با درود و احترام اتحاد، نه…
با درود و احترام
اتحاد، نه با حذف دیگران بلکه با پذیرش تنوع
خانم ناهید حسینی در نوشتاری که اخیراً منتشر کردهاند، با زبانی صریح و تحلیلی، به واکاوی وضعیت فروپاشی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جمهوری اسلامی پرداختهاند و در این مسیر، بر نقش تاریخی و کلیدی زنان و جوانان در جنبش «زن، زندگی، آزادی» تأکید کردهاند. همچنین ایشان بهدرستی از نیاز به همبستگی نیروهای اپوزیسیون سخن گفته و شعار «نه به جمهوری اسلامی» را نقطهی اشتراک میدانند. اما با وجود این نکات مثبت، نوشتهی ایشان دچار ضعفهای بنیادینیست که در ادامه به آنها پرداخته میشود.
۱. اتحاد بدون پذیرش همهی نیروهای مؤثر، شعاری تهی خواهد بود
خانم حسینی از ضرورت همبستگی نیروهای اپوزیسیون سخن میگویند، اما این همبستگی تنها در صورتی معنا خواهد داشت که مبتنی بر پذیرش واقعی تنوع ایدئولوژیک و سیاسی در میان مخالفان جمهوری اسلامی باشد. در متن ایشان، هیچ اشارهای به سازمان مجاهدین خلق، احزاب کرد مانند حزب دموکرات کردستان، کومله، جریانهای چپ سنتی، ملیمذهبیها یا حتی طیف سلطنتطلب دیده نمیشود. این حذف نه از سر غفلت بلکه ناشی از نوعی رویکرد گزینشیست که بخشی از اپوزیسیون را تنها به نیروهای همسوی فکری با خود محدود میکند.
اتحاد سیاسی، بدون مشارکت این بازیگران مهم و ریشهدار، چیزی جز یک پروژهی بسته و بیاثر نخواهد بود. تجربهی ۴۵ سال گذشته نشان داده است که حذف نیروهای دیگر نهتنها کمکی به انسجام نمیکند، بلکه به تعمیق شکافهای موجود در میان نیروهای مخالف دامن میزند.
۲. نقد ساختارهای اقتدارگرایانه، بدون فاصله گرفتن از ذهنیت حذفی ممکن نیست
نویسنده از «ساختارهای اقتدارگرایانه در اپوزیسیون» شکایت میکند؛ اما در عمل خود نیز بهنوعی همان ساختار را بازتولید مینماید. حذف و نادیدهگرفتن دیگر گروهها، چه از سر مخالفت ایدئولوژیک و چه از سر تفاوت در پیشینه، نشاندهندهی آن است که هنوز باور عمیق به پذیرش دگراندیشی و برابری در مشارکت سیاسی در بخشی از اپوزیسیون نهادینه نشده است. اگر اپوزیسیون خواهان دموکراسی در آیندهی ایران است، باید دموکرات بودن را از امروز آغاز کند؛ با احترام به همهی نیروهای مخالف حکومت، نه صرفاً همفکران خود.
۳. غفلت از اقوام و اقلیتها، غفلت از نیمی از پتانسیل تغییر در ایران است
در تحلیل خانم حسینی، هیچ جایگاهی برای مطالبات و نقش نیروهای قومی و مذهبی دیده نمیشود. در حالی که اقوامی چون کردها، بلوچها، ترکها و عربها، طی دهههای گذشته و بهویژه در سالهای اخیر، در خط مقدم مبارزه با سرکوب و تبعیض بودهاند. دموکراسی در ایران آینده، بدون مشارکت این گروهها و بدون احترام به حق تعیین سرنوشت و تمرکززدایی، مفهومی نخواهد داشت.
۴. نگاه متناقض به غرب
خانم حسینی از «تمایل غرب به حفظ وضع موجود» سخن میگویند که گزارهای واقعی و دقیق است. اما در بخش پایانی نوشته، ضمنی این انتظار مطرح میشود که "جهان آزاد" از اتحاد اپوزیسیون حمایت کند. این تناقض، بازتاب سردرگمی بخشی از اپوزیسیون است که از یکسو از غرب انتقاد میکند و از سوی دیگر، به حمایت آن چشم دوخته است. باید واقعبینانه گفت: تا زمانی که اپوزیسیون نتواند ائتلافی فراگیر، کارآمد، دارای برنامه، و مقبول جامعه ایجاد کند، هیچ قدرت خارجی، فارغ از نیت آن، وارد حمایت جدی نخواهد شد.
۵. نتیجهگیری: پذیرش تکثر، شرط نخست اتحاد است
تحلیل خانم حسینی در نقد حکومت، نقش زنان، و ضرورت شعار مشترک «نه به جمهوری اسلامی» قابل تحسین است. اما برای تحقق این شعار، باید از ذهنیتهای حذفی عبور کرد و به پذیرش واقعی دگراندیشان، چه از مجاهدین و سلطنتطلبان، چه از احزاب قومی و چپهای سنتی، رسید. اتحاد ملی بدون همهی این نیروها، تنها یک رؤیا باقی خواهد ماند.
تا زمانی که اپوزیسیون نتواند از خود آغاز کند، از نقد خود، از کنار گذاشتن ذهنیت «ما و دیگران»، از بازتعریف اتحاد بهعنوان همزیستی در عین تفاوت، هیچ افق روشنی برای آینده نخواهد داشت.