رفتن به محتوای اصلی

افزودن دیدگاه جدید

بهنام چنگائی

In reply to by ناشناس پیشین

عنوان مقاله
ما بانی بی بستو...

دوست گرامی؛
از پانویس تان سپاسگزارم و اقرارمی کنم که شما در عین نرمش نوشتاری تان نشان می دهید که ما در دوسوی نگرشی سیاسی هستیم که آشکارا یکی، نمایندگی اهرم تکروی و فردمحوری، و دیگری ابزار خردورزی جمعی و اجتماعی و طبقاتی را الگوی اجتناب ناپذیر دگرگونی می داند.
بنابرین پرسیدنی ست!
چرا باید یک ساختار فردی شاه و دینی شیخ محور بتواند بهتر یک کشور رنگین فرهنگ ما را مدیریت کند و نه همفکری جمعی و همبستگی اجتماعی، و صف بندی مستقل طبقاتی و بی کم و کاست فراایدئولوژیک؟ حتی اگر، آنگونه که شما نوشته اید نیروی چپ چه در ایران و چه در گستره ی جهان نتوانسته است و یا نتوانسته باشد تاکنون الگوی راهبری و راهکاری سیاسی خویش را سازمان دهد؟!
در پهنه ی جهان رودرروئی نیروی کار در برابر انگلان و مفتخواران و انباشتگران بیمار سرمایه همچنان صف آرائی سازش ناپذیری با هم دارند و آنتاگونیسم و جنگ کار برابر سرمایه در میان آنان جز سمتگیری بسوی رهائی از استثمار و پایان دادن به بهره کشی انسان از انسان از یکسو و در سوی دیگر آن ترفند و دسیسه های ضرورت بقای ساختار ضدبشری سرمایه سالاری ست که از نگرش من می بایست سیاست مردمی، تجربی، عقلی، اخلاقی، انسانمداری، فراملی و نوع انسانی برایش و برایش در این روند ویرانگری های بیشمار امپریالیسم آمریکا و شرکایش راه چاره ای بیابد و ما بیابیم که از دید من کمونیست تاکنون ایده ای بهتر و کاراتر و عقلانی تر از مارکسیم وجودنداشته است که بتواند با ابزارها و اهرم های خرد، توان، همبستگی و اراده و اداره ی اجتماعی ـ طبقاتی ـ شورائی مستقل خود مردم کار و توده های بیدادرس را به چنین هدف والا و درست و انسامداری یاری دهد و به سرانجام ضروری برابریخواهی و نوعدوستی بکشاند و یاری برساند و

بی نیاز از هرگونه خشونت و سرکوبی از بهرکشان تنها، به پوزه ی این گروه هایکوچک انگل و رانتخوار و مفتخور سرمایه دار داخلی و جهانی افسارزند و خود اداره زندگی خویش را بیآموزد و بیآموزاند. حتی اگر بارهای بارهم سرمایه داران ضدبشری همچون گذشته نگذارند و یا مای جهانی و ایرانی همچنان نتوانیم درین راه بسیار ئرست و رهائیبخش و انسانی و خردمدار برابر قلدری سرمایه به پیروزی رسیم.

دیگر دوران شاه سایه ی خدا و امام نماینده الله در زمین است سپری شده و نباید فرصتی برای پردازش های آنچنانی و اینچنینی بدخیم و ویرانگر ترامپی ها در پهنه ی ایران و جهان مهیاباشد، چنانچه بپذیریم که منافع حقوق انسانی اکثریت به این بخش ناچیز فاسد ارجحیت دارد.

از شما و دیگران نوعدوست و خردمحور می پرسم و پرسیدنی ست! کدام شیوه و راهکار تجبی و تاریخی و امروزی درست تر است؟ اینکه بگفته شما چپ ها و کمونیست ها درین روند بلند تاریخی اشتباه ها و یا خیانت ها به این اصل انسانی داشته و کرده اند، نمی تواند دلیل بر انکار راهکار و راهبرد مارکسیسم شود، اگرچه چنین نیست! چراکه ورشو تا روز فروریزی یکپارچه اش در برابر ناتو همچنان در حالت دفاعی بود و شکنندگی هائی داشت و امروز هم چین کمونیست چنانچه در دو قطب " اقتصادی و سیاسی" نتواند با برتری برابر جهان غرب بایستد، بی گمان نچندان دور درهم فروخواهدریخت؛ اگر چه چین ظرف 40 سال دستآوردهائی شگرفی داشته است که تاریخ بشر بدان نرسیده بود و شکست سرکردگی امپریالیسم آمریکا و ناتوئی ها کوچکترین نشانه ی این پیروزی است. باسپاس از ما

ش., 11.01.2025 - 14:13 پیوند ثابت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید