وقتی در یک جامعه اعتماد شکسته میشود یک پیروزی برای استبداد و مستبدین رقم می خورد!
پدیده شکسته شدن اعتماد در ایران ،بسیار شرمگینانه مدتهاست که رقم خورده است!
بقول قدیمی ها سنگ روی سنگ بند نیست!
جامعه سیاسی ایران بهیچوجه نمی خواهد برای جداشدگان از نظام هیچ شانسی برای تحول،تکامل و انتقاد از خود شانسی بدهد!
مخالفان حکومت اسلامی رسما به جدا شدگان رژیم می گویند، بهتر است در کنار نظام بمانید و علیه مردم فعال باشید!
مخالفان رژیم ولایت فقیه که خود را پاک و مبرا از هرگونه خطایی می پندارند و به هیچ روی به افراد جدا شده از بدنه نظام شانس تجدید نظر و دوری از رژیم را نمی دهند تاکنون مضمحل و بدون پایگاه مردمی شده اند اما حقانیت را فقط نزد خویش می پندارند!
هر چقدر رژیم سرکوبگر شده است اما سازمان های سیاسی کوچک تر و بدون پایه های توده ای شده اند،براستی چرا؟!؟
مخالفان رژیم اسلامی به هر کسی که از درون نظام جدا شده باشد به دیده نفوذی،ستون پنجمی، خائن می نگرد و به آنها انواع و اقسام صفت های رکیک می چسباند.
مخالفان رژیم ولایت فقیه در هراسند که جدا شدگان نظام بتوانند در میان مردم نفوذ و محبوبیت کسب کنند و مردم دیگر آنها فراموش کنند!
مخالفان رژیم تا محمد نوریزاد شکنجه و زندانی نشد به او مشکوک بودند.
همین وضعیت در مورد زیباکلام و نصیری صدق میکند.
در جامعه سیاسی ایران تا زمانیکه تحت تعقیب، زندانی ، و یا اعدام نشوی هیچ گاه نمیتوانی هیچ جایگاهی در میانشان کسب کنی !
مرگ اعتماد در جامعه کنونی ایران به عدم اتحاد و همبستگی مخالفان نظام تبدیل شده است!
روح الله زم یکی از مخالفین جدا شده از نظام بود که مخالفان رژیم تا روز مرگش به او اعتماد نداشتند اما پس از ربوده شدن و اعدامش برای او اشک ریختند!
نیروهای سیاسی چپ همواره در محفل های خصوصی میگفتند :
( اگر پس از انقلاب ۵۷ ، قدرت سیاسی در ایران بدست ما چپی ها می افتاد، ایران حداکثر به آلبانی و یا رومانی تبدیل می شد)
اما همان چپی ها جرات ندارند بدین موضوع به صراحت و علنی مقابل مردم اعتراف کنند!
آری بسياري از وابستگان جدا شده از "نظام" نیز مانند چپی ها در فکر خدمت به خلق به رژیم پیوستند و از خیانت به مردم سر در آوردند اما آنها وقتی به اشتباه خود پی بردند و خواستند جبران کنند مخالفان به آنها هیچ فرصتی ندادند!
اقای علیزاده عضو وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی یکی از آنهاست!
مخالفان جمهوری اسلامی که در ۴۵سال گذشته و تاکنون نتوانسته اند در کنار یک و دیگر متحد شوند از دیدن و شنیدن هر برنامه و صدای تازه بیم و وحشت دارند و فقط می خواهند مثل سابق صدای تکراری بی ثمر خود را بشنوند!
عدم اتحاد اپوزیسیون در جنبش مهسایی ،ورشکستگی و بی برنامگی کامل خویش را به نمایش گذاشت!
چون نیک نگه کرد و پر خویش بر او دید گفتا:
« ز که نالیم که از ماست که بر ماست.»
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید