
در وضعیت کنونی، بحران میان ایران و اسرائیل به یکی از مهمترین مباحث منطقهای و بینالمللی تبدیل شده است. واقعیت این است که جنگ، در هر شکلی که باشد، تنها به ویرانی و کشتار منجر میشود و به نوعی تمام طرفها بازنده اصلی آن خواهند بود. مردم ایران بهطور گسترده از این حقیقت آگاه هستند و همگی نسبت به جنگ و پیامدهای آن نگرانی دارند. اما حکومت ایران با بهرهگیری از تاکتیکهای مختلف، سعی دارد از این بحران به نفع بقای خود استفاده کند.
یکی از شگردهای پیچیده حکومت در این زمینه، نفوذ در میان نیروهای اپوزیسیون و استفاده از این نیروها بهطور غیرمستقیم برای پیشبرد اهداف خود است. به عنوان مثال، در شرایط بحرانی کنونی میان ایران و اسرائیل، مأموران سایبری و عوامل مخفی حکومت ممکن است با ورود به صفوف اپوزیسیون، بهظاهر به حمایت از یکی از جریانهای اپوزیسیون بپردازند و شعارهای طرفداری از جنگ به نفع اسرائیل سر دهند. این اقدام نه تنها موجب تضعیف اپوزیسیون میشود، بلکه در افکار عمومی ایران، بهویژه در میان مردم که به نوعی به وابستگیهای خارجی برخی از این جریانهای اپوزیسیون آگاه هستند، تصویری منفی از این نیروها ایجاد میکند.
از سوی دیگر، حکومت با تقویت جریانات ضد جنگ در داخل و خارج از کشور، تلاش میکند تا این جریانها را در جهت حفظ و تثبیت قدرت خود به کار گیرد. در واقع، با ایجاد فضای تهدید جنگ خارجی، اپوزیسیون نیز بهناچار فعالیتهای خود را کاهش میدهد و از آنجایی که این جریانها برای جلوگیری از فروپاشی کشور به دنبال کاهش تنشها هستند، به طور غیرمستقیم به ماندگاری حکومت کمک میکنند.
در این میان، حکومت ایران از شرایط بحرانی بهوجود آمده نهایت بهرهبرداری را میکند. با تصویرسازی از یک تهدید جنگی قریبالوقوع و توسل به نیروهای نیابتی خود برای گسترش این بحران، دست به سرکوب بیشتری در داخل کشور میزند. بهاینترتیب، همزمان با ایجاد خطر جنگ و سرکوب داخلی، حکومت موفق میشود خود را در قدرت نگه دارد و از هرگونه اقدام جدی از سوی اپوزیسیون جلوگیری کند.
جنگ خارجی بهجای تضعیف حکومت جمهوری اسلامی، میتواند به تقویت و تحکیم موقعیت آن منجر شود. تجربه جنگ هشتساله ایران و عراق یکی از روشنترین نمونههای این پدیده است. در طول آن جنگ، رژیم جمهوری اسلامی بهرغم فشارهای خارجی و بحرانهای داخلی، توانست با ایجاد فضای امنیتی و سرکوب، مخالفان داخلی را سرکوب کند و مشروعیت خود را تقویت نماید.
حکومتها در شرایط جنگی معمولاً از فضای تهدید و خطر برای تحکیم قدرت خود استفاده میکنند. در چنین شرایطی، با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی، مردم را به همبستگی ملی و دفاع از کشور فرا میخوانند و هرگونه انتقاد یا مخالفت را به خیانت تعبیر میکنند. این تاکتیک به رژیمها اجازه میدهد تا سرکوب داخلی را توجیه کرده و به بهانه امنیت ملی، هرگونه حرکت اعتراضی را خنثی کنند.
جمهوری اسلامی نیز در زمان جنگ ایران و عراق از این روش بهره برد. با استفاده از شعارهای وطنپرستانه و دینی، توانست حس همبستگی را تقویت کرده و همزمان سرکوب شدید مخالفان سیاسی را توجیه کند. این جنگ، بهجای تضعیف حکومت، در واقع آن را تقویت کرد، زیرا هر گونه مخالفت با رژیم بهعنوان خیانت به کشور در نظر گرفته میشد.
برای مقابله با دامهای حکومت و حفظ تمرکز نیروهای اپوزیسیون بر سرنگونی حکومت، ضروری است که جریانهای مخالف با هوشیاری و دقت به استراتژیهای حکومت پاسخ دهند. یکی از شگردهای حکومت ایران، وارد کردن اپوزیسیون به مسائل حاشیهای، نظیر شعارهای ضد جنگ یا بهظاهر حمایت از اسرائیل است. برخی افراد مشکوک در میان صفوف اپوزیسیون با عمدی یا ناآگاهانه، سعی میکنند که موضوع اصلی مبارزه را منحرف کرده و بهطور ضمنی به حکومت کمک کنند.
راهکار اصلی در این شرایط، حفظ تمرکز بر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و سازماندهی مداوم برای رسیدن به این هدف است. نیروهای اپوزیسیون باید از ورود به مباحثی که به نوعی منجر به انحراف از هدف نهایی میشوند، پرهیز کنند. شعار «نه به جنگ» که توسط برخی جریانها مطرح میشود، و از طرف دیگر، برخی افراد که خواهان حمله خارجی به ایران هستند، نیز در واقع به بقای رژیم کمک میکنند. در هر دو صورت، چه ناآگاهانه و چه آگاهانه، چنین موضعگیریهایی در خدمت به ماندگاری حکومت خواهد بود.
مهمترین گام، حفظ محور مبارزه بر سرنگونی حکومت است. هرگونه تمرکز بر مسائل حاشیهای، از جمله حمایت یا مخالفت با جنگ خارجی، فقط به نفع رژیم تمام میشود. نیروهای اپوزیسیون باید بهجای افتادن در دام شعارهای طرفدار یا ضد جنگ، سازماندهی منسجم خود را افزایش دهند و بر تقویت شبکههای مبارزاتی و برنامههای استراتژیک علیه حکومت متمرکز شوند.
اپوزیسیون باید به روشنی اعلام کند که هدف اصلی، پایان دادن به حکومت جمهوری اسلامی از طریق روشهای داخلی و مردمی است. هیچگونه وابستگی به نیروهای خارجی یا امید به دخالت نظامی نباید در استراتژی اصلی اپوزیسیون جا داشته باشد، چرا که هرگونه دخالت خارجی میتواند به تقویت حکومت فعلی منجر شود و در نهایت ضربهای به مبارزه مردمی علیه این رژیم باشد.
بنابراین، بهترین راهکار آن است که اپوزیسیون از هرگونه انحراف از مسیر اصلی جلوگیری کرده و با اتحاد و هوشیاری به سازماندهی و مبارزه مؤثر علیه رژیم ادامه دهد. این مسیر، تنها راهکار پایدار برای رهایی از سلطه جمهوری اسلامی است.
اسماعیل مرادی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
ایران اسرائیل
با سپاس از نوشته خردمندانه .باید تعارف را کنار گذاشت و در مقابل شانتاژ وتخریب شخصیت افراد به صرف اظهار عقیده شان ایستاد سه اصل غیر قابل تغییر قانون اساسی فردای ایران. آزادی اندیشه ،آزادی بیان و آزادی احزاب است ببینید همان هائی که بر طبل جنگ میزنند با داریوش اقبالی (خواننده) تنها به صرف بیان حقیقت واینکه ایران به همه تعلق دارد چه میکنند خواهان هرنوع حکومت چه جمهوری ،چه سلطنت حق مردم است ولی عده قلیلی باور دارند که ایران صاحب دارد و رضا پهلوی با القاب دهان پرکن شاهنشاه ، خاندان ایران ساز و….فکر میکنند تنها آنها محق هستند سلطنت طلب بودن عیب نیست ولی سلطنت طالبان بودن عیب است وماموظف هستیم در کنار تلاش برای براندازی باید به آنها هم فهماند که شماهم در تعیین سرنوشت مردم ایران محق هستید ولی رسیدن به قدرت با جبر وتقاضای حمله به ایران و اینکه هرکس حامی خاندان پهلوی نباشد طرفدار رژیم است و خائن .فرضیه ای غلط است وملیونها ایرانی با آن مخالف هستند
سربلند باشید .
افزودن دیدگاه جدید