ملا عمر، بنیانگذار و نخستین رهبر گروه طالبان، درخواست ایالات متحده آمریکا مبنی بر تحویل دادن اسامه بن لادن، رهبر وقت شبکه القاعده، را بهدلیل پیریزی حملههای ۱۱ سپتامبر نپذیرفت و رژیم طالبان به گونهای برقآسا در حمله ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۱ سقوط کرد. ایالات متحده آمریکا و ناتو به افغانستان هجوم بردند تا در کنار پیکار با تروریسم ازجمله تهدید شبکه القاعده، از دولت و بازسازی این کشور حمایت کنند، اما ماموریت آمریکا در افغانستان با شکست مواجه شد و نظام جمهوری در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ فروپاشید.
آمریکا در اوج حضور نظامی در افغانستان تا ۱۰۰ هزار نیرو در اختیار داشت و افزون بر آن حدود ۳۰ هزار سرباز ناتو نیز در آن کشور در خدمت جنگ با طالبان و حمایت از حکومت افغانستان بودند. واشینگتن در طول دو دهه حضور نظامی در افغانستان، دو هزار و ۴۶۱ سرباز را از دست داد و ظاهرا بیش از دو تریلیون دلار هزینه کرد، که معادل ۳۰۰ میلیون دلار امروز است. به واشینگتن ثابت شد که با حضور پرشمار نیروهای نظامی و هزینههای بسیار مالی نمیتوان طولانیمدت جغرافیای یک کشور را کنترل کرد.
افزایش حملههای طالبان و پیشروی آنها در روستاها و کاهش کنترل نظام جمهوری بر جغرافیای افغانستان باعث شد که برخی سیاستگذاران آمریکایی به این نتیجه برسند که جنگ با طالبان با بنبست مواجه شده است و باید با طالبان گفتوگو کرد.
میخائیل گورباچف، هشتمین و آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی پیشین، در سال ۲۰۱۰ به باراک اوباما، رئیسجمهوری وقت آمریکا، درمورد جنگ افغانستان هشدار داد و گفت که واشینگتن نیز در معرض خطر «ناکامی استراتژیک کلان» مشابه شوروی قرار داد. گورباچف که در سال ۱۹۸۹ دستور عقبنشینی از افغانستان را صادر کرده بود، به اوباما توصیه کرد که در افغانستان به دنبال «مصالحه ملی» با حضور طالبان و سایر جناحهای افغان درگیر در جنگ باشد. سپس اوباما اجازه مذاکرات پنهانی با طالبان را صادر کرد، اما این مذاکرات شکست خورد، تا اینکه ترامپ به ریاستجمهوری رسید و مذاکرات را به نتیجه رساند. توافقنامه دوحه در فوریه ۲۰۲۰ میان زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه وقت آمریکا در امور صلح افغانستان، و ملا عبدالغنی برادر، مسئول وقت دفتر سیاسی طالبان در قطر و در حال حاضر معاون اقتصادی نخستوزیر طالبان، امضا شد. این توافقنامه خیال طالبان را از حملههای هوایی واشینگتن تا اندازه زیادی راحت کرد و به همین خاطر حملههای طالبان بر نظامیان افغانستان افزایش یافت تا اینکه درنهایت حکومت افغانستان ساقط شد.
واشینگتن هنگام حضور نظامی در افغانستان توانست ضربه سنگینی به شبکه القاعده وارد کند. همچنین توانست اسامه بن لادن، بنیانگذار و رهبر نخست القاعده، را نیز در سال ۲۰۱۱ در منطقه «ایبتآباد» ایالت خیبرپختونخوا هدف قرار دهد. پس از این القاعده رفتهرفته ضعیف شد، اما آمریکا به جز وارد کردن تلفات به القاعده دستاورد چندانی در افغانستان نداشت. واقعیت این است که توافق دوحه در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ امضا شد و دولت بایدن آن را اجرایی کرد؛ این امر حاکی از این است که عملکرد آمریکا حمایت هر دو حزب (دموکرات و جمهوریخواه) را داشته است. این در حالی است که جنگ در افغانستان حمایت عمومی مردم آمریکا را کاهش داده بود و طالبان هزینه سنگین مالی و نظامی به آمریکا تحمیل میکرد. همین موضوع باعث شد که واشینگتن از افغانستان عقبنشینی کند.
شکست استراتژیک آمریکا در افغانستان درسهای مهمی دربر دارد که نادیده گرفتن آنها برای سیاستگذاران آمریکا عواقب سنگینی خواهد داشت. مهمترین درس حضور نظامی آمریکا در افغانستان میتواند این باشد که حمله و تسخیر افغانستان آسان است، اما حفظ این حضور و حمایت از دولت در این کشور برای مدت طولانی بسیار دشوار و حتی ناممکن است. به همین دلیل بود که هارولد مکمیلان، نخستوزیر سابق بریتانیا، توصیه کرده بود که اولین قانون سیاست این است که به افغانستان حمله نکنید. درستی این توصیه در دهه ۸۰ میلادی و در جنگ ۹ ساله اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان ثابت شد. شوروی با تلفات سنگین انسانی و هزینه بسیار مالی افغانستان را ترک کرد و حکومت دکتر نجیبالله هم به دست نیروهای مجاهدین سقوط کرد.
تصرف نظامی افغانستان به دست آمریکا نیز نادیده گرفتن توصیه پروفسور هانتینگتون در کتاب مشهور و بحثبرانگیزش «برخورد تمدنها و بازسازی نظم جهانی» بود که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد. هانتینگتون توصیه کرده بود که کشورها از مداخلههای نظامی در قلب تمدنهای بیگانه خودداری کنند. قابل پیشبینی بود که حمله آمریکا به افغانستان و تلاش برای دوام حکومت مورد حمایت غرب و ارزشهای فرهنگی غربی با مخالفت نیروهای اسلامگرای محلی و منطقه مواجه شود و حضور نظامی واشینگتن از همان ابتدا محکوم به شکست بود.
ایالات متحده آمریکا تا پیش از شروع جنگ عراق، توجه ویژهای به حمایت از دولت، مبارزه با تروریسم و کمکرسانی در افغانستان کرد. کشت مواد مخدر، که منبع تامین مالی طالبان بود، نیز کاهش یافت، اما رفتهرفته این تلاشها تعضیف شد. گروه طالبان هم با استفاده از این فرصت توانستند با حمایت پاکستان حملههایشان به افغانستان را افزایش دهند. این جنگ عراق بود که انرژی و منابع سیاسی آمریکا را افغانستان را ربود و جنگ طالبان آن را تشدید کرد.
خروج آشفته آمریکا از افغانستان باعث شد که افغانستان بار دیگر تحت سلطه طالبان قرار گیرد و این گروه با صدور فرمانهای متعدد آزادیهای فردی و شهروندی ازجمله زنان و دختران را محدود کنند. افغانستان تحت کنترل طالبان به کشوری بدل شده است که گروههای تروریستی ازجمله شبکه القاعده به آن کشور برگشتهاند. کشته شدن ایمن الظواهری، رهبر شبکه القاعده، در ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۲ به دست نیروهای آمریکایی نیز نمایانگر ادامه رابطه طالبان و القاعده است.
یکی از درسهای دیگر واشینگتن در افغانستان این است که خروج نامسئولانه به تبعات سنگینی ازجمله قوت گرفتن «دشمنان» مانند شبکه القاعده منجر میشود. سه سال پس از سقوط حکومت افغانستان، آمریکا همچنان بزرگترین کمککننده به این کشور است و میتواند با ابزار کمکرسانی و همچنین پافشاری بر توافقنامه دوحه راه حل سیاسی را در افغانستان دنبال کند
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید