کینه توزیهای کمپلکسی
دروووود!
اندکی پس گردنی به شمشیر کشان بی هویّت و مرام.
من با انسانهایی مثل «فرخّ نگهدار» و امثال او، از بسیاری ابعاد، ناهمآواز هستم و سفت و سخت، سنجشگر بی محابای مواضعش. من با شخص آقای نگهدار، هیچ خصومتی ندارم و ایشون هر کسی که هست، نتایج رفتارهای شخصی اش را در مناسباتی که با اشخاص نزدیک خودش دارد، میبیند و میچشد. من امّا با کنشها و واکنشها و مواضع آقای نگهدار نسبت به «جمهوری اسلامی» و دیگر گرایشهای متنوّع، دیدگاه سنجشی دارم. برغم اینکه چهره آقای نگهدار در میان کثیری از گرایشهای سیاسی و حتّا رفقای سابق و سازمانی سابقش، منفور است، من امّا به «ایشون» با تمام وجودم احترام میگزارم؛ زیرا ایشان همینی هستند که می نمایند و در انواع و اقسام مجامع نیز ظاهر میشوند. ایشون، به پنهان کردن خودش محتاج نیست؛ زیرا آنچه که به ذات خودش هست در کلام و رفتار بروز میدهد. همینطور شخص «خامنه ای» را من برغم تمام نفرتی که مردم ایران و جهان به طور کلّی از او دارند، احترام میگزارم؛ زیرا همانطور پدیدار میشود و سخن میگوید که به ذات خودش هست.
امّا من از انسانهایی که شهامت ندارند خودشان و عکسشان و اینکه چی هستند و کی هستند و آیا سر پیازند یا ته پیاز، به شدّت گریزیانم و دیگران را مدام هشدار میدهم که «مجهول الهویّه ها» از بزرگترین و کلیدتی ترین دلالیل ذلالتهای میهنی هستند؛ زیرا با ریاکاری و تظاهر و خباثت ذاتی که دارند، مدام در پشت ماسکهای متنوّع جبهه میگیرند و نیّتهای پلید خود را به پیش میبرند. همینگونه ماسک به چهره زدگان هستند که در تمام سیستمهای مخوف و خونریز، مصدر جانستانی و تجاوز و ترور و شکنجه میشوند؛ زیرا به خود تلقین کرده اند که بیش از حدّ زرنگند و با غلتیدن در پشت ماسکهای عاریتی میتوانند تا قیام قیامت به هر کثافتکاری دست بزنند. به همین دلیل نیز، من به هیچ وجه من الوجوه، تکلیف خودم نمیدانم که نسبت به بدپوزیهای اینگونه ماسک به چهره زندگان، واکنش نشان دهم.
من نمیدانم کی به «ملکه فرح دیبا»، نامه مادرانه نوشته است و گیرم که شخصی یا اشخاصی، نامه مادرانه به او نوشته باشند. الحق و انصاف، کاری بسیار شایسته و هنرمندانه کرده اند، زیرا یه تار موی گندیده «ملکه فرح دیبا» از تمام تاریخ نکبت بار اسلامیّت و ایدئولوژی متعفّن مارکسیسم، ارزشش به مراتب بیشتر و بیشتر است. «ملکه فرح دیبا»، اولین شیرزن دلاوری بود که برای انتشار مقالات من در فرانسه، پیشگام شد. مقالاتی که از بیست و پنج سال پیش تا کنون «در اتاق بیگ برادر مدّعیان هارت و پورت کن غرب غرب غرب غرب غرب و چپ ایدئولوژیکی و امثالهم»، با شدّت تمام با آنها مبارزه میشد و هنوزم میشود. این تا اینجا.
«زنده یاد فرخ رو پارسای»، یکی از بی همتاترین زنان تاریخ ایران و جهان بود که جاودانه خواهد ماند؛ زیرا خویشکارهای او به خوشزیستی و بهزیستی و فرزانگی و آزادمنشی زنان میهنم انجامیدند. ولی دریغا که درخت زیبا و دلآویز او در طوفان هولناک وحدت «مذهبیون و ایدئولوژیستهای کینه توز»، سوخت و خاکستر شد؛ امّا خویشکاریهایش، نام خجسته او را جاودانه تاریخ ایران خواهند کرد و من بر شالوده پرنسیپ ایرانی بودنم به «آفرین گفتن بر او و یادباد از او»، افتخار میکنم. همین کافیه.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان