!به هر حال گذر عمر است یا دیر فهمی من که دست بدست هم می دهند و مانع از این می شوند که من قادرشوم برخی از مسائل عادی وروشن را که دوستان براحتی درک می کنند و انگشت تائید بر آن می نهند! بدلیل یا همین پیری یا دیر فهمی متوجه نشوم. این جریان های اپوزیسیون جمهوری خواه که من هم چه بخواهند وچه نخواهندیکی از مجموعه کهنسالان آن هستم که بیست سال قبل امضا برای تشکیل آن زدم. اما حال برای توضیح یک امرمشخص چنان لباس تئوریک و آرایش سیاسی بر آن می بندند که قابل درک من نمیشود.بطور مثال دیروز مطلبی نوشتم که بن مایه آن در خواست از آقای رضا پهلوی بود که آستین بالا بزند وبعنوان یک رکن اصلی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی که مورد قبول بخش زیادی از جامعه هستند! حال بهر دلیل. خواهان یک ائتلاف گسترده ملی که مسلما یک پایه آن همین تشکل های جمهوری خواهی و افراد متشخص وتحصیل کرده درآن هستند بشوند.مجموعه نظرات وبر خورد های مستقیم دوستان جمهوری خواه این نتیجه حاصل شد ! که من هنوز بعد این همه مدت متوجه این مسئله نگردیدم !که جمهوری خواهانی که بیست سال قبل که بر اساس ایده اولیه آزادی و دموکراسی و استقرار نظام جمهوری مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر در ایران از سال هزار سیصد هشتاد و دو شروع به فعالیت نمودند ترکیبشان بسیار تفاوت کرده و بسیاری رفته اند .بدون آن که جای گزینی بر آن ها باشد .کسانی مانده اند که هنوز بعد این همه سال قادر به بریدن ناف خود از تفکری نشده اند که بی درد ترین راه مبارزه را همان تداوم همین جمهوری اسلامی می دانند که می تواند با تغیر در رفتار داخلی وخارجی خود مانع از در هم ریختن اوضاع داخلی گردد رژیمی نامردمی که می تواند رویکردی مردمی داشته باشد ! میتوانددر روابط خارجی خود رویکردی دوستانه نسبت به امریکا ،منطقه وحتی اسرائیل داشته باشد ودر عرصه داخلی هم رویکردی که پاسخ گو ئی به خواست های مردم را در پیش گیرد .تا هم از دامنه اعتراضات مردم بکاهد و هم از بسط افکار مردمی که هر روز در مقایسه با حال روز امروز خود با دوران پهلوی میل بازگشت به همان دوران وشخص رضا پهلوی می کنند را جلوگیری کند . آنوقت تو خواهان اتحاد عمل آن ها وتشکیل یک ائتلاف فراگیر هستی؟
بگذار از تک وتوکی که بر خوردی از سر درد و عنایت به حال وروز مردم وافکار عمومی دارندو شکل گیری یک ائتلاف گسترده از تمامی جریان ای مخالف جمهوری اسلامی که خواهان همان شعار نخستین یعنی سکولاریسم ،دموکراسی وبر آمدن حکومتی بر اساس انتخابات آزاد مبتی بر حقوق بشر را عامل اتحاد ،تداوم مبارزه وپیروزی می دانند .
هنوز متوجه نیستی که عداوت بسیاری از جریان ها وافراد جمع شده در همین دهمین همایش با دوران پهلوی وشخص آقای رضا پهلوی بمراتب بیشتر از تقابل با جمهوری اسلامی است .برادر جان سال هاست آب در هاوون می کوبی .بدون آنکه قبول کنی شکل گیری چنین ائتلافی بین جمهوری خواهانی که چنین نگاهی به آقای رضا پهلوی دارند امکان پذیر نیست . آیا بیست سال کافی نبوده ونیست که نشان دهد این تشکل در کجا ایستاده است .بعد بیست سال که شخصی مانند میر حسین موسوی می گوید از این نظام عبور کرده.دهمین کنگره جمهوری خواهان ،خواهان تغیر رفتار رژیمند .در چشم انداز مواد درج شده در قطعنامه هیچ نشانی از تمایل نه حتی ائتلاف ،بل به یک گفتگو ونشست با آقای رضا پهلوی وجود ندارد.تو مثل این که فراموش کردی نگاه گذشته وائیدولوژیک خود نسبت به جریان سلطنت طلبی وشخص رضا پهلوی را! سودی حاصل نخواهی کرد از این همه جگر بر آهن داغ نهادن وآرزوی شکل یافتن این جبهه گسترده برای یک مبارزه جدی. در یک تفکر ایدولوژیک که همیشه در خطر یک بعدی نگریست .نظر اکثریت مردم ، ستمی که نه روزانه بل به دقیقه بر مردم روا می شود.خواست عامه متاسفانه جائی ندارد .وگرنه با این همه نفرتی که مردم از حکومت بدل گرفته اند! مبارزه با رژیم جنایت کار وایران ویران کن باید سرفصل فراخوان ها واتحاد عمل های همین دهمین همایش جمهوری خواهان می گردید.بس کن این اندک نیروی باقی مانده خود راصرف تلاش برای یافتن راه های قابل وصول برای یک مبارزه واقعی بگذار. مبارزه ای که با خواست مردم همسو وچشم انداز آن امید بخش باشد. ابوالفضل محققی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاه‌ها
کسی میداند معنی ماسونی چیست …
کسی میداند معنی ماسونی چیست ؟ تورک اوغلی آنرا در هر نوشته بکار میبرد و یا قرار میدهد. تاکنون فکر میکردم ماسوتی است ! قبلا فکر میکردم همان فراماسیونی است.
این ترکها سعی میکنند زبان معیوب فارسی را بکلی داغان کنند! شاید ماسونی با شاهسوندی خویشاوند باشد؟
اگر منوچهر جمالی، فیلسوف سیمرغی مزدکی زنده بود میگفت کلمه ماسوت با مار و ماراتون و مادونا و ماکیاولی و مامان و مافیا و ماست و ماساکا و مایاها و مانوی و مایشاء و مافی و مارمولک و ..... از یک ریشه و خویشاوند هستند و قس علیهذا .....!
حکومت درایران
سالام
جناب محققی بااینکه با او اختلاف ریشه ایی درتفکر
دارم،
بااینکه زبان فطری وطبیعی وجدایی ومادری وانسانی
خودرا باهم میتوانیم حرف
بزنیم،
ولی باتمام این همه اشتراکات، اختلاف فکری عمیقی باهم داریم،
ولی باهمه این ها ،ایشان
فصل های خوبی برای بحث
و گفتگو بازمیکنند،
گاهی ازدست اش آنچنان ناراحت میشوم،
که دوست ندارم ،نوشته ایشان را نگاه بکنم،
و تفکرم براین است،
که اگر درایران سیستم دلخواه ام فدرال اتینیکی ایجادشود،
یا اگر ایران بشکل چکسلواکی، یا شوروی و
یوگسلاوی تجزیه شود،
من یکی تمام همفکران ایشان
را به محاکمه خواهم کشاند،
نه همدوره های این ۵۰ سال،
بلکه کل همفکران ایشان را
اززمان دوران مشروطه خواهی خودحکومت قاجار
تاکنون را به محاکمه تاریخی
بامحاکمه کردن ،امثال ابولفضل محققی خواهم خواست،
باینکه داستان‌سرایی وقلم
دراین مورددارد،
بقول خودش،ایشان رایک رشدنیافته درسیاست ایران ومنطقه میدانم،
ابوالفضل محققی وهمفکران ایشان،
آفتی برای رهیافت مردم ایران ومنطقه هستند،
این آفت فکری تقصیر خودش نیست،
تغذیه فکری است ،که استعمارگران، بتوسط کمپانی
هندشرقی وبا یاری سازمان
مخوف ماسونی به فکر
این طیف چپانده شده است..
ما درایران برای رهایی ایران
نیاز مبرم به محاکمه تاریخ
این گونه تفکرداریم،
والا سیاسیون ماسیون فکر
حکومت ایران را دچار این
عقب ماندگی و بدبختی
خواهندکرد.
این عزیز هنوز نمی داند،
که جمهوری اسلامی باتمام
مشخصاتش محصول تفکری
همچون خودشان در ۵۷ سال حکومت پالانی استعماری هستند.
بااینکه خودرا بزرگ میداند،
درمرکزغرب استعمارگران نشسته چشم بصیرت در
دیدن واقعیت های موجود
جامعه ایران راندارد.
رضا پهلوی وتمام اطرافیان او باج خورها ودست بستگان
غرب واستعمارگران هستند،
اگرروزی آنها حاکم شوند
چندین فاجعه دوران سال ۱۳۲۵،۱۲۳۲ اتفاق خواهدافتاد.
هنوز تجربه انقلاب مشروطه
برایش روشن نشده،
هنوز تجربه انقلاب ۵۷ برایش درس نشده است.
چرا اینهمه خودرا به آب وآتش میزند؟سوال نیست؟
ایرج اروجی:
ایرج اروجی:
سلام، یک زمانی امید به یک ائتلاف فراجناحی سکولار دموکراتیک حقوق بشری بود با شاهزاده رضا پهلوی به عنوان یک شخصیت فراجناحی صرف ملی در رأس یک شورای رهبری برای آن ائتلاف . اینطور نشد و سیل تحولات هم بطوری رقم خورد که امروز همان شاهزاده خوش فکر و دموکرات همه طیفهای پادشاهی خواه را از طاهری، تقی زاده، شهرام همایون، حزب مشروطه، حزب ایران نوین بگیر تا کنگرلو، ققنوس وووو را نمایندگی سیاسی میکند . شاهزاده همینطور مهستان سکولار دموکرات‌ها، جریان آبان و فکر کنم شورای تصمیم و منفردین سابق متعلق به سازمان مجاهدین خلق و ….. را هم نمایندگی سیاسی میکند. حال اگر مجاهدین، بیت بنی صدر، ملیون و ملی مذهبی ها، رسوبات باقی مانده از جریانات چپ سنتی و محفل های کوچک جمهوری خواه را که بطور ژنتیک و غریضی پادشاهی ستیز از هر نوعش هستند را کنار بگذاریم که هرگز با هواداران نظام پادشاهی بر سر یک میز نخواهند نشست، می ماند امثال شما و بنده و همه منفردین باقی مانده از منشور ۲۰۰۳ و اتحاد برای دموکراسی در ایران که تصمیم بگیریم که آیا میتوانیم حول یک منشور و یک هموطن به نمایندگی از ما به عنوان جمهوری خواه به توافق برسیم و آن هموطن را در کنار شاهزاده قرار بدهیم یا نه؟ و البته با مخاطب قرار دادن بدنه که اکثریت بالای ۹۵ درصدی مخالفین نظام اهریمنی را در خارج کشور تشکیل میدهند را با خود همراه سازیم یا نه؟
دوست عزیز، هموطن گرامی، خانم…
دوست عزیز، هموطن گرامی، خانم یا آقای مزدک لیماکشی،
خوب گفتی! آفرین. قلمت درد نکند، دستت هم همینطور. ممنون.
جواب به مزدک
آن یکی پرسید اشتر را که هی از کجا می آئی ای اقبال پی
گفت ازحمام گرم کوی تو گفت خود پیداست در زانوی تو مثنوی
اندر باب زانوی جناب لیما کشی و توصیه ایشان بر ای رفتن به کورسی که متطق یاد می دهند .چه بنویسم که زیبا تر از این گفته مولانا باشد ؟ گناه مزدک نیست که امر بر او مشتبه شده که بقول جنابش خرد ورزی می کند و کورس منطق برای دیگران می گذارد . گناه از آن زیرکانی است که خود عقب می ایستند این اقبل پی متوهم را که نمی دانم دبیر اولی کدام شعبه ازشعبات چند گانه جمهوری خواهان را یدک می کشد جلو می دهند تا اورا که دون کیشوت وار با کلاه خود مقوائی وشمشیر چوبی در میدان می چرخد وساده لوحانه شمشیر بر شانه کسی می نهد و بدرجه شوالیه گری در تشکیلات جمهوری خواهی خود ارتقا می دهد ودیگری چون من را بکورس منطق می قرستد. میدان شلوغ می کند خاک در چشم منتقدان می پاشد .تا کسی جرئت نکند که بپرسد این کدام جمهوری خواهی مبتنی بر سکولاریسم ،دموکراسی و انتخابات آزاد است که انتظار تغیر رفتار جمهوری اسلامی دارد وهنوز بعد چهل سال دیدن این همه جنایت وویران گری در پی شکوفائی خط امام است.بگذریم از قصه مزدک و بقول او از تشکیلات دهگانه جمهوری خواهان و مشفقانه بپرسیم حالت خوبه پسر ؟
جناب طاهر : شما لازم نبود…
جناب طاهر : شما لازم نبود اینقدر "قلم فرسایی" نمایید تا خود را معرفی کنید! این دقیقا همان "نفرت بیمارگونه" است که منظور من بود!
طاهر:
طاهر:
نه اینکه فرقه پهلوی خیلی به أصول و ارزشهای دمکراتیک باورمند هستند و آنهم با شعار رهبر ما پهلویه هر کی نگه اجنبیه! در فضای مجازی و تظاهراتهای ایرانیان خارج از کشور بر علیه رژیم آخوندی، این فرقه پهلوی به عالم و آدم حمله‌ور می‌شوند. تحمل یک انتقاد از پهلوی را ندارند. برای مثال داریوش فقط این را گفت که در فردای آزادی ایران بایستی قانون اساسی در اولویت باشد و هیچ کسی از جمله شاه و شیخ نبایستی به آن دست بزنند. بعد از آن طرفداران و اطرافیان رضا پهلوی چه توهین‌ها و حملاتی به داریوش کردند و در صدد تحقیر و تنبیه داریوش هنوز هستند. امثال امیر طاهری از مریدان پهلوی استبداد محمد رضا را انکار میکند. در صورتیکه محمد رضا پهلوی مشروطه را به مطلقه و استبدادی تبدیل کرد و آزادی بیان و احزاب و انتخابات را ممنوع کرد و پادشاهی خودش را ماموریت الهی می‌دانست و در برابر هیچ مرجع قانونی جوابگو نبود و هیچ انتقاد و اعتراضی را تحمل نمی‌کرد. امیر طاهری در همایشی گفت که پشیمان است چکمه‌های محمد رضا پهلوی را لیس نزده! رضا پهلوی از این استبداد پدرش طرفداری و دفاع میکند. حالا فرقه پهلوی و در رأس آن رضا پهلوی که از استبداد گذشته طرفداری و دفاع میکنند جریان دمکراتی هستند؟! هنوز امثال شعبان بی مخ و پرویز ثابتی قهرمانان این فرقه هستند! فرقه پهلوی هنوز به قدرت نرسیدند با خشونت کلامی و فیزیکی به دگراندیشان مخالف رژیم حمله میکنند. این فرقه در فردای آزادی ایران بدون شک بانی جنگ داخلی در ایران خواهند شد. ساختار فکری این جریان راست افراطی و با شاخص‌های فاشیستی است. انسان دمکرات و آزادیخواه هرگز از چنین جریانی طرفداری نمیکند چون با هر گونه استبدادی مخالف است. حالا استبداد شاه باشد یا شیخ یا دیکتاتوری پرولتاربا. در ضمن مقام موروثی و مادام‌العمری و اسپرمی دیگه به زباله‌دان تاریخ انداخته شده چون در ضدیت با أصول و ارزشهای دمکراتیک است. چند کشور اروپایی که نظام پادشاهی مشروطه دارند دیگه پادشاه اجازه دخالت در تصمیم‌گیری و اجرایی حکومت ندارند. بلکه به آنها یک مقام تشریفاتی دادند و بس. چون در گذشته اروپاییان مجبور شدند برای رسیدن به دمکراسی و آزادی و جامعه قانونمند به استبداد شاه پایان بدهند.
از قلم استفاده نکردم بلکه از کیبورد استفاده کردم و نگران نباش!
چون استبداد یک سیستم عقلانی نیست لذا شماها برای دفاع و طرفداری از آن استدلال عقلانی ندارید. بخاطر همین اکثریت طرفداران استبداد پهلوی مجبور هستند به طعنه، حمله شخصی و در بدترین شکل توهین آویزان شوند.
شماها چون تحمل نقد استبداد پهلوی و شاهان مستبدین پهلوی را ندارید، هر نقدی را برابر با نفرت تلقی میکنید. من بعنوان فردی که به اصول و ارزشهای دمکراتیک، آزادیخواهانه و سکولار باور راسخ دارم، بنابراین با هر نوع استبدادی مخالف هستم. حالا استبداد شاه باشد یا شیخ یا دیکتاتوری پرولتاربا. مخالفت با استبداد، مستبد و نقض حقوق بشر و نقد آنها اسمش نفرت بیمارگونه نیست. سعی کن با استدلال نظرات من را نقد کن و خلاف آن را ثابت کن! در ضمن طرفداری و دفاع از استبداد و مستبد رفتار و نگرش بیمارگونه است و نه مخالفت با آنها.
علی:
علی:
با درود!
آنچه شما توصیف فرموده اید، یک پدیده بسیار بازدارنده و مخرب در سپهر سیاسی ایران است و در میان بخشی از چپ مارکسیستی و جریان موسوم به ملی مذهبی، و الیته فرقه مجاهدین، به شکلی از "نفرت بیمارگونه" از نظام گذشته، و بدتر از آن "خانواده پهلوی" هنوز خودنمایی می کند.
شخصیت ها و هواداران این جریانات البته خود را "دموکرات های کامل و مدرنی" می دانند که طرفدار سر سخت دموکراسی، سکولاریسم و حقوق بشر هستند و نیز ادعا می کنند که که "همه مردم ایران" هم شبیه و طرفدار آنها هستند. آنها اما " تنها مانع" تحق چنین مدینه فاضله ای را "پهلوی" و این اواخر هم "راست افراطی" می دانند.
اما به باور من این جریانات علیرغم ادعاهای غلو آمیز خود شدیدا ایدئولوژی زده، فرقه گرا، واپسگرا و در نتجه متوهم و غیر واقع بین هستند.
شهلا:
شهلا:
جناب شما نوشتین از آقای رضا پهلوی در خواست کردین که آستین بالا بزند و بعنوان یک رکن اصلی از اپوزیسیون ج ا که مورد قبول بخش زیادی از جامعه هستند…. اولأ این کلمهٔ رکن اصلی بر مبنای چیست دومأ خب این سوال پیش میآید که شما این آمار را از کجا گرفتین که ایشان مورد قبول بخش زیادی از جامعه است؟!
رضا:
رضا:
یکی از انگشت شمار جمهوری خواهانی است که واقعگرا و دلسوز مردم ایران است
Sima Mahzariالبته غم انگیز…
Sima Mahzari
البته غم انگیز است که اکثریت جمهوری خواهان گذشته امروز یا به دامان اصلاح طلبان حکومتی افتاده اند یا فیلشان یاد سلطنت افتاده.
خوب این تشکل های جمهوری…
خوب این تشکل های جمهوری خواهی را بگذارید در کنار همه تشکل هایی که آقای پهلوی درست کرده و ببینید کارش یک فاجعه بار بوده است. 20 سال یش یک تشکل جمهوری خواهی تشکیل شده و کارش خوشبختانه ادامه دارد لطفا بگوئید تشکل های آقای پهلوی طی این مدت درست کرده، شورای ملی، قفنوس، پیمان نوین، وکالت و آخری 6 و 8 همه منحل شدندو هر بار هم شما با های هوی از مردم دعوت کردید به شاهزاده بپیوند که همین فردا ایران آزاد میش ود و به دیگران بد و بیراه گفتید که چرا به ایشان نمی پیوندید. آقای محققی اگر یک فردی نفوذ داشته باشد باید هم بتواند یک 50 نفر را در یک انجمن گرد آورد اگر نیاورد این نفوذی که می گوئید به پنج شاهی هم نمی ارزد. شما یک کمی به یک کورس بروید و کمی منطق یاد بگیرید که سر پیری هم بدرد می خورد. عزیز چشمت را باز کن در طی این بیست سال تشکل های مختلفی جمهوری خواهی تشکیل شد و همگی دارند به فعالیت خود ادامه می دهند. همبستگی جمهوری خواهان ایران، همسازی جمهوری خواهان ایران، جمهوری خواهان لائیک، تشکیل ده انجمن جمهوری خواهی در شهرهای مختلف بوجود آمده اند، تشکل همگامی از 5 سازمان جمهوری هم شکل گرفته است. آقا رضا یک عده طرفدار دارد که از نتانیاهو می خواهند ایران را بمباران کنند و شما به جای نقد این خیانت پیشه گان نشسته و بر علیه جمهوری خواهان می نویسید. حالا چرا ما برویم دنبال آقا رضا به ایشان توصیه بکنید بهترین کار این است که دست از شاه شدن بردارد و بگذارد مردم به راه خود بروند و خود انتخاب کنند. ابولفضل جان شما از لحاظ اخلاقی سخت باختید و با نیروهایی همگام شدید که خواهان بمباران ایران هستند و شما حتی شهامت مخالفت با آن ها را ندارید. فقط بگویم دلم برایتان می سوزد می توانستید خیلی بهتر و مفید تر باشید
افزودن دیدگاه جدید