رفتن به محتوای اصلی

افزودن دیدگاه جدید

فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
همچنان تابع و مقلّد و دنباله رو

همچنان دنباله رو و تابع و مقلّد
مختصر و گذرا.

اگر کسی ادّعا دارد که مثلا «جمله ای» از حرفهای «دالایی لاما» را فهمیده یا میفهمد، متعاقبش به دمب کسی نخواهد چسبید؛ بلکه همانطور که «دالایی لاما» از بُنمایه های فرهنگ «چینی و تبّتی» به خویشاندیشی انگیخته شده و بنیانهای فکری خودش را با تکیه به تجربیات مایه ای نیاکانش در ابعاد جهانی و به روز میاندیشد، مدّعیان مقلّد و تابع و بی فکر و ایده «روشنگری» که لام تا کام تا امروز ثابت کرده اند که نه میدانند، اندیشه چیست؟. نه میدانند «روشنی، یعنی چه؟، یاد میگرفتند و تلاش میکردند که با انگیخته شدن از تجربیات نیاکان خودشان که در بُنمای هایی فرهنگی تبلور پیدا کرده اند، به زایش «ایده ها و افکار نو» در عصر خودشان آفریننده شوند؛ نه اینکه شبانه روز در دهل و ساز و طبل متابعتی و مشابهتی و میمون صفتی جار بزنند. کجای «دالایی لامبا»، در تفکّر و رفتار، شبیه اروپائیهاست؟ که ایرانی خودباخته از درد سترونی و بیسوادی – به معنایی که عوام منظور نظرشان است- اینقدر از ایرانی بودن خودش، شرمنده و سرافکنده است؟.

همانطور که گفتم، اول یه نگاهی به آینه بیندازیم و خودمان را دقیق ورانداز کنیم، بعد دنبال خلعت آویختن به اندام خودمان سگدوهای متابعتی و تقلیدی بزنیم. موانع تفکّر را باید در ذهنیّت خود جست؛ نه محصولاتی که پیامدهای اندیشیدن هستند. دین و علم و غیره و ذالک از پیامدهای اندیشیدن انسان در باره خودش و جهان و رویدادها هستند. اگر محصولات فکری انسان، مانعی بر سر راه تحوّلات فکری و اجتماعی و زندگی انسان به وجود می آورند، باید آن شعور را داشت که در باره علل مشکلات اندیشید؛ نه اینکه به نابودی محصولات فکری سگدو و زر مفت زیادی زد. هیچکس نمی آید مثلا وقتی کاربراتور ماشیین مرسدس بنزش، ریپ میزنه، کلّ ماشین را به قراضه خانه ها پرت کند؛ بلکه به برطرف کردن عیب و ایراد کاربراتور میپردازد. کلّی بافیهای دایرة المعارفی که پاسخگوی هیچ معضلی از مسائل انسانی و باهمزیستی نیستند، بازار مکّاره ایست که به وفور در سایتهای دانشنامه ای اینترنتی و تحریری میتوان در اقصاء نقاط جهان پیدا و از آنها کپی کرد و به خورد دیگران داد. ولی مسئله بر سر صف آرایی فکری مستدل و متّقن با ابعاد مسائل میهنی است که ارزشهای فکری و استدلالی و برهانی و خویشاندیشی هر انسانی را به محک میزند. مسئله این است که ما باید تیغه سنجشگری را روبروی ذهنیۀت اماله ای خودمان بگیریم که چنین کاری به شجاعت و شعور و بیداری و راستمنشی مشروط است. با زر زر کردنهای کلّی، هیچکس هیچی از آب در نمیاد؛ بلکه با اندیشیدن پله به پله در باره معصلات است که میتوان تصوّری رو.شن از چیزی به دست آورد.
کسی که تا امروز کوچگترین آگاهی پیش پا افتاده از تاریخ و فرهنگ کهنسال مردم خودش ندارد، بهتره دنبال زر مفت زدن زیادی نرود؛ زیرا عین تف سر بالاست. اول خودمان را بشناسیم؛ بعد بیاییم ادّعای شناختن دیگران راهوار بزنیم و یاد بگیریم که تجربیات خودمان و دیگران در چه زمینه هایی همخوان هستند و در چه زمینه هایی ناهمخوان و علل ناهمخوانی را با برهانی قویمایه تشریح کنیم تا استقلال فکر خودمان را هیچوقت از دست ندهیم و مدام تابع و توسری خور و دنباله رو و مقلّد نیز نمانیم؛ بلکه حدّاقل یک جمله ای نیز از خودمان برای گفتن و اظهار وجود داشتن داشته باشیم.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

س., 30.07.2024 - 14:17 پیوند ثابت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید