رفتن به محتوای اصلی

از نقد دالان های قدرت ‌تا رهبری دوران گذار شاهزاده و پیشنهاد البرز سلیمی در گفتگو با کیانوش توکلی

از نقد دالان های قدرت ‌تا رهبری دوران گذار شاهزاده و پیشنهاد البرز سلیمی در گفتگو با کیانوش توکلی

چند سناریو  بد , بدتر و  بدترین  پیش روی جمهوری اسلامی قرار گرفته است بعبارت دیگر در این مقطع تاریخی  علی خامنه ای و نظام اش گوشه رینگ گیر کرده است ؛ نفرت مردم  از نظام آحوندی گسترش می یابد . همین امروز اعلام شد که  شورای حکام آژانس علیه ایران قطعنامه صادر کرد، شمارش معکوس برای استفاده از مکانیسم ماشه آغاز شده است و همچنین امروز لاریجانی به ترامپ پیام داد که برای توافقی جدید و بهتر از برجام آماده‌ایم

این یعنی سناریو تسلیم در مقابل ترامپ؛ چون ترامپ جهان دو قطبی که باید ایران و روسیه را در مقابل چین با خودش داشته باشد

چند روز پیش هم آقای رضا پهلوی ، آمادگی خود را برای رهبری دوران گذار اعلام کرد: «..، در این دورهٔ حساس، در این فرصت نو، دو راه پیش روی ماست: یا نظاره‌گر و منتظر باشیم تا شاید دیگران، تغییرات دلخواه خود را برای ما رقم بزنند؛ یا اینکه با عزم و اراده ملی، خود، موتور محرک تغییر باشیم؛ و خواست ملتِ ایران را در میهن‌مان، و در اتاق‌های فکر و دالان‌های قدرت در سراسر جهان، به کرسی بنشانیم. انتخاب من، بدون تردید، گزینهٔ دوم است.»

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

کیانوش توکلی
برگرفته از:
ایرانگوبال

تصویر

تصویر

تصویر

دیدگاه‌ها

دایی جان ناپلئون

دلیل محکم شازده اسدالله میرزا برای ولایت مجتبی خامنه ای....!
امروز در لندن در حال قدم زدن بودم که یک مطلبی از سانفرانسیسکو today میخوندم در مورد اینکه خامنه ای میخواد بعد از خودش پسرش سید مجتبی بشه ولی فقیه. راستش من نمیفهمم که ایراد ولی فقیه شدن مجتبی خامنه ای چی هست؟ آیا شعار (مجتبابمیری رهبری نبینی واقع بینانه است) یعنی این ولایت فقیه اصلش یک چیز تخمی هست حالا دیگه کی ولی فقیه بشه چه فرقی میکنه
حالا تا وقتی که ما گرفتار این ملا... چپی ...مجاهد باشیم به نظر شازده اسدالله میرزا بهترین انتخاب برای ولایت فقیه فقط و فقط مجتبی خامنه ای هست به این دلیل که هم میدونیم باباش کیه هم ننه اش
فکر کنین اگر اسگولی مثل سید خندان بخواد ولی فقیه بشود چه ظلمی به بابک یزدی از حزب کمونیست کارگری شرق کانادا در کشورهایی غربی میشود بعد وقتی بهشون میگی ای مجتبا ریدم به قبر پدرت یا ای مجتبا مادرت رو گائیدم درست وحسابی حال میده چون ما نه میدونیم بابای ...این و شازده اسدالله میرزا یزدی کدوم جاکشی بوده نه میدونیم مادر رفیق کبیرش کدوم پتیاره ای بوده
ولی با سید مجتبی دیگه این مشکل رو نداریم و وقتی بهش میگیم ای ریدم به قبر پدر نامردت هم میدونیم باباش کی بوده هم میدونیم قبرش کجاس

جمعه, 29.11.2024 - 21:06 پیوند ثابت
نظرات رسیده

مختار برازش:

نیم ساعت برنامه و اصرار شما، کیانوش عزیز، که «بالاخره چه باید کرد؟»، متأسفانه به نتیجه‌ای نرسید. چرا؟ چون «شاهزاده نباید اعلام رهبری می‌کرد؟» در نهایت معلوم شد که «۱۶ نفر به همراه آقای سلیمی از شاهزاده خواسته بودند که به نظراتشان توجه کند، ولی این اتفاق نیفتاد!» و ظاهراً این مسئله دلیل اصلی تمام این گلایه‌ها بود.

آقای سلیمی با «منشور مهسا» مخالف است، اما همچنان نسخه مشابهی را به شاهزاده پیشنهاد می‌دهد! اینکه چراغ‌قوه بردارد و دنبال کسانی بگردد که «ایران» مسئله اصلی آن‌هاست.

آیا آقای سلیمی نمی‌داند که بسیاری از این چهره‌ها، که او زمانی به آن‌ها تعلق ایدئولوژیک داشت، اساساً برانداز نیستند؟ مسئله اصلی آن‌ها نه ایران است و نه سرنگونی جمهوری اسلامی. اگر همین حالا از تک‌تک آن‌ها بپرسید که بین پهلوی و خامنه‌ای کدام را ترجیح می‌دهند، بدون شک دومی را انتخاب خواهند کرد. شک نکنید... این افراد نامه‌هایی می‌نویسند و برای «حسن نصرالله» عزاداری می‌کنند، هنیه را شهید می‌خوانند و در کنفرانس‌های سالانه‌شان کوچک‌ترین صحبتی از «اتحاد ملی» نیست. اگر هم باشد منظورشان همان «پدر و پسر چهارنفری که هستند هست» و حتی احتمال رهبری شاهزاده هم در دستور کارشان وجود ندارد!

آقای سلیمی می‌گوید: «اگر زمان برگردد، رهبری شاپور بختیار را می‌پذیرد!» اما فراموش کرده‌اند که مخالفان بختیار، حتی نزدیک‌ترین دوستانش، دقیقاً با همین منطق کنونی از پیوستن به او خودداری کردند. کریم سنجابی حتی بدون اطلاع جبهه ملی، مخفیانه با خمینی دیدار کرد و ارادت خود را نسبت به او و آرمان‌های انقلاب اسلامی اعلام نمود.

ی., 24.11.2024 - 13:05 پیوند ثابت
هوشنگ اسدی

هوشنگ؛

با نطراتت کیانوش که بحث رآل پولیتیک را مطرح کرد ، بسیار موافقم .‌با بخشهایی از انتقادات سلیمی همراهم، اما اینکه جبهه دموکراسی خواهی با نوعی همنشینی و یا همکاری بین جمهوری‌خواهان و مشروطه خواهان اتفاق بیفتد ، را غیر واقعی میدانم. البته مورد اشاره ام جمهوری‌خواهان به عنوان تشکل های پراکنده است نه فرد یا افراد جمهوری خواه، که قطعا حسن نیت دارند . مرکز ثقل جمهوری‌خواهان ایران، چپ های ضد پهلوی هستند ، جمهوری خواهی این گروهها در جهت سابوتاژ علیه رضا پهلوی و تضعیف گرایشات مشروطه خواهی معنی پیدا کرد. چه اقدامات عملی این جمهوری خواهان در رابطه با شخص رضا پهلوی برداشته اند ؟ آیا حاضرند با توجه به بستر میلیونی هواداران پادشاهی در داخل برای شاهزاده رضا پهلوی پیام رسمی بفرستند و از او بخواهند به عنوان نماینده یا سخنگوی مشترک مشترک جمهوری‌خواهان و مشروطه خواهان وارد عمل شود و دهها این گروههای جمهوری‌خواه زیر چنین بیانیه ای را امضا بزنند ‌. دادن چنین پیشنهادی به رضا پهلوی چه ایرادی دارد . شما که نیروی جدی ندارد ، یک نیرویی که هزار ها برابر شما پایگاه دارد ، چرا حاضر نیستید بخواهید که ائتلاف مشترک را هم نمایندگی کند ؟

ی., 24.11.2024 - 13:01 پیوند ثابت
نظرات رسیده

آقای علی اصغر بجای اسمش ای کاش فکرش تغییر
میکرد و می فهمید رهبر چند نفری امکان پذیر نیست .
همین آقا تا دیروز میگفت چرا شاهزاده اقدامی نمیکند .
ما را به خیر اینها امیدی نیست .

ش., 23.11.2024 - 05:19 پیوند ثابت
نظرات رسیده

تنها راه نجات ایران اتحاد وهمبسگی ملی است. در سیاست هیچ دوستی دشمنی دائمی نیست بلکه آنچه مهم و دائمی هست منافع ملی است. اما متاسفانه ابوزسیون بجای اتحاد همبستگی در جهت منافع ملی بر علیه دشمن مشترک سال هست که منافع ملی را قربانی منافع حزبی یا ایدلوژی خودشان کردند. اگر همه نیروهای سیاسی منافع ملی را در اولویت اولیه قرار بدهند متمهنن اختلافات کمتری خواهند داشت..

ش., 23.11.2024 - 03:23 پیوند ثابت
اسماعیل مرادی

إسماعيل مرادي:

تحولات اجتماعی بیشتر از آن که بر اساس اراده یا خواست افراد یا گروه‌های خاص پیش برود، تابع قوانین و شرایطی است که در بستر تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی یک جامعه شکل گرفته‌اند. این قوانین مانند نیرویی زیربنایی عمل می‌کنند که جهت و سرعت تحولات را مشخص می‌سازند.
این به معنای نفی تأثیرگذاری افراد و جریان‌های سیاسی نیست. بلکه این تأثیرگذاری نیز در چارچوب همین قوانین رخ می‌دهد. افراد و جریان‌ها می‌توانند به‌عنوان عوامل کاتالیزور عمل کرده و روند تحولات را تسریع یا کند کنند، یا حتی آن را در مسیری دیگر هدایت کنند، اما تنها در صورتی که هماهنگ با شرایط اجتماعی و نیازهای تاریخی جامعه عمل کنند.
به بیان دیگر، برای ایجاد تغییرات پایدار و معنادار، کنشگران سیاسی باید شناخت عمیقی از قوانین تحول و تکامل اجتماعی داشته باشند و اقداماتشان را با این قوانین منطبق کنند. در غیر این صورت، تلاش‌های آنان یا ناکام خواهد ماند یا به نتایجی نامطلوب منجر می‌شود.
نیروهای تأثیرگذار
طرفداران حکومت سابق و سازمان مجاهدین خلق، به عنوان دو نیروی تأثیرگذار در صحنه سیاسی و بین‌المللی، هر کدام به روش‌های خود در تلاش برای تغییر حکومت هستند.
یکی از چالش‌های اصلی اپوزیسیون ایران است. وجود گروه‌ها و جریان‌های کوچک که به دنبال جایگاهی در اتحادهای بزرگ‌تر هستند، در حالی که فاقد توان سازماندهی، نیروی مردمی، و برنامه مشخص هستند، باعث پیچیدگی بیشتر در فرآیند اتحاد اپوزیسیون شده است. این وضعیت چند جنبه قابل تأمل دارد:
1. اتحاد از بالا در مقابل اتحاد از پایین
جریان‌های کوچکی که توان و پایگاه مردمی ندارند، به جای تمرکز بر فعالیت در میان مردم و کف خیابان، بیشتر به دنبال «اتحاد از بالا» هستند؛ یعنی می‌خواهند با ورود به ائتلاف‌های سیاسی بزرگ‌تر، جایگاهی برای خود ایجاد کنند. این نوع اتحاد اغلب موقت و سطحی است، زیرا بر پایه نیازهای واقعی یا نقاط مشترک مستحکم بنا نشده است.
2. نگاه نیروهای بزرگ‌تر به این جریان‌ها
نیروهای تأثیرگذارتر مانند رضا پهلوی و مجاهدین خلق، که به هر حال از توانایی‌ها و حمایت‌هایی در داخل یا خارج از کشور برخوردارند، معمولاً این جریان‌های کوچک را جدی نمی‌گیرند. از دید آن‌ها، همکاری با این گروه‌ها بیشتر به اتلاف وقت شباهت دارد، زیرا این گروه‌ها نه پایگاه اجتماعی دارند و نه توانایی عملیاتی برای اثرگذاری در مبارزه.
3. مشکل اصلی: نبود برنامه و انسجام
یکی از دلایل عدم موفقیت جریان‌های کوچک، فقدان برنامه‌ای عملی و روشن برای مبارزه است. بسیاری از این گروه‌ها صرفاً بر پایه ایدئولوژی یا مخالفت با جمهوری اسلامی شکل گرفته‌اند، اما وقتی صحبت از راهکارهای عملی و نقشه‌راه می‌شود، چیزی برای ارائه ندارند. این موضوع باعث می‌شود که هم در میان مردم و هم در میان نیروهای بزرگ‌تر، جایگاهی پیدا نکنند.
4.چالش نمایندگی واقعی
یکی از انتقاداتی که به این گروه‌ها وارد است، ادعای نمایندگی بدون پشتوانه است. بسیاری از این جریان‌ها سعی می‌کنند خود را نماینده اقشار خاص، اقلیت‌ها، یا دیدگاه‌های خاص معرفی کنند، اما در عمل هیچ پایگاه یا نفوذی در میان این گروه‌ها ندارند. این ادعاهای بی‌پشتوانه، نه تنها اعتماد نیروهای بزرگ‌تر را جلب نمی‌کند، بلکه می‌تواند باعث بی‌اعتباری بیشتر آن‌ها شود.
5. راهکار برای جریان‌های کوچک
اگر این جریان‌ها می‌خواهند در معادلات سیاسی آینده نقش ایفا کنند، باید اقدامات زیر را در اولویت قرار دهند:
• تمرکز بر ساخت پایگاه اجتماعی: بدون حضور فعال در میان مردم و تلاش برای جلب حمایت عمومی، این گروه‌ها نمی‌توانند تأثیرگذار باشند. کف خیابان جایی است که مشروعیت و اعتبار سیاسی ساخته می‌شود.
• ایجاد برنامه عملیاتی: این جریان‌ها باید به جای صرفاً انتقاد یا تلاش برای اتحاد، راهکارهای مشخصی برای مبارزه ارائه دهند. برنامه‌های آن‌ها باید واقع‌بینانه و عملی باشد.
• همکاری بر اساس اصول مشترک: به جای تلاش برای ائتلاف از موضع ضعف، این گروه‌ها باید به دنبال تعریف اصول مشترکی باشند که بتوانند بر پایه آن‌ها با دیگر نیروها همکاری کنند.
• شفافیت و صداقت: پذیرش محدودیت‌ها و اعلام موضع‌گیری صریح درباره نقش و اهدافشان می‌تواند اعتماد بیشتری را جلب کند.

ش., 23.11.2024 - 03:20 پیوند ثابت
پیروز

عنوان مقاله
نقد دالان های قدرت ‌تا .....

شعار با عزم و اراده ملی، خود، موتور محرک تغییر باشیم؛ و خواست ملتِ ایران را در میهن‌مان، و در اتاق‌های فکر و دالان‌های قدرت در سراسر جهان، به کرسی بنشانیم.
انتخاب نه تنها شما ست، انتخاب تمام شرمندگان انقلاب و به خلافت رسانان آخوند است.
اما شما خودتان که در میدان مصاحبه ها و گفتگوها با کنشگران و رسانه داران بودید ، باید بفرمائید که چرا ، خواسته شما و سایر شرمندگان انقلابی ، متنفرین و منزجرین و جان به لب رسیدگان از خلافت آخوندی نمیتواند بوقوع بپیوندد.
آیا مشکل در خلافت آخوندیست، یا در برگزیدگان چپ و راست و ملیگرای معترش کنونی ...آخوند است که نمیتوانند تشخیص دهند و یا شعور لازم را برای وارد عمل شوند را ندارند. شما بهتر میدانید که میگویند
علم چندان که بیشتر خوانیم
چون عمل در " مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا " نیست نادانیم،
که آنهم در درازای 46 سال به اثبات رسیده !

جمعه, 22.11.2024 - 23:48 پیوند ثابت
تراژدی ایرانی.

شاه حرکت اسلامیست ها را در سخنرانی خود حداقل 3 بار انقلاب نامید و 14 بار گفت ما.
بررسی انقلاب در لینک زیر توسط استاد عالی پیام. ترک مملکت؛ همزمان توسط شاه و شهبانو و ولیعهد طبق قانون اساسی ایران ممنوع بود.
https://www.youtube.com/watch?v=701bIUo-FY8

جمعه, 22.11.2024 - 23:16 پیوند ثابت
نظرات رسیده

تو مثلا "دایی جان ناپلئون» سایبری عقل کلی هستی ؛ حودت هم 57 ای و اکثریتی بودی ؛ تا کنون جز چرت و پرت یک پاراگراف درست و حسابی در عمرت ننوشتی

جمعه, 22.11.2024 - 20:15 پیوند ثابت
دایی جان ناپلئون

اگر این رژیم تبهکار شیعه + ملا... چپی... مجاهد.... در سالِ ۵۷ توانست به پیروزی برسد... فقط در زیر سایه مطرح بودن به عنوانِ ...اپوزیسیون در قامتِ حکومت پهلوی بود و حتّی پیش از رسیدن به قدرت..‌‌.در حال اعمالِ هژمونی بر همهٔ دولتهای شرقی و غربی بود و همگان بر روی حکومت آیندهٔ جمهوری اسلامی حساب باز کرده بودند و با سرعت یک بشکن زدن در سازمان ملل به رسمیّت شناخته شدند...!
به نظر شازده اسدلله میرزا و بسیاری از مسافران به سرزمین آرزوهای بزرگ (سانفرانسیسکو) نویسندگان این وبلاگ گلوبالیستها فدایی کمی شوت تشریف دارند و هر را از بر تشخیص نمیدهند....

جمعه, 22.11.2024 - 19:07 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید