سالام اليكيم
ناشناس
سالام اليكيم
"اشغال قرهباغ و جستوجوی راهی پایدار"
محمدامین نجفیان
قرهباغ (کلمهای ترکی به معنی باغ بزرگ) یک منطقه جغرافیایی در جنوب غربی جمهوری آذربایجان است که از ارتفاعات قفقاز کوچک تا
از ارتفاعات قفقاز کوچک تا زمینهای پست بین رودخانههای کر و ارس کشیده شده است.
ولایت قرهباغ در طول قرنها بعنوان یک سرزمین ایرانی و مسلماننشین و ترکزبان بخشی از ایالت آذربایجان بوده است.
در دورهٔ صفویه قرهباغ به مرکزیت گنجه یکی از بیگلربیگیهای ایران بود. مقام بیگلربیگی که در سدهٔ دهم بهطور موروثی به سران ایلات چادرنشین قزلباش میرسید، در قرهباغ در اختیار یکی از شاخههای ایل قاجار بود.
در سده سیزدهم هجری نامهای از فتحعلیشاه قاجار خطاب به مهدیقلیخان جوانشیر در دست است که در این نامه شاه ایران، خان را به مقام بیگلربیگی منصوب کرده و از او خواسته که قرهباغ را از وجود روسها پاک کند.
پس از شکست ایران در جنگ با روسیه و بر طبق مفاد عهدنامه گلستان، این منطقه به روسیه تزاری واگذار شد. روسها پس از سلطه بر این مناطق جداشده از ایران در شمالغرب، اقدام به کوچاندن ارامنه ایران به منطقه تحت تسلط خود کردند و از جمله قرهباغ برای اسکان ارامنه تازهوارد در نظر گرفته شد.
پس از جنگهای عثمانی و روسیه، ارامنه مناطق شرقی امپراتوری عثمانی که همراه روسها علیه عثمانیها وارد جنگ شده و پیروزیهایی بدست آورده بودند؛ پس از عقبنشینی روسها مجبور مهاجرت به داخل مرزهای روسیه شدند و ترکیب جمعیتی خاننشین قرهباغ را به نفع ارامنه تغییر دادند.
در طول حکومت اتحاد جماهیر شوروی هم زمامداران مسکو ارامنه را متحدین قابلاعتمادتری نسبت به آذربایجانیهای مسلمان یافتند و از اسکان بیشتر ارامنه در قرهباغ حمایت کردند و این منطقه خودمختاری محلی به دست آورد.
در آستانه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نیروهای مسلح ارمنستان وارد این منطقه شدند و با قتلعام ساکنان محلی قراباغ و آواره کردن صدها هزار نفر از اهالی آنجا، قدرت سیاسی و نظامی را به دست گرفتند و یک حکومت دستنشانده ایروان به اسم "جمهوری آرتساخ" تاسیس کردند که توسط هیچکدام از کشورهای جهان و مجامع بینالمللی به رسمیت شناخته نشد و محلی از اعراب ندارد.
فارغ از نزاعهای قومیتی و زبانی، با هیچ معیار حقوقی و انسانی و سیاسی اشغال این منطقه قابل پذیرش نیست. به فرض اگر تمام سوابق اسلامی و ترکی و آذربایجانی این منطقه را هم کنار بگذاریم و قرهباغ را منطقهای تماما ارمنی بدانیم؛ باز اشغالگری ارمنستان قابلقبول نخواهد بود.
این قضیه همانقدر قابلقبول است که ترکیه به این بهانه که استان آذربایجان شرقی ایران تماما ترکزبان است، نیروهای نظامی خود را به آنجا گسیل کند و یک حکومت دستنشانده در تبریز تشکیل دهد!
به نظر میرسد تنها راهحل قابلقبول، منصفانه و پایدار برای حل مناقشه قرهباغ عمل به قطعنامههای سازمانملل در پایان دادن به اشغال این منطقه توسط ارمنستان و بازگشتش به خاک آذربایجان و در گام دوم، اعطای خودمختاری به منطقه قرهباغ کوهستانی است.
سنت اعطای خودمختاری و حتی جمهوریهای خودمختار در کشورهای حوزه قفقاز، سنتی باسابقه و پذیرفتهشده است و بعید است حساسیت و تنشی را موجب شود؛ خاصه اینکه اینمساله در قرهباغ دوره شوروی هم سابقه داشته است.
جدای از این، راهحلهای مقطعی مانند دعوت از طرفین به آرامش با هدف حفظ وضع موجود، همواره قرهباغ را بهمثابه آتشی زیر خاکستر و مسالهای حلنشده نگه خواهد داشت.
@javadrooh
@MostafaTajzadeh
ولایت قرهباغ در طول قرنها بعنوان یک سرزمین ایرانی و مسلماننشین و ترکزبان بخشی از ایالت آذربایجان بوده است.
در دورهٔ صفویه قرهباغ به مرکزیت گنجه یکی از بیگلربیگیهای ایران بود. مقام بیگلربیگی که در سدهٔ دهم بهطور موروثی به سران ایلات چادرنشین قزلباش میرسید، در قرهباغ در اختیار یکی از شاخههای ایل قاجار بود.
در سده سیزدهم هجری نامهای از فتحعلیشاه قاجار خطاب به مهدیقلیخان جوانشیر در دست است که در این نامه شاه ایران، خان را به مقام بیگلربیگی منصوب کرده و از او خواسته که قرهباغ را از وجود روسها پاک کند.
پس از شکست ایران در جنگ با روسیه و بر طبق مفاد عهدنامه گلستان، این منطقه به روسیه تزاری واگذار شد. روسها پس از سلطه بر این مناطق جداشده از ایران در شمالغرب، اقدام به کوچاندن ارامنه ایران به منطقه تحت تسلط خود کردند و از جمله قرهباغ برای اسکان ارامنه تازهوارد در نظر گرفته شد.
پس از جنگهای عثمانی و روسیه، ارامنه مناطق شرقی امپراتوری عثمانی که همراه روسها علیه عثمانیها وارد جنگ شده و پیروزیهایی بدست آورده بودند؛ پس از عقبنشینی روسها مجبور مهاجرت به داخل مرزهای روسیه شدند و ترکیب جمعیتی خاننشین قرهباغ را به نفع ارامنه تغییر دادند.
در طول حکومت اتحاد جماهیر شوروی هم زمامداران مسکو ارامنه را متحدین قابلاعتمادتری نسبت به آذربایجانیهای مسلمان یافتند و از اسکان بیشتر ارامنه در قرهباغ حمایت کردند و این منطقه خودمختاری محلی به دست آورد.
در آستانه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نیروهای مسلح ارمنستان وارد این منطقه شدند و با قتلعام ساکنان محلی قراباغ و آواره کردن صدها هزار نفر از اهالی آنجا، قدرت سیاسی و نظامی را به دست گرفتند و یک حکومت دستنشانده ایروان به اسم "جمهوری آرتساخ" تاسیس کردند که توسط هیچکدام از کشورهای جهان و مجامع بینالمللی به رسمیت شناخته نشد و محلی از اعراب ندارد.
فارغ از نزاعهای قومیتی و زبانی، با هیچ معیار حقوقی و انسانی و سیاسی اشغال این منطقه قابل پذیرش نیست. به فرض اگر تمام سوابق اسلامی و ترکی و آذربایجانی این منطقه را هم کنار بگذاریم و قرهباغ را منطقهای تماما ارمنی بدانیم؛ باز اشغالگری ارمنستان قابلقبول نخواهد بود.
این قضیه همانقدر قابلقبول است که ترکیه به این بهانه که استان آذربایجان شرقی ایران تماما ترکزبان است، نیروهای نظامی خود را به آنجا گسیل کند و یک حکومت دستنشانده در تبریز تشکیل دهد!
به نظر میرسد تنها راهحل قابلقبول، منصفانه و پایدار برای حل مناقشه قرهباغ عمل به قطعنامههای سازمانملل در پایان دادن به اشغال این منطقه توسط ارمنستان و بازگشتش به خاک آذربایجان و در گام دوم، اعطای خودمختاری به منطقه قرهباغ کوهستانی است.
سنت اعطای خودمختاری و حتی جمهوریهای خودمختار در کشورهای حوزه قفقاز، سنتی باسابقه و پذیرفتهشده است و بعید است حساسیت و تنشی را موجب شود؛ خاصه اینکه اینمساله در قرهباغ دوره شوروی هم سابقه داشته است.
جدای از این، راهحلهای مقطعی مانند دعوت از طرفین به آرامش با هدف حفظ وضع موجود، همواره قرهباغ را بهمثابه آتشی زیر خاکستر و مسالهای حلنشده نگه خواهد داشت.
@javadrooh
@MostafaTajzadeh