پاسخ به جناب آرش کیانی
با درود؛
پانویس شما بیانگر چگونگی شناخت، سمت و سوی دید و آگاهی تاکنونی شماست؛ همچنانکه نگرش من نیز محصول امکان و شناخت و چگونگی شکلگیری تاکنونیم است، بنابرین هر کدام از ما دستآورد دار و ندارهای پیشین تا همینکیم.
مارکسیسم یک ابزار دانشورز و یا اهرمی شناساننده ی بررسی های تاریخی و عینی در پهنه ی شناخت علمی ست. دانشی که پیرامون روابط میان کار، سرمایه و چسانی تولید و فروش کالائی و بردن سود از طریق ارزش افزوده و انباشت سرمایه و تدوام کارمزدی و ... بقای دهشناک بهره کشی انسان از انسان درین جامعه بشری چنددست و نابرابر می باشد که دستکم همینک بیش از 4 میلیارد انسان نه که نان کافی که آب سالم نوشیدنی هم ندارند.
بی گمان جایگاه و پایگاه طبقاتی کنونی شما درین ساختار سرمایه سالاری "حالا در هر کجای این جهان که می خواهدباشد تفاوتی ندارد" چنین است که آنرا نمایندگی می کنید و ترجیح هم می دهید در همین راستا باشید و زندگیتان را بکنید و حق تان هم هست؛ ولی دوست گرامی بسیارانی نه تنها در ایران دیروز دوران شاه و امروز شیخ زیر خط تنگدستی و زمینگیریند، که دردا در گستره ی جهان نیز این قربانیان سرمایه سالاری،
هموندان و بیدادرسانی دارند که انسان های دردمند و نوعدوست بسیاری هستند و وجوددارند که آنها نمیتواند بسادگی از کنار چنین جنون خودخواهی و فاجعه های ضدبشری بگذرند و آنهم در چنین نبودن های ناچیز " آب و نان و سرپناه و دارو و درمان و..." کجای این کارمی لنگد که ساختار سرمایه هرگز نخواسته و در آینده بسی بحرانی تر از امروز نخواهدخواست که فرصت زندگی پویا و برابر را به هر انسانی بدهد؟!
چناب کیانی مارکسیسم ایدئولوژی نیست، اهرم درست و قانونمند چگونگی پیشبرد مبارزه نیروی کار در برابر بهره کشان جهان سرمایه است. و همین راهکار برای جنگ سازش ناپذیر طبقاتی نوع بشر مهیا و پویا بوده و خواهدماند. مارکسیسم دانشی گسترده در عرصه های اقتصادی، سیاسی و جهان بینی ماتریالیسم دیالکتیک و تاریخی و ... است و تا بقای ساختار سرمایه، او نه تنها باقی که توامان تکامل یافته و می یابد. مارکسیسم یک ارزش علمی، انسانی و رهائیبخش است، چنانچه میلیاردها هم آنرا رد کنند، او همچنان ارزشمند باقی می ماند.
و از همینرو پیشتر برایتان نوشتم که ما و فردای مان می باید با اراده ی و خردجمعی و مشورتی و فراایدئولوژیک " نه مثلن مارکسیستی"من سازمان بیابد. و تکرارمی کنم جای بررسی ویژه ندارد که اراده و خرد جمعی بهتر می تواند راه فردای هموارتر را بررسی و کشف نماید تا یک ساختار مشابه شاهی که او بسان ولایت تنها آغازگر و پایان دهنده ی طرح ها، هدف ها و... دیگر بودند و هستند.
شما مرا تنبل از بررسی و تحقیق و شناخت دنیای بیرون از مارکسیسم می دانید! خوب چکارمی شود کرد و گفت؟ اید دید و برداشت زهنی شماست؛ ولی تشویق تان را برای فراگیرهای تازه و گسترده تر را بسیار پایه ای و درست می دانم و برای همگان آنرا آرزو می کنم.
بهررو گفتمان مان در چارچوب شاهی شما و ساختاری کارگری ـ مردمی ضدسرمایه سالاری، ضد جامعه ای مردسالار، ضد اشکال نابرابری ها و ...های دیگر و بسیار من چنین که آشکار می بینیم در میانه ی دوسوی ما پابرجاست و البته هیچکدام از آنها و ویژگی های وجودی من و شما بخودی خود بوجودنیامده و ناگهانی نیز با چند دادوستد فکری و بسادگی دگرگون نمی شوند؛ با اینجود آگاهی یابی و آگاهیرسانی ارزشی ست که می باید ما آنرا پاسداریم.
باسپاس
In reply to باز هم تجربه خرد جمعی by آرش کیانی