بهائیستیزی ستیز با دین
نظرات رسیده
بهائیستیزی ستیز با دین بهائیت و بهائیان به شکلهای گوناگون و با اِعمال تبعیض، سیاهنمایی، کینهتوزی، پیشداوری، نفرتپراکنی از راه رسانه، حبس، تبعید، آزار و شکنجهٔ جسمی و روانی و نیز کشتار است.
دوران جمهوری اسلامی
در دورهٔ جمهوری اسلامی (از انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون) بهائی ستیزی مجدداً به شکلی شدید و مستمر ادامه یافتهاست. همدستی حکومت و علمای شیعه در بهائی ستیزی در دوران قاجاریه و پهلوی، در دوران جمهوری اسلامی به یکی شدن بهائی ستیزان حکومتی و علما تبدیل شد و شکل جدیدِ سیاستِ رسمی جمهوری اسلامی ایران را به خود گرفت.[۳][۴][۷] بر خلاف دوران قبل که بهائیان قربانیان اقدامات پراکنده حکومتی بودند، پس از انقلاب اسلامی طرح مشخص و برنامهریزیشدهای برای نابودی جامعهٔ بهائی شکل گرفت.[۳]
پس از پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷) در ایران، بهائی ستیزی که با حمایت روحانیون شیعه همراه بود، شکل جدید و افراطیای به خود گرفت. به صورتی که بهاییت تنها مذهبی در ایران است که روحانیّت شیعه برای مبارزه با آنان نهاد ویژهای تأسیس کردهاست.[۶] گفتنی است که بهائیان متهم به حمایت از نظام شاهنشاهی شدند و مورد برخورد نظام جمهوری اسلامی قرار گرفتند که از آنجمله میتوان به اعدام بهائیان، تخریب اماکن مقدس و گورستانهای بهائی، توهین به مقدسات بهائی و جلوگیری از ادامه تحصیل و اشتغال آنان در مراکز دولتی و ادارات نام برد.[۸][۹]
دشمنی با بهائیان چندان ریشهدار و مستمر بود که حتی در روزهای انقلاب، در کنار اشغال و تخریب نهادهای مالی و امنیتی حکومت، کشتن و تخریب و آتش زدن خانههای بهائیان فراموش نشد و از جمله در قریه سعدی شیراز، بهائیان «قتلعام» شدند.[۶]
روحالله خمینی قبل از اینکه به قدرت برسد دشمنی خود با بهائیان را اعلام کرده بود و واضح ساخته بود که اقلیت سیصد هزار نفرهٔ بهائیان ایران که بزرگترین اقلیت دینی کشور بود از حقوق پایهٔ انسانی که سایر اقلیتهای دینی برخوردار بودند محروم خواهند شد.[۴] پس از انقلاب قانون اساسی جدید کشور به عمد بهائیان را به رسمیت نشناخت و برای آنها هیچ حقی قائل نشد. دادگاههای جمهوری اسلامی ایران به نوبهٔ خود از بهائیان در برابر قتل و ضرب و تعرضات دیگر حمایت نمیکنند و آنان را مشمول حق دریافت خسارت ندانسته به این ترتیب هر آزار و تجاوزی به بهائیان مجاز انگاشته میشود و مصونیت قضایی دارد.[۴][۱۰] دبیرکل سازمان ملل متحد، بان کی مون، در گزارش سال ۲۰۱۶ خود در ارتباط با وضعیت حقوق بشر در ایران، بهائیان را ستمدیدهترین اقلیت دینی ایران نامید.[۱۱]
بنا به گزارشهای نمایندگان سازمان ملل متحد در زمینهٔ حقوق بشر در ایران موارد زیر از جمله موارد سرکوب و آزار و اذیت بهائیان ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ بودهاست:[۳]
ممنوع اعلام کردن تمامی موسسات (شوراهای انتخابی) و فعالیتهای جامعهٔ بهائی[۳]
دستگیری و اعدام اعضای شوراهای انتخابی بهائی در سطح محلی و ملی (محفلهای ملی و محلی)[۳][۱۲]
مصادره اماکن و داراییهای متعلق به جامعهٔ بهائی[۳][۴]
مصادره و تخریب امکان دینی و قبرستانهای بهائی[۳]
زندان و شکنجه بهائیان[۳][۴]
اخراج بهائیان/ممانعت از اشتغال آنها در مشاغل دولتی[۳]
ایجاد شرایط فشار بر صاحبان مشاغل برای اخراج کارکنان بهائی خود[۳]
عدم پرداخت حقوق بازنشستگی و صدور دستور مبنی بر اینکه بهائیان حقوقهای دریافتی پیشین خود را بازگردانند[۳]
تعطیل کردن مغازهها و کسب و کارهای بهائیان[۳][۱۱]
محرومیت از تحصیل در مدارس و دانشگاهها[۳][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹]
ممانعت از ثبت ازدواج بهائیان[۳]
عدم صدور جواز کفن[۳]
مصادره املاک، داراییهای شخصی بهائیان[۳][۲۰][۲۱]
تخریب منازل[۳]
آدمربایی و قتل[۳]
مصونیت قضایی برای متجاوزان به حقوق افراد بهائی[۳]
نفرتپراکنی و انتشار تبلیغات ضد-بهائی در رسانهها و تحریک عموم علیه بهائیان[۱۱][۲۲]
سوزاندن بهائیان.[۲۳]
در دورهٔ جمهوری اسلامی (از انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون) بهائی ستیزی مجدداً به شکلی شدید و مستمر ادامه یافتهاست. همدستی حکومت و علمای شیعه در بهائی ستیزی در دوران قاجاریه و پهلوی، در دوران جمهوری اسلامی به یکی شدن بهائی ستیزان حکومتی و علما تبدیل شد و شکل جدیدِ سیاستِ رسمی جمهوری اسلامی ایران را به خود گرفت.[۳][۴][۷] بر خلاف دوران قبل که بهائیان قربانیان اقدامات پراکنده حکومتی بودند، پس از انقلاب اسلامی طرح مشخص و برنامهریزیشدهای برای نابودی جامعهٔ بهائی شکل گرفت.[۳]
پس از پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷) در ایران، بهائی ستیزی که با حمایت روحانیون شیعه همراه بود، شکل جدید و افراطیای به خود گرفت. به صورتی که بهاییت تنها مذهبی در ایران است که روحانیّت شیعه برای مبارزه با آنان نهاد ویژهای تأسیس کردهاست.[۶] گفتنی است که بهائیان متهم به حمایت از نظام شاهنشاهی شدند و مورد برخورد نظام جمهوری اسلامی قرار گرفتند که از آنجمله میتوان به اعدام بهائیان، تخریب اماکن مقدس و گورستانهای بهائی، توهین به مقدسات بهائی و جلوگیری از ادامه تحصیل و اشتغال آنان در مراکز دولتی و ادارات نام برد.[۸][۹]
دشمنی با بهائیان چندان ریشهدار و مستمر بود که حتی در روزهای انقلاب، در کنار اشغال و تخریب نهادهای مالی و امنیتی حکومت، کشتن و تخریب و آتش زدن خانههای بهائیان فراموش نشد و از جمله در قریه سعدی شیراز، بهائیان «قتلعام» شدند.[۶]
روحالله خمینی قبل از اینکه به قدرت برسد دشمنی خود با بهائیان را اعلام کرده بود و واضح ساخته بود که اقلیت سیصد هزار نفرهٔ بهائیان ایران که بزرگترین اقلیت دینی کشور بود از حقوق پایهٔ انسانی که سایر اقلیتهای دینی برخوردار بودند محروم خواهند شد.[۴] پس از انقلاب قانون اساسی جدید کشور به عمد بهائیان را به رسمیت نشناخت و برای آنها هیچ حقی قائل نشد. دادگاههای جمهوری اسلامی ایران به نوبهٔ خود از بهائیان در برابر قتل و ضرب و تعرضات دیگر حمایت نمیکنند و آنان را مشمول حق دریافت خسارت ندانسته به این ترتیب هر آزار و تجاوزی به بهائیان مجاز انگاشته میشود و مصونیت قضایی دارد.[۴][۱۰] دبیرکل سازمان ملل متحد، بان کی مون، در گزارش سال ۲۰۱۶ خود در ارتباط با وضعیت حقوق بشر در ایران، بهائیان را ستمدیدهترین اقلیت دینی ایران نامید.[۱۱]
بنا به گزارشهای نمایندگان سازمان ملل متحد در زمینهٔ حقوق بشر در ایران موارد زیر از جمله موارد سرکوب و آزار و اذیت بهائیان ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ بودهاست:[۳]
ممنوع اعلام کردن تمامی موسسات (شوراهای انتخابی) و فعالیتهای جامعهٔ بهائی[۳]
دستگیری و اعدام اعضای شوراهای انتخابی بهائی در سطح محلی و ملی (محفلهای ملی و محلی)[۳][۱۲]
مصادره اماکن و داراییهای متعلق به جامعهٔ بهائی[۳][۴]
مصادره و تخریب امکان دینی و قبرستانهای بهائی[۳]
زندان و شکنجه بهائیان[۳][۴]
اخراج بهائیان/ممانعت از اشتغال آنها در مشاغل دولتی[۳]
ایجاد شرایط فشار بر صاحبان مشاغل برای اخراج کارکنان بهائی خود[۳]
عدم پرداخت حقوق بازنشستگی و صدور دستور مبنی بر اینکه بهائیان حقوقهای دریافتی پیشین خود را بازگردانند[۳]
تعطیل کردن مغازهها و کسب و کارهای بهائیان[۳][۱۱]
محرومیت از تحصیل در مدارس و دانشگاهها[۳][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹]
ممانعت از ثبت ازدواج بهائیان[۳]
عدم صدور جواز کفن[۳]
مصادره املاک، داراییهای شخصی بهائیان[۳][۲۰][۲۱]
تخریب منازل[۳]
آدمربایی و قتل[۳]
مصونیت قضایی برای متجاوزان به حقوق افراد بهائی[۳]
نفرتپراکنی و انتشار تبلیغات ضد-بهائی در رسانهها و تحریک عموم علیه بهائیان[۱۱][۲۲]
سوزاندن بهائیان.[۲۳]