رفتن به محتوای اصلی

افزودن دیدگاه جدید

نظرات رسیده

رضاشاه پهلوی (۲۴ اسفند ۱۲۵۶ – ۴ مرداد ۱۳۲۳) نظامی ایرانی، نخستین پادشاه و بنیان‌گذار دودمان پهلوی بود. به‌عنوان سیاستمدار، او پیش‌تر از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۴، وزیر جنگ و از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴، نخست‌وزیر ایران در دورهٔ قاجار بود. رضاشاه که تلاش ناکامی برای جمهوری‌خواهی کرد، با پایان دورهٔ قاجار در سال ۱۳۰۴ به پادشاهی رسید و با اشغال ایران توسط متفقین در سال ۱۳۲۰ استعفا داد و پادشاهی را به ولیعهدش محمدرضا پهلوی واگذار کرد.

رضا دوران خردسالی را در فقر گذراند. او از ۱۲ سالگی به نظام پیوست و مدارج ترقی را پیمود. در ۲۵ دی ۱۲۹۹، او از سوی ژنرال انگلیسی ادموند آیرونساید به‌عنوان فرمانده قوای قزاق منصوب شد[۴] و دو ماه بعد، در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، نیروهای قزاق به فرماندهی او، تهران را تصرف کردند. رضاخان ابتدا در مقام وزیر جنگ، بسیاری از ناآرامی‌ها و راه‌زنی‌ها را از بین برد و سپس در ۵ آبان ۱۳۰۲، با فرمان احمدشاه به منصب نخست‌وزیری گمارده شد و دو سال بعد، با رأی مجلس مؤسسان به پادشاهی رسید.[۳] اگرچه رضاشاه با کودتا در عرصهٔ سیاست ایران رخ نمود، اما پادشاهی را مدیون پشتکار و اراده‌اش در نظم دادن به امور در سمت وزارت جنگ و نخست‌وزیری بود.[۵]

ایران در دورهٔ پادشاهی رضاشاه شاهد ایجاد نظمی نوین بود.[۶] او نهادهای مدرن را در ایران پایه‌گذاری کرد که از مهم‌ترین آن‌ها راه‌آهن سراسری، ارتش نوین، دادگستری نوین و دانشگاه تهران است.[۵] همزمان او در جهت تضمین قدرت خود، قانون اساسی را نقض کرد و احزاب مستقل را منحل نمود و مصونیّت پارلمانی نمایندگان مجلس شورای ملی را گرفت.[۵][۷] همچنین او اصلاحاتی اجتماعی را آغاز کرد و خواهان ایرانی بود که از یک سو رها از نفوذ روحانیون مذهبی، دسیسهٔ بیگانگان، شورش عشایر و اختلافات قومی، و از سوی دیگر، دارای مؤسسات آموزشی به سبک اروپا، زنان متجدد و شاغل در بیرون از خانه، ساختار اقتصادی نوین با کارخانه‌های دولتی، شبکه‌های ارتباطی، بانک‌های سرمایه‌گذار و فروشگاه‌های زنجیره‌ای باشد. او برای رسیدن به هدفش یعنی بازسازی ایران طبق تصویر غرب، دست به مذهب‌زدایی، برانداختن قبیله‌گرایی، گسترش ملی‌گرایی، توسعهٔ آموزشی و سرمایه‌داری دولتی زد.[۸] با آغاز جنگ جهانی دوم، با وجود اعلام بی‌طرفی در سال ۱۳۲۰، متفقین ایران را اشغال کردند. سپس با اولتیماتوم بریتانیا، رضاشاه مجبور به استعفا، ترک ایران و واگذاری پادشاهی به پسرش محمدرضا پهلوی شد. سرانجام سه سال بعد، در ۶۶ سالگی در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی درگذشت.[۳]

طرفداران رضاشاه او را «پدر ایران نوین» می‌دانند[۵] و پادشاهی او از سوی پشتیبانانش «دیکتاتوری منور» نامیده شد که آرمان‌های جنبش منورالفکری یا روشن‌اندیشی در ایران را پی گرفت، اما به آرامی، گونه‌ای خودکامگی فردی در حکومت را در پیش گرفت.[۹] از سویی دیگر مخالفان رضاشاه او را مسئول «بر باد رفتن مشروطیت» در ایران می‌دانند و معتقدند اگر چه پهلوی یکم توانست نظام حکمرانی به ظاهر مدرنی پایه‌گذاری کند، اما دموکراسی، مجلس، انتخابات و آزادی را در ایران محدود کرد

ی., 18.05.2025 - 06:34 پیوند ثابت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید