نقد بر مقاله علی کشتگر: 1…
نقد بر مقاله علی کشتگر:
1. تحلیل اخلاقی به جای تحلیل ساختاری:
کشتگر به جای ارائه یک تحلیل عمیق از مکانیزمهای قدرت در جمهوری اسلامی، بحث خود را بر محور "شرف" و "بیشرفی" خامنهای بنا کرده است. این نوع تحلیل، هرچند ممکن است احساسات مخاطبان را تحریک کند، اما از منظر سیاسی و علمی کارآمد نیست. خامنهای، مانند هر دیکتاتوری، سیاستهایش را بر اساس حفظ قدرت و منافع خود تنظیم میکند، نه بر اساس معیارهای اخلاقی.
2. عدم درک استراتژی کلان خامنهای:
کشتگر گمان میکند که تغییر موضع خامنهای در مورد مذاکره با آمریکا یک تصمیم لحظهای یا تحت فشار عوامل خارجی است، اما خامنهای در طول دوران رهبری خود نشان داده که سیاستهایش بر اساس یک استراتژی کلان تنظیم میشود. او در مقاطع مختلف، مذاکره را گاه نفی و گاه تأیید کرده است، بسته به اینکه چگونه بتواند توازن قدرت را در داخل و خارج حفظ کند.
3. نقد سادهانگارانه از سیاست "نگاه به شرق":
کشتگر سیاست "نگاه به شرق" را شکستخورده میداند، اما تحلیل او یکجانبه است. اگرچه چین و روسیه اولویتهای خود را بر اساس منافعشان تنظیم میکنند، اما سیاست "نگاه به شرق" برای جمهوری اسلامی صرفاً یک جایگزین برای غرب نیست، بلکه ابزاری برای مانور در مذاکرات بینالمللی است. جمهوری اسلامی از رقابت قدرتهای جهانی برای حفظ خود استفاده میکند و نمیتوان گفت که این سیاست کاملاً شکست خورده است.
4. پیشبینی غیرواقعبینانه سقوط جمهوری اسلامی:
کشتگر ادعا میکند که مذاکره نکردن، رژیم را در "یکی دو سال آینده" نابود خواهد کرد. اما این نوع پیشبینیها در گذشته نیز بارها مطرح شده و غلط از آب درآمده است. جمهوری اسلامی نشان داده که توانایی تطبیق با شرایط سخت اقتصادی و سرکوب داخلی را دارد. در نتیجه، هرچند بحران اقتصادی شدید است، اما نتیجهگیری درباره سقوط سریع رژیم بدون در نظر گرفتن عوامل داخلی و بینالمللی، سادهانگارانه است.
5. نادیده گرفتن نقش نیروهای داخلی:
کشتگر اشارهای به نقش نیروهای اپوزیسیون، نارضایتیهای اجتماعی، یا ظرفیتهای تغییر از درون رژیم ندارد. او راهحل را صرفاً در مذاکرات خارجی میبیند، در حالی که تحولات داخلی و جنبشهای مردمی نقش مهمتری در تعیین سرنوشت جمهوری اسلامی دارند.
نتیجهگیری:
مقاله علی کشتگر، به جای ارائه یک تحلیل ساختاری و عمیق از سیاستهای خامنهای، بر احساسات و توهین به شخصیت او تمرکز دارد. این نوع تحلیلها، بهجای کمک به درک بهتر تحولات سیاسی، بیشتر به مصرف رسانهای و جلب توجه محدود میشود. تحلیل سیاستهای خامنهای باید مبتنی بر درک قدرت، منافع و بازیگران داخلی و خارجی باشد، نه صرفاً بر مبنای قضاوتهای اخلاقی.
با احترام، مرادی