کار کار انگلیساست
ماجرای آیسان اسلامی و چرایی مورد توجه گرفتنش موضوع مورد علاقه من وحتی مش قاسم نیست. حتما برایم عجیب است که آدمی با غلظت دگوریتی بالاتر از اندازه قابل قبول که نه توان ادای چهار جمله بدرد خور دارد و نه رفتاری متمدنانه و نه حتی قیافه و تیپ درست و حسابی بتواند میلیونها دنبال کننده داشته باشد. دست کم درباره تتلو می شد گفت که خواننده است و در دکانش متاعی وجود داشت.
به هر روی این آدم را تا چند روز پیش نمیشناختم و کند و کاو در دلایل جامعه شناسانه جلب توجه کردنش هم باشد با اهل نظر در این زمینه.
اما دیده میشود که برخی از این نمونه یا مشابهاتش نتیجه میگیرند که از ایران باید قطع امید کرد و هیچ انقلابی در آن ببار نمینشیند. من با این نظر موافق نیستم.
نخست آنکه از یاد نبریم که احمقانه ترین تئوری ها و مضرترین اعمال ناشی از آن ریشه در آکادمی و متفکرین اهل دانشگاه دارد. از رژیمهای کمونیستی و فاشیستی که غولهای فلسفه را پشتوانه خود داشت تا همین ابتذال ۵۷ که تئوری های فکری و فلسفی کم نداشت. نتیجه همه فاجعه بود. برعکس آن برای نمونه انقلاب مشروطه است. جنبشی که پایش روی زمین بود و خواسته هایش ساده و شسته و رفته و آدمهایی که آنرا رقم زدند اغلب آموزش نوین متوسطه هم ندیده بودند چه برسد به دانشگاه که اصلا در ایران وجود نداشت.
ده میلیون نفر دنبال کننده فلانکسک نه فاجعه است و نه اصلا موضوعی جدی و دارای ارزش پرداختن بدان. مناسبات جهان جدید و فضای مجازی را نباید با معیارها کلاسیک و قدیمی ارزیابی کرد. در فضای غیرفارسی زبان گاهی برگه یک سگ یا پرنده، میلیونها نفر طرفدار دارد. نامش هم هست سرگرمی.
همین جنبش مهسا کفایت میکند که بفهمیم نسل جوان چقدر پیشرو امروزی و میهندوست است.