رفتن به محتوای اصلی

افزودن دیدگاه جدید

فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
فقر نیندیشیدن

درووود!
اندکی گپهای نامتعارف.

چند سال پیش با یکی از دوستانم در محلّی که جشن عمومی بود، قرار ملاقات داشتم وقتی که رفتم به دیدن دوستم، دیدم یه چند نفر از دوستانش را به همراه خودش آورده بود. در بین آنها، یک دانشجوی ایرانی بود که رشته فلسفه درس میخواند. من ازش در باره دروسش، سوالاتی کردم بعدش پرسیدم آیا تا کنون چیزی از آثار فیلسوفان را نیز خوانده ای؛ سوای درسگفتارهای اساتید؟. جواب داد که یه بخش کوچکی از کتاب مهم کانت را نیز خوانده ام. بعد ازش پرسیدم تا به حال شده است که افکار خودت را در برابر افکار متفکّران و فیلسوفان بگذاری و سنجشگرانه به تجزیه و تحلیل بپردازی؟. یک دفعه خشکش زد و به من خیره شد. پرسیدم ازش آیا سئوال نابجایی کردم؟. بعد از مکثی طولانی جواب داد: «نه!. فقط هیچکس تا امروز به من نگفته بود که خودم نیز میتوانم افکاری داشته باشم و آن را در مقابل افکار دیگران بگذارم و به چند و چونشان تلاش کنم». آن جوان دانشجو در تمام عمرش فقط یاد گرفته بود که «مقلّد و تابع و دنباله رو» باشد. هیچوقت نه کسی به او گفته بوده که تو خودت مغزی برای اندیشیدن داری، نه خودش عقلش میرسیده که بگه منم یه مغزی برای اندیشیدن دارم و میتوانم افکاری نو از زهدان تجربیات تاریخی و فرهنگی خودم و نیاکانم بزایم.

بردارید سراسر شبکه های اجتماعی را زیر و رو کنید؛ یعنی شبکه هایی که مدّعیان ایرانی از اساتید دانشگاهی گرفته تا کنشگران تاق و جفت و دیگر هل من یزیدان عرصه نقد و به اصطلاح پر طمطراق «روشنگری!؟» به کلکلکل کردن و کرکری خوندن مشغولند؛ یعنی کسانی که صبح تا شب نشسته اند و فقط زر مفت و بی حاصل میزنند و سخت مغرورند که «یه چیزایی» میدانند که هیچکس نمیدانه!!. بردارید به حرفهایی که شفاهی میگویند و مطالبی که تحریر و در سایتهای مختلف اینترنتی انتشار میدهند، خوب زوم کنید. آنها در باره موضوعاتی به نام «حکومت، دولت، قانون اساسی، حقوق بشر، آزادی، سکولاریته، لائیسیته، آته ایسم، جمهوریّت، جامعه مدنی، لیرالیسم، مدرن، مدرنیته، و کثیری موضوعلات مشابه» فقط زر مفت مفت مفت بدون مالیات میزنند بدون آنکه خردلی اندیشه فردی و ایده ای کارگشا از خودشان بتوانند بر دایره مباحث فکری و قلمی باخترزمینیان بیفزایند. خیلی که هنر میکنند، تکرار هزار بار گفته شده همان اساتید دانشگاههای باختری را با آب و تابهای پیپ زیر لبی و سینه سپر کردنهای مفتضحانه و کتابنامه و مآخذ و منبع نویسیهای پنجاه یا صد صفحه ای! بازخوری میکنند با این تفاوت که استادان داتشگاههای باختری در بستر تاریخ تحوّلات فرهنگی و اجتماعی و کشوری سرزمینهای خودشان می اندیشند و اصالت فکری دارند؛ اما بدیلهای ایرانی آنها با تمام ادا و اطوارها که در می آورند، همچنان «مقلّد و تابع و و کپیه بردار و غرغره کن و زر مفت زیادی زن» هستند بدون آنکه یک جمله ای از خودشان بتوانند بر اینهمه موضوعات فکری و قلمی باختر زمینیان بیفزایند؛ آنهم با بینشی سنجشگر و پرسنده و جوینده. فقط هنرشان تکرار مکرّرات و بازخوری حرفهای دیگران است که تازه با زر مفت زدنهای زیادیشان ثابت میکنند که لام تا کام نیز هیچ چیزی از مباحث فکری اروپائیان را اصلا و ابدا تا امروز نفهمیده اند و قصد کرده اند که تا قیام قیامت نیز چیزی نفهمند.
حکومت فقاهتی تا زمانی که «مدّعیان تابع و دنباله رو با قیافه های روشنفکرنما!!» در انواع و اقسام عرصه ها با آویزان شدن به موضوعات فکری و قلمی جوامع غربی، هارت و پورتهای تقلیدی میکنند، دوام حکومت فقاهتی و سیطره نظری طیف آخوندها و رتوشگران اسلامیّت با کاربست هر وسیله ای که ممکن باشد، دوام خواهد آورد؛ زیرا آخوند جماعت خیلی خوب میداند که دنباله روها و تابعین و مقلّدان، حتا اگر کراوات ببندند و شیک و پیک با پیپ و ریش پروفسوری و ادکلن ژیل ساندری و انواع تیتلهای دانشگاهی در مجامع عمومی ظاهر شوند، آخرش «مقلّد شیعی» هستند که تو سری خور آخوند جماعت خواهند ماند؛ زیرا به «اندیشیدن با مغز خودشان» توانمند نیستند و مدام چیزهایی را بلغور میکنند که اساتید باخترزمینی در باره موضوعات میهنی و قاره ای خودشان میاندیشند. فقر نیندیشیدن مدّعیان تاق و جفت ایرانی، فقری به مراتب هولناکتر و فاجعه بارتر از فقر اقتصادی است. اینهمه مدّعیانی که در باره موضوعات قلمی و فکری باخترزمینیان ورّاجی میکنند، هیچوقت تا امروز نتوانسته اند خودشان در باره یکی از مفاهیم رایج مثل سکولاریته، حقوق بشر، لائیسیته، جمهوریّت، قانون، حقوق و کذا و کذا، جمله ای بنویسند که تکرار حرف اساتید باختر زمینی نباشد؛ بلکه زاییده مغز اندیشنده و پرسنده و جوینده خودشان. خوب به حرفهایی که میزنند و مطالبی که مینویسند دقتّ کنید، ببینید مدام میگن فلانی اینا میگه. اون یکی اینا میگه. بمانی اینا میگه. زید، اینا میگه. عمرو اونا میگه. ولی خودشان هیچی برای گفتن ندارند و اسمش را میگذارند کار علمی!!؟؛ زیرا مقلّدند و تابع و دنباله رو و نشخوارگر.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

س., 06.08.2024 - 12:43 پیوند ثابت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید