سرمایه داری و سوسیالیسم
سرمایه داری و سوسیالیسم
با درود به آقای چنگایی گرامی
اجازه دهید بر سر عقاید بنیانی توافق داشته باشیم:
1- به باور شما « مارکسیسم یک ابزار دانشورز و یا اهرمی شناساننده ی بررسی های تاریخی و عینی در پهنه ی شناخت علمی ست. دانشی که پیرامون روابط میان کار، سرمایه و چسانی تولید و فروش کالائی و بردن سود از طریق ارزش افزوده و انباشت سرمایه و تدوام کارمزدی و ... بقای دهشناک بهره کشی انسان از انسان درین جامعه بشری چنددست و نابرابر می باشد که دستکم همینک بیش از 4 میلیارد انسان نه که نان کافی که آب سالم نوشیدنی هم ندارند.».
پاسخ: از نظر من هنگامی که یک نظریه هم در تئوری و هم در عمل نشان داد که بجز تباهی زندگی انسانها از آن چیزی بیرون نمیآید و علیرغم میلیونها کشته و زندانی و اسیر که این انحراف فکری بشریت یعنی مارکسیسم در کشورهای چین و اتحاد شوروی و حکومت های کوچکتر آن بوجود آمد، آن نظریه تبدیل به خرافات میشود و فرد معتقد به این نظریه نیز فردی خرافاتی همپای معتقدین به توقع شفا از امامرضا و حضرت عباس است. همانقدر که اعتقاد به این دو شخصیت خرافات است، اعتقاد به کارایی مارکسیسم برای جوامع انسانی آنگونه که شما و همفکران تان در دشمنی با سرمایه مطرح میکنید نیز اعتقاد به خرافات است. شما را نمی شناسم. اما تجربهام با کسانی که تا این حد از تعصب در میان شان وجود دارد اغلب از میان خانوادههای مسلمان و متعصب ایرانی برخاسته اند که صبح زود به ضرب تشر پدر غر و لند کنان از خواب بر میخیزیدند و دو رکعت نماز واجب صبح را بجای می آوردند و در ظهر و عصر و عشا نیز تکرار میکردند. این قبیل اشخاص هنگامی که بوسیله علم متوجه اعتقاد شان به خرافات شدند جایی در ذهن شان خالی ماند و آنرا با اعتقادی جدید با همان تعصب پر کردند و فدایی اعتقاد جدید شدند و سیانور زیر زبان گذاشتند. سیانور را امروز کنار گذاشتهاند اما خرافات ذهنی به همین راحتی قابل زدودن نیست. مثل یک سیگاری که حتا پس از سی سال وقتی یک پک به سیگار میزند آنرا با لذت فرو میدهد و در دلش غمی مینشیند که چرا این عزیز برای سلامتیاش مضر است. این بخش اعتقاد شما را کاری نمیتوان کرد. اعتقاد است.
2- نوشته اید: « بی گمان جایگاه و پایگاه طبقاتی کنونی شما درین ساختار سرمایه سالاری "حالا در هر کجای این جهان که می خواهدباشد تفاوتی ندارد" چنین است که آنرا نمایندگی می کنید و ترجیح هم می دهید در همین راستا باشید و زندگیتان را بکنید و حق تان هم هست»
پاسخ: در این مورد هم نگاه تان به انسان ماشینی، ایدئولوژیک و فاقد نگاه انسانی است. البته منزل ما دو طبقه است این را می فهم اما بجز این تنها به طبقه بشریت تعلق دارم. برخی از ما انسانها ثروتمند هستیم و برخی کمتر داریم و برخی به هر دلیلی حق یا ناحق فقیر و این تقصیر کسی نیست بلکه تکامل تاریخی جوامع انسانی این سرنوشت را برای ما رقم زده است که البته به آن راضی نیستیم. در جوامع انسانی ما، به انسانهای که از مسابقه پیشرفت عقبمانده اند به انواع و اقسام کمک میشود که روی پای خودشان بایستند. اگر نقص بدنی دارند و کاری نمیتوانند بکنند، به آنها خدمتکار داده میشود، اگر بدنی سالم اما بدون یک دست هستند حتماً برایشان کارهای مناسبی هست. آنها شاید خلبان نتوانند بشوند اما مسلماً وکلای حقوقی یا روانشناسان خوبی از کار در خواهند آمد. این امر هرگز در کشورهای چین و اتحاد شوری یا هرگز رخ نداده یا بسیار بندرت و نمایشی بوده اما در کشور سرمایه داری ما همه رقم امکانات رفاه فراهم است. ما خواهیم توانست روزی به کمک سرمایه ربات هایی بسازیم که جای کارگران را بگیرد و رفاه آنقدر بالا برود که همه روز را به ورق بازی و ورزش بپردازیم و حال کنیم. مسلم بدانید هرگز و هرگز پرولتاریا عقلش به اینجاها نمیرسد و دلخوش به همان کاری یدی روزی 6 ساعت یا 4 ساعت روایاهای دستنیافتنی اش خوش است و با اسمیرنوفش به بهشت میرود. این بهشتی است که سوسیالیسم شما وعده میدهد. ارزانی خودتان. ما خرافاتی نیستیم».
3- نوشتهاید ولی دوست گرامی بسیارانی نه تنها در ایران دیروز دوران شاه و امروز شیخ زیر خط تنگدستی و زمینگیریند، که دردا در گستره ی جهان نیز این قربانیان سرمایه سالاری، هموندان و بیدادرسانی دارند که انسان های دردمند و نوعدوست بسیاری هستند و وجوددارند که آنها نمیتواند بسادگی از کنار چنین جنون خودخواهی و فاجعه های ضدبشری بگذرند و آنهم در چنین نبودن های ناچیز " آب و نان و سرپناه و دارو و درمان و..." کجای این کارمی لنگد که ساختار سرمایه هرگز نخواسته و در آینده بسی بحرانی تر از امروز نخواهدخواست که فرصت زندگی پویا و برابر را به هر انسانی بدهد؟!
پاسخ: همانطور که قبلاً عرض کرده ام، فقر حاصل نظام سرمایه داری نیست. فقر توهمی است که به دلیل پیشرفت بشر بوجود آمده و در اصل وجود خارجی نداشته! انسان غار نشین درکی از فقر نداشته. بعد ها که روزگار کشاورزی میآید انسان غارنشین از مقایسه زندگی کشاورز و زندگی خودش به او احساس فقر دست میدهد اگرنه انسان برای غارنشینی تکامل یافته نه برای کشاورزی. بهرحال در اثر تکامل جوامع و به لطف سرمایه داری عدهای نسبت به بقیه ثروتمند تر شدند و احساس فقر به کسانی دست داد که به هر دلیلی از مسابقه پیشرفت عقبمانده اند. حتا خداوند تبارک و تعالی هم قادر نیست یک شبه یک جامعه مرفه بوجود بیاورد. خداوند تبارک و تعالی عمداً جوامع بشری را طوری آفریده است که رسیدن به رفاه قرنها طول بکشد و خود انسان پدرش در بیاید و جنگها بکند، مارکیست بشود، کلخوز و گولاک و ماگادان را ببیند تا قدر بداند و همه اینها بخاطر اینکه این روانی ما را بخاطر یک سیب ناقابل از بهشت بیرون انداخت! امروز اگر در افغانستان فقیر داریم تقصیر سرمایه نیست تقصیر تکامل تاریخی جامعه افغانستان است. در هند نیز اگر نیمی از مردم توالت ندارند بخش بزرگش به فرهنگ واپسمانده هندی ها بر میگردد. میدانم که میخواهید بگویید نگاه متفرعنانه به هندی ها دارم. اما اگر نگاه متفرعنانه نداشته باشم چه؟ یعنی این نمیتواند یک واقعیت باشد؟ شما در ایران کنار خیابان لبو و سیراب شیردون و باقالی خوردهاید؟ میدانم امروز هم اگر گذارتان بیافتد بازهم دلی از عزا در کنار خیابات در خواهید آورد. به هند نرفتهام اما ویدیوهای بسیاری دیدهام که غذاهای کنار خیابانی شان با دستهای کثیف و خروارها مگس به آدم حال تهوع میدهد با وجود این هندی کراواتی هم ابایی از خوردن این غذای کثیف ندارد. اینها در فرهنگشان توالت کردن در کنار خانه امری عادی است و کندن چاه و دوتا چوب روی آن گذاشتن و توالت درست کردن کار ابلهانه ای است. پس اگر نیمی از مردم هند توالت ندارند تقصیر سرمایه نیست خودشان نمیخواهند. شاید اگر دولت همتی کند آنها از این وضع بیرون بیایند که این هم باز به لطف سرمایه بدست خواهد آمد. اما میتوانیم باهم توافق کنیم که این مردم ناآگاه هستند. امیدوارم با آمدن موبایل توقع شان از زندگی بیشتر شود و سهم خود را از سرمایه با کار کردن طلب کنند.
سخن پایانی من:
اگر تعصب را کنار بگذاریم و به حکومت ها به چشم ابزار نگاه کنیم، اگر هدف خدمت به انسان و کارآیی باشد چرا به شیخ و شاه چنین ننگریم؟ ابزارهای آخوند و شاه امتحانشان را پس دادهاند و مارکسیسم هم در اتحاد شوری و چین امتحانشان را پس داده اند. از این میان بسادگی میتوان بین بد و بدتر بد را انتخاب کرد یعنی نظام پادشاهی را. شما میگویید فرمان را بده دست من مارکسیست تا ایران را بهشت کنم. هرگز آقای چنگایی.. هرگز! من فکر میکنم شما نیز در درون تان از خودتان بعنوان مسئول یک نظام سوسیالیستی باید بترسید. ابزار شاه بسیار کارآ بوده. ساواک داشته؟ این را میتوان اصلاح کرد اما نظامی که معتقد است که باید دشمنان خلق و پرولتاریا را باید به سیبری فرستاد یا به روانخانه اعزام کرد نظامی بس وحشتناک است. تعجب میکنم چرا از خودتان نمیترسید. واقعاً حاضرید نوه نتیجه هایتان را روزی به ایران سوسیالیست ببرید و زیر دست رفقایتان و احتمالاً رفیق کبیر بیاندازید؟ اگر استالین آن شد که دیدیم تقصیر او نبود. ترکیب انسان و سوسیالیسم حاصل بناچارش استالین ها، مائو ها و انور خوجه ها خواهد بود. ترکیب سرمایه داری در بدترین شرایطش در ایران میشود حکومت پهلوی ها. تصور میکنید که مردم ایران کوچکترین.. کوچکترین علاقهای به حرفهای زشت شما در مورد سوسیالیسم دارند؟ دیگر حتا ظاهر زیبای «انسان نمای» مارکسیستی مو بر تن شنونده راست می کند. این را مدیون گذار تاریخ معاصر هستیم اگرنه به همان اندازهای که دکتر ارانی انسان بود ما هم هستیم فقط اون بیچاره استالین و مائو را تجربه نکرد و مارهایی مثل کیانوری و احسان طبری ندید که جهنم اتحاد شوری را به چشم دیدند اما با چه بی وجدانی آمدند و جوان ایرانی را گمراه کردند.
اگر به اراده و خرد جمعی علاقه دارید آنرا به نظام برآمده از مجلس موسسان ایران بکار ببرید که میدانم نظامی سرمایه داری خواهد بود حال رئیس جکومت یک رئیس جمهور باشد یا تحت توجهات «ملوکانه شاهنشاه آریامر دوم» باشد. شما کارتان را برای مردم بکنید چکار دارید آن بالا چه کسی نشسته؟ میتوانید پروفسور عدل زمان شاه باشید و کسی مانند بسیاری خیرین دیگر. حتماً باید نظام مارکسیستی باشد که شما منشاء خیر باشید؟ حتماً باید با جنگ مسلحانه اول خراب کنید تا از پایه شروع کنید؟ اگر شاهنشاه رهبر ایران باشد شما قهر میکنید و به خانه میروید؟
من هم به اندازه شما نگاه انسانی به جامعه دارم و دلم برای آن کودکان نیز میسوزد اما راه نجات را برای ایران فعلی با توجه به تاریخ تکاملش بخصوص تاریخ معاصر نظام پادشاهی میدانم. اما بر علیه نظام جمهوری منتخب مردم نیز تفنگ بر نخواهم داشت، قهر نکرده و به خانه نخواهم رفت بلکه در نظام جمهوری سرمایه داری نیز کارم را خواهم کرد و زندگی ام را خواهم ساخت. چون فردگرا هستم اول خودم و بعد که زندگی خودم روان شد دست سخاوت هم دارم. ما مردمان نظام های سرمایه داری چون دست مان پر است میتوانیم خیر هم باشیم اما مردمان نظام های سوسیالیستی خود یک پا گدا هستند. لذا.. در مور سوسیالیسم حرفش را نزنیم چون در ایران غیر ممکن است.
پایدار باشید.