جناب محسن کردی سلام بر شما
اول صبح پس از بیداری و ورزش صبحگاهی، کنار یک از اجاقهای جهنم نشسته بودم و آماده عذاب الیم بودم که مرا به پای تلفون خواستند.
جناب کیانوش خان توکلی بود. مژده داد که پیشنهادی از شما دریافت کرده و با اندکی تغییر در پیشنهادتان، وضعیت کامنتها درست خواهد شد و از من خواست که لذت عذاب الیم را ول کنم و پیشنهادتان را بخوانم و نظرم را بنویسم.
راستش نمیدانم که نظر منِ مرحوم چه تاثیری میتواند داشته باشد زیرا سابق بر این، یعنی کمی بیشتر از 5 سال پیش که مسول کامنتها بودم و هنوز مرحوم نشده بودم، من هم نه تنها پیشنهاد مشابه داشتم بلکه تلاش میکردم که این شیوه را پیش ببرم و حتما یادتان هست که چطور با ساطور سانسور بر سرم میکوبیدند و سرم را خونین و مالین میکردند. حتی لقب سانسورچی اعظم را هم گرفته بودم که بسیار مهمتر از جایزه نوبل است.
به هر حال کوتاه کنم چون شکنجهگر جهنم صدایم میکند.
1- کامنتها در زیر تمامی مقالات باز شوند و تنها کسانی بتوانند کامنت بنویسند که حساب کاربری داشته باشند.
2- نویسندگان این اختیار را داشته باشند که از جناب توکلی بخواهند تا کامنتهای زیر مقالهشان بسته شود و احدی امکان کامنت نوشتن نداشته باشد.
3- صفحه شما نگه داشته شود تا اگر نویسندهای کامنتها را در زیر مقالهاش ببندد و بنی بشری بخواهد راجع به آن مطلب کامنتی بنویسد، بتواند این کار را در صفحه شما انجام دهد و از طرف دیگر اگر کسی بخواهد مسالهای غیر از مقالات را به بحث بگذارد، بتواند همانجا این کار را بکند.
4- مهمتر از همه اینها: شخصی با صلابت، قدرتمند، دیکتاتوری بیرحم و قاطع، مسولیت کامنتها را به عهده بگیرد و به هیچ بنی بشری رحم نکند، هر کامنت بیربط با مقاله، هر کامنت توهینآمیز، هر کامنتی را که دری وری باشد، با قاطعیت انقلابی تمام، حذف بفرماید و حساب کاربری آن شخص را، پس از حذف و اخطار و در صورت تکرار، ببندد.
5- ولی یک مشکل همچنان باقی خواهد ماند و آن اینکه تعریف کامنت بیربط با مقاله، توهینآمیز، دری وری و... چیست؟ و این بحث همچنان ادامه خواهد داشت.
البته اگر من مرحوم نشده بودم و همچنان مسول کامنتها بودم، به این حرفها و بحثها گوش نمیدادم و توجه نمیکردم و به همه اعتراضات میخندیدم و با سلیقه خودم، کارها را پیش میبردم.
جهنمی سوزان و عذابات الیم را برای همه بنی بشر آرزو دارم ولی امیدوارم هیچ کسی کرونا نگیرد تا بازارش کساد شود.