سالام اليكيم
ناشناس
سالام اليكيم
https://t.me/meshebashli/94
پانایرانیستها مدعیاند!
مئشه باشلى نين يازديقلارى
در هر زمان و در هر نقطهی کرهی زمین همه جنبشهای رهاییبخش ملی (جنبشهای بیداری ملی) عکسالعملی هستند
عکسالعملی هستند. جنبشهای رهاییبخش ملی در برابر استعمار داخلی و خارجی به وجود میآیند و برای گسستن زنجیر اسارت ملی وارد مبارزه میشوند. به بیان تخصصیتر، در مقابل قلمروسازی قلدرمآبانه قلمروزدایی میکنند. پس اگر ستم ملی وجود نداشته باشد، پرواضح است که جنبش رهایی ملی هم وجود نخواهد داشت.
قلمروسازی قلدرمآبانهی پانایرانیستی از زمانی پا به عرصهی سیاست این کشور گشود که اقتدار عالی سیاسی طی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ با طرح و یاری انگلیسیها از دست حکومت قاجار گرفته شد. (نباید در این امر نقش ضدملی و ضددمکراتیک اراذل و اوباش تبریز را نادیده گرفت.)
بعد از آن بود که در راستای ایجاد “یک دولت و یک ملت”، سیاست فرهنگی یکسانسازی توسط رضا پهلوی به مورد اجرا گذاشته شد و بلعیده شدن اقوام غیرفارس به نفع کویرنشینان جامهی عمل پوشید.
طنز تلخ در این نکته است که پانایرانیستهای پرمدعا نه تنها کوچکترین اعتراضی از سوی اقوام غیرفارس نسبت به سیاست یکسانسازی را بر نمیتابند بلکه متوقع هستند که اقوام غیرفارس این سیاستهای ضدانسانی و ضددمکراتیک را با جان و دل پذیرا شوند! در غیر اینصورت با انگ نفرتپراکنی قومی نواخته میشوند.
گرچه پانایرانیستها طی صد سال با کمک دانشگاهها، رسانههای جمعی، منابع حکومتی و ... تاریخ و پدران انسان تورک را لجنمالی کردند، ولی توقع دارند نباید به آنها نازکتر از گل گفت؛ و اگر کوچکترین اعتراضی از سوی جنبش بیداری ملی تورک نسبت به عمل زشت آنها صورت گیرد، جنبش ملی تورک متهم به نفرتپراکنی قومی میگردد و باید مورد مؤاخذه و مجازات قرار گیرد.
به همینسان اعتراض به تبعیضهای ناروای قومی، اعتراض به تغییر نام مناطق مسکونی و جغرافیایی تورک به فارس، اعتراض به پمپاژ ثروت تورکها به مناطق کویری، اعتراض به عدم تحصیل به زبان مادری و ... همه و همه از سوی پانایرانیستها نفرتپراکنی قومی نامیده میشوند.
مئشهباشلی
@meshebashli
قلمروسازی قلدرمآبانهی پانایرانیستی از زمانی پا به عرصهی سیاست این کشور گشود که اقتدار عالی سیاسی طی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ با طرح و یاری انگلیسیها از دست حکومت قاجار گرفته شد. (نباید در این امر نقش ضدملی و ضددمکراتیک اراذل و اوباش تبریز را نادیده گرفت.)
بعد از آن بود که در راستای ایجاد “یک دولت و یک ملت”، سیاست فرهنگی یکسانسازی توسط رضا پهلوی به مورد اجرا گذاشته شد و بلعیده شدن اقوام غیرفارس به نفع کویرنشینان جامهی عمل پوشید.
طنز تلخ در این نکته است که پانایرانیستهای پرمدعا نه تنها کوچکترین اعتراضی از سوی اقوام غیرفارس نسبت به سیاست یکسانسازی را بر نمیتابند بلکه متوقع هستند که اقوام غیرفارس این سیاستهای ضدانسانی و ضددمکراتیک را با جان و دل پذیرا شوند! در غیر اینصورت با انگ نفرتپراکنی قومی نواخته میشوند.
گرچه پانایرانیستها طی صد سال با کمک دانشگاهها، رسانههای جمعی، منابع حکومتی و ... تاریخ و پدران انسان تورک را لجنمالی کردند، ولی توقع دارند نباید به آنها نازکتر از گل گفت؛ و اگر کوچکترین اعتراضی از سوی جنبش بیداری ملی تورک نسبت به عمل زشت آنها صورت گیرد، جنبش ملی تورک متهم به نفرتپراکنی قومی میگردد و باید مورد مؤاخذه و مجازات قرار گیرد.
به همینسان اعتراض به تبعیضهای ناروای قومی، اعتراض به تغییر نام مناطق مسکونی و جغرافیایی تورک به فارس، اعتراض به پمپاژ ثروت تورکها به مناطق کویری، اعتراض به عدم تحصیل به زبان مادری و ... همه و همه از سوی پانایرانیستها نفرتپراکنی قومی نامیده میشوند.
مئشهباشلی
@meshebashli