مومنت مومنت
زندگی در شوروی از نگاه دو زن ایران
ناهید نصرت و ناهید حسینی از نسل چهارم فعالان سیاسی چپی بودند که شش دهه پس از انقلاب اکتبر روسیه، در پی فشار و سرکوب حکومتهای وقت، مجبور به ترک ایران و پناهندگی به شوروی شدند. آن دو اگرچه سالها پس از انقلاب اکتبر به شوروی رسیدند، همچنان تحت تأثیر آموزههای آن انقلاب و به دنبال ساختن جامعهای عادلانهتر بودند، اما واقعیتهای تلخی آنها را سرخورده کرد.
«همیشه وقتی در ایران با تبعیضهای جنسیتی روبهرو میشدم، فکر میکردم این مسائل در کشورهای سوسیالیستی حل میشود. ولی در تجربهای که پس از پناهندگی به شوروی داشتم، همه چیز متفاوت بود.» ناهید نصرت، عضو سابق «حزب توده»، یادآوری خاطراتش از سالهای پناهندگی به شوروی را اینطور آغاز میکند.
ناهید حسینی، که به دلیل عضویتش در «سازمان چریکهای فدایی خلق» (اکثریت) به شوروی پناهنده شده بود، نیز میگوید: «وقتی بعد از ضربات سنگین حکومت ایران، ما از طریق رودخانهی ارس از کشور خارج شدیم، امید دیدن بهشتی را داشتیم که فقط در ذهن تجربه کرده بودیم. ولی طولی نکشید که دیدم خبری از بهشت نیست. در کتابها، سوسیالیسم و عدالت در کشورهای سوسیالیستی را خیلی فریبنده توضیح داده و شاید ترجمه کرده بودند. اما واقعیتها چیز دیگری را نشان میداد.»
او که در سال ۱۳۶۲ با گذشتن از رودخانهی ارس خودش را به شوروی رسانده، میگوید: «زمانی که در ایران بودم، از طرف حزب توده و رهبران فداییان به طور مرتب از اوضاع خوب شوروی میشنیدم. فکر میکردم آنجا بهشتِ برین است. ولی وقتی از آب گذشتم، زندگی بسیار سختی را شروع کردم، با بچهی کوچک و نبودن امکانات و زبان بلد نبودن و شرایط سخت زیستی، در مدت کمتر از یک سال بیشتر موهایم سفید شد.»
دشواریهای زند