تقلید متابعتی تا توی گور
درووود!
کلامی مختصر.
اگر به دست آنهایی که شبانه روز، چرندیات در باره تحوّلات فرهنگی و تاریخی و سیاسی و اجتماعی باخترزمینیان مینویسند و لفّاظیهای علّامانه ای میکنند، فقط یکی از دیوانهای شاعران ایرانی را بدهید و به آنها بگویید لطفا یه چند بیتی از این دیوان را فقط بخوانید، مطمئن باشید که در خواندن مصرع اول به شدّت عاجز و ناکام خواهند بود. آنچه را که «غرب» می نامند، زمانی «غرب» شد که «متفکّران و فیلسوفان و هنرمندان و کنشگران و رجال و شخصیّتها و دانشمندان و غیره و ذالک آنها» یاد گرفتند و فهمیدند و شعور تمییز و تشخیص داشتند که در نخستین گامها، در باره «تاریخ و فرهنگ و تجربیات مردم خودشان» بیندیشیند و نم نم نه تنها، راه خودشان را به سوی «خود بودن و اصالتشان» پیدا کنند؛ بلکه راه شناخت و همبستگی و پیوستن به دیگران را نیز هموار کنند. امّا ما ایرانیها؛ بویژه طیف مدّعو تا زمانی که غرغره کننده «تحوّلات فکری باختر زمینیان» هستیم؛ آنهم از راه ترجمه جات مزخرف و مغشوش و پرت و پلاگو در زبان بیبسوادان زبان نفهم، مطمئنا قیام قیامت در دیگ مذاب و داغ «شرایع اسلامیّت» غوطه ور خواهیم ماند و طیف آخوند جماعت و تابعین انها نیز با انواع و اقسام حیله های الهی بر سرنوشت خودمان و فرزندانمان، حاکم اقتلویی خواهند ماند.
اگر کسی مادرزاد، نفهم و ابله نباشد، برایش همین یک اشاره کافیست
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان