خرد جمعی در تفکر شما توهم…
خرد جمعی در تفکر شما توهم است و وجود خارجی ندارد.
آقای چگایی عزیز. از بحث شما استقبال می کنم و خوب است ادامه بدهیم. کل نوشته شما به مانند آیه های یک کتاب آسمانی است که چشم بسته به آن باور دارید حتا اگر نتیجه فاجعه بار داشته باشد. نوشته اید « من با هر شکلی از اشکال ساختارهای فرد محور و حکومت های الگوپرداز ( شاهی ـ ولائی) یکه تاز و خود برتربین مخالفم!». بسیار خوب، من هم با این فرمولبندی شما موافقم. اما برابرنهاد شما به این ترتیب است: «خردورزی اجتماعی ـ انسانی، تربیت و تکامل تفکر و اراده جمعی، و ....خلاقیت های گفتمان آزاد و شورائی ».
سوال اینجاست که اگر این جمله بالا که آوردید، یعنی سیاست خردورزی اجتماعی انسانی و .. خلاقیت های گفتمان آزاد و شورایی» شما به فاجعه انجامید چه؟ این که کشورهایی که با متد مورد نظر شما اداره شدند همه به فاجعه انجامید را چه می گویید؟ آنچه شما می گویید در نظر انسان منطقی بنظر میرسد اما برای انسان کار نمی کند. مگر حزب توده و چریک های فدایی در مقطع انقلاب از متد خلاقیت شورایی و خردرورزی اجتماعی انسانی و گفتمان آزاد استفاده و عمل نکردند؟ بکارگیری این ایده درخشان باعث شد که هنگامی که در اثر زیاده روی های صادق خلخالی خمینی او را از ریاست دادگاههای انقلاب برداشت، حزب توده، چریک های فدایی و سازمان مجاهدین خلق بیانیه دادند که اگر خلخالی به جایگاه انقلابی خود باز نگردد و به اعدام ها ادامه ندهد این نیروها خود اقدام به محاکمه و اعدام سران رژیم پیشین خواهند پرداخت. مگر خرد جمعی شماها نبود که دادگاه صحرایی را بجای دادگاه همراه وکیل توصیه میکرد؟ مگر خرد جمعی و گفتمان آزاد شما نبود که از اشغال سفارت آمریکا پشتیبانی کرد؟ هنگامی که کیانوری و نگهدار و مهدی فتاپور در تلویزیون ایران می گویند که بجز نیروهای انقلابی چپ و اسلامی دیگر نیروهای بورژوازی نباید حق آزادی سیاسی داشته باشند مگر بجز آن است که این مواضع ناشی از متد خردورزی اجتماعی ـ انسانی، تربیت و نکامل تفکر و اراده جمعی، و خلاقیت های گفتمان آزاد و شورائی این دو حزب و سازمان ناشی می شد؟
البته پاسخ تان را میدانم. میفرمایید که آن زمان شرایط به گونه ای دیگر بود و داغی انقلابی مانع از تفکر صحیح شده بود و انقلاب مورد تهدید بود. خیر آقای چگایی. اینها پاسخ قانع کننده نیست. پاسخ صحیح و بی غرض این است: خردورزی اجتماعی ـ انسانی، تربیت و تکامل تفکر و اراده جمعی، و خلاقیت های گفتمان آزاد و شورائی میتواند فاجعه آفرین هم باشد و نمیتواند جلوی تندروی ها و هیجانات جمعی را بگیرد. تربیت و تکامل و اراده جمعی شما فاجعه آفرین بود. این را بگذارید کنار « اشکال ساختارهای فرد محور و حکومت های الگوپرداز ( شاهی) یکه تاز و خود برتربین» مانند رضاشاه و محمدرضاشاه. کدام تان فاجعه آفریدید و کدام تان ساختید؟ کیانوری، احسان طبری، نگهدار، فتاپور و حزب توده و مجاهدین و چریک های فدایی کارنامه شان درخشان بود یا رضاشاه و محمدرضاشاه؟ صرف این که جملات شما به ظاهر جملات معقولی هست که الزاما نتیجه معقول هم به همراه نمی آورد! ذهنیت شما از جوانی با ساده اندیشی مقهور جمله بندی های به ظاهر زیبا شده است و اسیر مانده. دستکم حتا حاضر نیستید که به فجایعی که تجربه خرد جمعی و حکومت شورایی و .. مورد نظر شما در کشورهای کوبا، چین مائو و اتحاد شوری و اروپای شرقی آفرید فکر کنید.
بله.. خرد جمعی و حکومت شورایی وجود دارد بهترین آنها در پادشاهی های نروژ، سوئد، دانمارک، هلند و ... برای رساندن ایران با مردمانی که تحفه هایش، تحصیلکرده هایش شما فاجعه آفرینان بودید حکومت های فردی تنگ شیائوپینگ و شی جین پینگ، بن سلمان، محمدرضاشاه و رضاشاه و آتاتورک مورد نیاز است تا روزی بشوند سوئد و دانمارک و چین امروز و آمریکا. در این میان به آنچه نیاز نیست توهم ««خردورزی اجتماعی ـ انسانی، تربیت و تکامل تفکر و اراده جمعی، و ....خلاقیت های گفتمان آزاد و شورائی » شماست. شما نمیتوانید این عبارات را مثل وحی قرآنی مقابل خود بگذارید و با جزم اندیشی برای رهبران یاد شده انگ فرد محور و حکومت الگوپرداز شاهی و یکه تاز و خود برتربین بزنید. وانگهی.. البته که رضاشاه باید خود را بر تر از کیانوری و فتاپور و خمینی و مسعود رجوی ببیند. البته که محمدرضاشاه برتر از جمع چریک های فدایی و حزب توده و خرد اجتماعی و خلاقیت جمعی فاجعه بار تان که حاصل اش پذیرش رهبری خمینی است! اینطور نیست؟ عنوان مقاله شما خود گویای آن است که خرد جمعی شما میتواند فاجعه بار باشد. لذا لطفا هنگام بکارگیری الفاظ به ظاهر زیبای خرد جمعی کمی احتیاط کنید با پوزش به شماها نمیاد.
نتیجه ای که میخواهم بگیرم این است که اگر دیدیم به هر دلیلی، واپسماندگی تاریخی، شرایط اجتماعی و غیره الگوی مورد نظر ما نتیجه مطلوب نمیدهد، با دگم اندیشی بر باطل ان پای نفشاریم. برویم دست آتاتورک و رضاشاه را بفشاریم تا ما را از شر خودمان رها کند. لذا با عرض پوزش بازهم نوشته شما را وارد نمیدانم. شما پاسخی به ایرادات تاریخی که از عملکرد چریک های فدایی گرفتم ندادید در عوض به سوالی که من نپرسیدم پاسخ دادید که من ان را هم در بالا جواب دادم. شما هم دیروز راه را اشتباه رفته اید و هم امروز میخواهید اشتباه بروید. بخاطر خودتان و بخاطر مردم ایران و مصالح کشور این عبارات کفرآمیز «خردورزی اجتماعی ـ انسانی، تربیت و نکامل تفکر و اراده جمعی، خلاقیت های گفتمان آزاد و شورائی » به آن معنایی که شما در ذهن دارید را دور بریزید. از آن چیزی بجز فاجعه به بیرون نمی تراود. نمیدانم کجا زندگی می کنید.. حتما یک کشور غربی است. چشم بسته توصیه می کنم به همان ساز و کار معیوب از نظر شما در آن کشور اطمینان کنید که به دور از نوع تفکر شما کشوری را ساختند که شما به آن پناه بردید. به همین ترتیب چنانچه فردا روز شاهزاده رضاپهلوی و دستگاه همراهش در ایران قدرت را بدست گرفتند، شما بازنشسته اید اما اشتباه دوران جوانی تان را به نسل تازه توصیه نکنید (هرچند آنها به شماها اهمیت نمیدهند) بگذارید آن فرد خود محور بین و خود برتر بین کارش را بکند و کشور را از منجلابی که شماها دچار کردید بیرون بکشند. خوشبختانه خمینی قدرت را بدست گرفت و شماها از یک لکه ننگ بزرگتر از رژیم اسلامی بری شدید اگرنه امروز در ایران این شما بودید که با تفنگ ساچمه ای چشم دختران را در خیابان های کشور کور میکردید. شکر گزار این شانس بزرگ زندگی تان باشید و سعی کنید کمتر صدا کنید تا توجهات به ریشه های تاریخی فاجعه بار و گذشته پر از خطای شماها کمتر جلب شود چرا که دیگر کسی خریدار عذر شما که «خاندان خودکامه پهلوی خود نادان و ناگزیر نادانپرور بود و برای ما نیز آنچنان خواستند و پرداختند که شدیم» نیست.