شبیه شدن و ادا در آوردن
درووود!
اشاره ای گذرا.
تقریبا دو هفته پیش داشتم در شبکه اجتماعی «یوتوب»، دنبال یک خواننده قدیمی و کلاسیک مصری میگشتم که چشمم به یک عنوانی افتاد و من اصلا بر روی آن کلیک نکردم؛ بلکه فقط آماری را ملاحظه کردم که در پایین آن قید شده بود. عنوان این بود: «بالاخره ریحانه پارسا از کونش رونمایی کرد!». تقریبا تعداد چهار میلیون و یکصد و پنجاه هزار نفر برای دیدن این کلیپ بر روی آن کلیک کرده بودند. اینکه امکانهای استفاده از فضای مجازی تا چه مرزهایی است و ظرفیتهای آن چقدر است و چه تاثیرات مخرّب یا ارزشمند یا پیامدهایی دیگر دارد، بحثیست که میتوان سالها و چه بسا قرنها در باره آن نوشت و مشاجره کرد. زندگی خصوص انسانها به تصمیم شخصی آنها منوط است. هیچکس نمیتواند به هیمن سادگیها جلودار کسانی باشد که از آشکار شدن زندگی خصوصی دیگران، انواع و اقسام بهره برداریهای هدفمند را اجرا میکنند. در اینگونه مواقع نمیتوان فقط دنبال تقصیر یکجانبه گشت؛ زیرا اگر انسانی عزّت نفس و احترام و ارزشی برای گوهر وجودی خودش قائل باشد، محتاج نیست که زندگی خصوصی اش را طوری در معرض دید دیگران بگذارد تا بهانه ای به دست دیگران بدهد که به او توهین و تحقیرش کنند و از زندگی اش ابزار و سوژه های گوناگون بسازند برای مقاصدی که میخواهند. اینها مباحثیست که نیاز به بازشکافی و تامّلات مغزدار دارد و من فقط میخواهم با آوردن این مثال، به نکته ای اشاره کنم.
استقبال میلیونی از «کلیپ رونمایی از کون ریحانه پارسا» اثبات میکند که جامعه ایرانی در «منجلاب و باتلاق هولناکی» گرفتار مانده است و آنقدر که «انتهای رانهای یک زن» برایشان کنجکاوی شهوانی و جذّابیّت ارضایی دارد؛ پی بردن به دلایل فقر و ذلالت و قهقرائی و عقب ماندگی و خواری و زاری خودشان، هیچ اهمیّتی ندارد؛ ولو هزاران کلیپ ارزشمند برای دیدن و شنیدن دلایل و غلتهای فلاکتها در سایتهای مجازی وجود داشته باشند. فجایع جامعه ایرانی از زمان رویداد نکبت آلود 1357 به این دلیل تا امروز دوام آورده و همچنان دوام خواهند آورد که مدّعیان «روشنفکری و کنشگری» هنوز نتوانسته اند به اولّین کوچه ابعاد «تاریک و پیچیده ذهنیّت و روح و روان مردم ایران» و همچنین تلاش برای گامگذاری در تاریکیها، راهی را پیدا کنند.
آدمهایی پیدا میشوند – و در میان ما ایرانیان مدّعو و هارت و پورت کن، تعدادشان سر به فلک میزنه-- که در تمام عمرشان نمیخواهند چیزی بیاموزند؛ بلکه سفت و سخت دنبال همان اعتقادات «قاپیدنی در هوای مدّ روز» هستند که عمرا به شخصه نه در باره اشان اندیشیده اند، نه برایشان پرسش بوده اند، نه لام تا کام ار زیر و بم چنان چیزهایی که مدام کلکلکل میکنند و کرکری میخوانند، سر سوزن آگاهی پیش پا افتاده دارند. به همین دلیل، هر چقدر کسانی بخواهند برای اینگونه «آدمهای قاپنده»، استدلالهای منطقی ردیف کنند و توضیحات شفّاف با برهان قلطع بر زبان و قلم بیاورند، آخرش باز، حضرات بر همان «ذهنیّت قاپیدنی مدّ روز» میخکوب میمانند و به کلکلکلکلکلکلکلکل کردن و کرکری خوندن خودشان مشغول میمانند.
«یوتوب»، مثل تمام چیزهای دیگه، مزیِتها و معایب خودش را دارد. دیگر شبکه های اجتماعی-مجازی نیز، مزایا و معایب خود را دارند. در گذشته های نه چندان دور به پای درسگفتارهای اساتید دانشگاهها که میخواستی بروی، باید از این سالن به آن تالار به همراه دفترچه یادداشت یا خیلی که امکانهای تکنیکی وجود داشت، با ضبط صوت کوچولو به پای درس اساتید میرفتی. امروزه روز خوشبختانه، تکنیک، کار را آسانتر کرده است و میتوان به راحتی بر روی تخت، دراز کشید و صدها و هزاران مرتبه به درسگفتارهای اساتید به صورت انلاین؛ آنهم به زبانهای مختلف و رایج، گوش داد و چیزی آموخت. حتما نیز نباید دانشجوی رشته ذیربط بود. کسانی که میخواهند صبح تا شب، فقط زر زیادی بزنند، بهتر است به جای وقت تلف کردن، شهامت آن را داشته باشند که ساعاتی از اوقات خود را در پای درسگفتارهای اساتیدی بگذارند – چنانچه با زبان آنها آشنایی داشته باشند- که در باره «اساطیر، میتولوژی، تئوری دانش، تئوری شناخت، منطق، تصاویر، اصنام و مفاهیم، نقش تجربیات مایه ای، فرهنگ و غیره و ذالک» بحث میکنند و نظراتی را بر زبان میرانند. شاید از این طریق بتوانند به آن مرحله از درک و فهم و آگاهی کودکان دبستانی برسند و بتوانند نه تنها تفاوت «دوغ و دوشاب» را از همدیگر تمییز و تشخیص دهند؛ بلکه همچنین «انسانهای عاقل و بالغ و متجدد و عقلگرا و رئالیست» بشوند؛ طوری که هنر «اندیشیدن با مغز» خود را یادبگیرند و تته پته کردن در زبان فردی خود را بدون متابعت کردن از احدّی بیازمایند و بالاخره، اصالت فردی خود را کشف کنند به جای آنکه شبانه روز به کلکلکلکلکلکلکلکل کردن و کرکری خوندن در باره چیزهایی بپردازند که عمرا «معنای آنها» را نفهمیده اند و سعی برای فهمیدن آنها نیز نمیکنند.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان