رفتن به محتوای اصلی

افزودن دیدگاه جدید

فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
عقده ایهای کمپلکسی

درووود!
حماقتهای فطری!

پسگردنی و سیلیهای آبدار به جاهلان به تقصیر.

جانداران بی هویّت، موجوداتی عقده ای هستند و به شدّت دچار کمپلکسهای روانی و شیزوفرنی. اینجور جانداران که کلّا از دایره آدمیزاد بیرونند و از وحشت آشکار و هویدا شدن به انواع و اقسام جلپاره های چادری برای اختفای خودشان و آویزون شدن به نامهای ناشناس و هپروتی و مستعاری متوسّل میشوند، عقده ایهایی هستند که از «هویّت اصیل خود» به شدّت شرمنده اند. اینجور جانوران، عین آن سیاهپوستی هستند که تمام عمرش را در اتاق جرّاحی به سر برد تا عقده سفید پوست شدن خودش را ترمیم کند. در حالیکه هر ابلهی در سراسر دنیا میدانست که او، نژادش سیاه است و مادرزاد سیاهپوسته و هیچ گناه و جُرمی به دلیل رنگ پوستش نداره که بخواد شرمنده باشه و به جرّاحی آن بپردازد. حضراتی که از ایرانی بودن خودشان به شدّت شرمنده اند، جانورانی هستند که در جیبشان دو متر طناب برای دار زدن خود را حمل میکنند؛ ولی شهامت به دار زدن خود را ندارند. آرزو دارند همین امروز بمیرند و فردا به دنیا بیایند؛ نه به نام ایرانی؛ بلکه به نام ایتالیایی یا آلمانی، یا انگلیسی، یا روسی، یا فرانسوی، یا اسپانیایی، یا پرتغالی، یا سوئدی، یا دانمارکی، یا نروژی یا فنلاندی، خلاصه یکی از اینگونه ها. ولی هرگز و هیچوقت «ایرانی» نه؛ زیرا آنقدر از ایرانی بودن خودشان، احساس حقارت و ذلالت و کمبود شخصیّت دارند که به کمپلکس روانی مبتلا شده اند و راه درمان خودشان را نمیدانند؛ سوای اینکه مدام علیه هر گونه نشانه های به خود آمدن و درمان شدنشان، جنگهای خصمانه راه بیندازند.

آنقدر احمق به الذّاتند که نمیدانند و نمیفهمند که آنچه امروزه روز به نام «ولایت مطلقه فقیه» بر ایران، حاکم اقتلویی مانده است از «محصولات درجه یک و تولید اعلاء شعور و دانش و آگاهی و فهم و درایت و فضل و علوم تحصیل کردگان و کنشگران رنگارنگ ایرانی از عصر دارالفنون» تا همین ثانیه های گذرا بوده و همچنان خواهد بود و درمان فلاکتهایی که از عواقب حماقتهای فردی و جمعیست نیز به دست خود همین حضرات مدّعو امکانپذیره؛ ولاغیر. . حضراتی که نزدیک به یک قرن تمام فقط در بوق و کرّنای باتلاق ایدئولوژی مزخرف و متعفّن مارکسیسم- لنینیسم دمیدند به جای آنکه بکوشند یا بتوانند حتّا نام خودشان را درست بنویسند و تلفظ کنند. بعد از اینکه طشت رسوایی مارکسیسم-لنینیسم از بام آنهمه تکبّر و تفرعن مترقی و پیشگام و اله و بله به قعر ذلالت افتاد، تازه حضرات از بس که در کوره شریعت اسلامی و بی اخلاقی مارکسیسم کفته شده بودند و هیچ نشانه ای از شرم نداشتند، از آن طرف بام افتادند و به غرغره کردن و نشخوارگری و مقلّدی و گه زیادی بیش از ظرفیّت معده شان خوردن و زر مفت زیادی زدن در باره مدرن و مدرنیته و سکولاریته و روشنگری و دمکراسی و جامعه مدنی و جمهوریّت و حقوق بشر و غیره و ذلک افتادند؛ ول هنوز که هنوز است برغم اینهمه هارت و پورتهای بی حاصل، همچنان همان احمقهای بالذّاتی ماندند که از اول بودند.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

چ., 07.08.2024 - 09:48 پیوند ثابت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید