کار کار انگلیساست
چرا با سرنگونی اسد و خامنه ای و جمهوری اسلامی مخالفم؟ من... منم! بی هیچ توضیح و تفسیری...!
به این فکر افتاده اید که دورهم جمع شوید... اختلاف ها را کنار گذاشته... کینه ها را فراموش کنید و برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی هم قسم شده و دست دوستی و اتحاد یکدیگر را بفشارید
نه خیر به این سادهگیها هم نیست! شما نباید و نمیتوانید یک صدا شوید... اگر این اقدام شما موجب فراگیر شدن جنبش مردم ایران و در نهایت سقوط رژیم اسلامی شد چه؟!
من تا نفس دارم برای حفظ این نظام تلاش خواهم کرد.... لابد میپرسید چرا و چگونه؟! لابد میخواهید به ظلم و جنایات این رژیم..تبهکار و. بدبختی مردم و فروش کشور اشاره کنید و مرا از این تصمیم خود بازدارید... باید بگویم سعی نکنید که نه می خواهم و نه می توانم دست از این تصمیم تاریخی خود بردارم... دلیلش را میگویم شاید شما هم به من حق بدهید و به من بپیوندید
من روشنفکر... توده ای و چریک فدایی هستم که برای ایجاد و به روی کار آمدن رژیم ولایت فقیه بسیار زحمت کشیدم. بسیار نوشتم و تبلیغ کردم حتا به زندان اوین رفتم... حالا چگونه بیایم و اعتراف کنم که اشتباه کردهام و عمرم را در اثر ندانم کاری هدر دادهام. چگونه کتابها... مقالات... شعرها و سخنرانی هایم را نادیده بگیرم و با شهامت بگویم که خودم هم نمیدانستم چه می گویم و همهی حرفهایم تکرار سخنان روشنفکران کشورهای دیگر بود بدون آنکه مفهوم آن ها را درک کرده باشم؟!
تاریخ را چنان شخم میزنم و ریشهی اختلافات را از دل آن بیرون میکشم که درد پدرکشتهگیهایتان را یک دم نتوانید فراموش کنید.
درد زبان مادری... درد لباس محلی... زندانها... سرکوبها... اختلاف نظرها... ناسزاهایی که پدربزرگهایتان بهم دادند..
دعواهای پدرهایتان باهم و خلاصه آنقدر سند و مدرک در اختیار دارم که نگذارم آب خوش اتحاد از گلویتان پایین برود و نهال دوستیتان پای گیرد
نمیگذارم و نخواهید توانست مرا نادیده بگیرید. من، منم ! بی هیچ توضیح و تفسیری...