعی، اصولی غریزی ذاتی و ژنتیک هستند ولی مذهبی بودن، کسبی و تقلیدی است. یعنی اخلاق در انسان عمیقتر و طبیعی تر از مذهبی بودن است. به این دلیل ارزشهای درونی انسانی را باید به فرهنگ اجتماعی تبدیل کرد. خلع سلاح عمومی و جهانی، نوعی عملی کردن احساس هم دردی و عشق به انسانهاست. خلع سلاح بیرونی باید همراه خلع سلاح درونی باشد. بنیادگرایی مذهبی یکی از دلایل جنگها بوده و خواهد بود. مقدمه خلع سلاح درونی، دوری از پیشداوری، تنفر، و تنگ نظری است. آن تغییری که خواهان آن در جهان هستیم، باید شامل درون خود ما نیز باشد.
دالایی لاما ادامه میدهد- راه و هدف مشترک همه ما باید توجه و احترام نسبت به زندگی همه انسانها، موجودات، گیاهان، محیط زیست و طبیعت باشد. کره زمین بدون انسان سالمتر می زیست چون انسان در حال یک جنگ جهانی سوم علیه آن و طبیعت است. همه هفت میلیارد انسان ساکن کره زمین میخواهند راحت و راضی و خوشحال و سعادتمند زندگی کنند. وی رقم آته ایستها و شکاکان حهان را بیش از یک میلیارد تخمین میزند.

س., 30.07.2024 - 11:21 پیوند ثابت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید