یک هفته است همراه با خانواده زندانیان پدر و پسر دمشقی نمیتوانم چشمه اشک را بخشکانم. آیا میتوان پیکر شکسته دوستم احمد انور، نویسنده و شاعر، را بنگرم و از اشک سرشار نشوم؟ از من جوانتر است. سال ۱۹۷۵ با همسرم در دمشق به خانهاش رفتیم. لیلا همسرش که او هم شاعر بود، با پذیرایی ویژه دمشقی شبی فراموشنشدنی در دلهایمان به یادگار گذاشت.
او سال آخر حکومت حافظ به زندان افتاد و حالا بعد از ۲۰ و اندی سال از زندان بیرون آمده است؛ پوست و استخوانی. همسر زیبایش پیرزنی خسته را میماند. پسرش باسل اما رشید و استوار است و همراه نیروهای معارض درهای زندان صیدنایای دمشق را میگشاید. باورم نیست که او همان احمد شاد و پر شور است که با شراب لاذقی سرخ از ما پذیرایی میکرد و میخواند: این دمشق مهیار و لیلا است/ این دمشق آواز و پرواز است/ اینجا خانه ممدوح (عدوان ) و نزار (قبانی) همیشه عاشق است/ سوریه میهنم/ ستارگان آزادی در کدامین شب آسمانت را فرا میگیرد/ دمشق سرودخوان شرق!
خبرنگار الحدث صدایش میزند. لرزان میگوید: «خستهام، بگذار به وقتی دیگر.»
رژیم جهل و جور و فساد در تهران در آینه دمشق خود را میبیند. عراقچی مثل بهتزدگان خاطره حمص و فلافلخوری دکان حاج راضی در مزه دمشق را به یاد میآورد. چهار روز قبل از سقوط.
محمدجواد لاریجانی، تحلیلگر ارشد نظام، استاد فیزیک، فارغالتحصیل امآیتی، در صداوسیمای مقام ولایت با قاطعیت میگوید که اسد سقوط نخواهد کرد. فرماندهان سپاه از نیروی مقاومت میگویند و پیروزی بر صهیونیستها. افسران بلندپایه سپاه در لاذقیه وحشتزده برای سوار شدن هواپیماهای روسی یکدیگر را هل میدهند. در صحرای سوریه تا مرز عراق هزاران شیعه افغان و پاکستانی و سربازان و افسران دونپایه سپاه در سرما با التماس راننده کامیونها و تانکرها را قسم میدادند (و هنوز هم) که آنها را به مرز عراق برسانند.
رهبر رژیم که دست آمریکا و اسرائیل و «یک دولت همسایه» را پشت حوادث سوریه میبیند، بعد از یک هفته سکوت، مردم را و اهل اندیشه و قلم را چنین تهدید میکند: «در داخل اگر کسی در تحلیل یا بیان خود بهگونهای سخن بگوید که معنای آن خالی کردن دل مردم باشد، جرم است و باید با آن برخورد شود. برخی رسانههای فارسیزبان در خارج از کشور نیز تحلیل مشابهی ارائه میکنند که جور دیگری باید با آنها برخورد کرد.» یعنی سرشان را ببریم.
خمینی با اسد عقد اخوت بست اما اسد که به دعوت شاه فقید به ایران آمده بود و ۶۰۰ میلیون دلار وامدار ایران شاهنشاهی بود، تا مرگ خمینی به ایران نیامد و بابت پشت کردن به صدام حسین، در طول جنگ ایران و عراق میلیاردها دلار نقدی و نفتی به جیب زد، اما هرگز مثل قذافی درهای موشکخانهاش را به روی سردار رفیقدوست باز نکرد. عذرش این بود که «من نمیتوانم بر سر برادران و خواهران عراقیام موشک بریزم».
وقتی رفت، بشار به دستبوسی مقام ولایت آمد و به نظر میرسد مهر فرزندی در همان دیدار نخست در دل خامنهای جوانه زد. از همان آغاز قرن ۲۱، خامنهای شیر مرغ و جان آدمیزاد را از بشار دریغ نکرد و وقتی رفسنجانی در سال ۲۰۱۳ با اعزام نیروهای سپاه به سوریه بهشدت مخالفت کرد، دفتر اعمالش از سیاهی پر شد و البته این سیاهی را با آب استخر نیاوران شستند و جانش را هم گرفتند. خمینی پرچم اسلام ناب انقلابی محمدی را بالا برد و سفیرش در واتیکان (سیدهادی خسروشاهی) را به دیدن عمر التلمسانی، رهبر اخوان المسلمین مصر، در بیمارستان ژنو فرستاد و برایش مقرری تعیین کرد.
جنبش اخوان المسلمین نیز نظیر دیگر گروههای رادیکال اسلامی و چپ در منطقه پیروزی انقلاب ایران و روی کار آمدن خمینی را جشن گرفت و در این توهم که با کمک خمینی بهزودی در انقلابهایی مشابه حکومتهای کودتایی و نیز محافظهکار عرب را یکی بعد از دیگری سرنگون خواهند کرد، باب مراوده و گفتوگو با رژیم اسلامی ایران را گشود. اما در آغاز دهه ۸۰ میلادی در قرن بیستم، وسوسه تسخیر دژ قدرت، اخوان المسلمین سوریه را علیه رژیم کودتایی بعثی حافظ الاسد، به رویارویی مستقیم با رژیم علوی سوریه کشاند.
علویها و نُصیریها طایفهایاند که در سوریه، بخشهایی از ترکیه و مناطقی در شمال لبنان مستقرند. این طایفه در نگاه اهل تسنن رافضی و حتی کافر خطاب میشوند و شیعیان سنتگرا نیز آنها را جزو «غلاه» به حساب میآوردند ولی با آنها با تسامح برخورد میکنند. مذهب علوی آمیزهای از مسیحیت، تشیع، مذهب مهر و آیین اهل حق خودمان است. آنها که در دوران اخیر باورهایشان را چندان آشکار نمیکنند و با توجه به اینکه خمینی آنها را شیعه خالص خوانده، خود را ضمن مذاهب شیعه جا زدهاند، بر این باورند که خداوند جبرئیل را برای ابلاغ پیامبری به علی راهی زمین کرد، اما او با توجه به اینکه علی کودک بود، به اشتباه وحی را بر محمد نازل کرد. در دوران سلطه عثمانیها بر شامات، از آنجا که خانوادههای سنی برای اعزام فرزندانشان به سپاه عثمانی علاقهای نداشتند، بیشتر عساکر غیرترک عثمانی از علویها و کردها بودند. به همین دلیل نیز بعدها علویها و کردها در ارتش سوریه و عراق جایگاه ویژهای یافتند و خیلی از کودتاها در سوریه به دست علویها انجام گرفت.
حافظ الاسد برادرش رفعت را که فرمانده سرایاالدفاع (نوعی گارد ویژه) بود، با توپ و تانک و هواپیما به شهرهای حلب و حمص و حما که خاستگاه اخوانالمسلمین بود فرستاد و کشتاری کرد که به روایتی ۳۰ هزار و به روایت اخوان المسلمین ۶۰ هزار قربانی به جا گذاشت و به ویرانی کامل شهر حما منجر شد. صدها تن از رهبران و کادر و فعالان جنبش اخوان هم دستگیر شدند.
دمشق با متهم کردن اخوانالمسلمین به همکاری با عراق و اسرائیل و مصر در محاکماتی شبیه محاکمات خلخالی، صدها تن از دستگیرشدگان را به اعدام یا حبس ابد محکوم کرد. معروف الدوالیبی، نخستوزیر سابق سوریه و یکی از رهبران بزرگ جنبش اخوان المسلمین سوریه و جهان که غیابی به مرگ محکوم شده بود، به همراه شماری از اندیشمندان جهان اسلام و رهبران جنبش اخوان به تهران رفت تا ضمن میانجیگری بین ایران و عراق، برای مقابله با حافظ الاسد از خمینی یاری بگیرد.
او در کتاب خاطراتش، دیدار با سید روحالله مصطفوی را چنین توصیف میکند: «به اتفاق هشت تن از اندیشمندان و بزرگان عرصه فکر و دین در جهان اسلام بر خمینی وارد شدیم. همه ما با خضوع کامل و در نهایت احترام و ادب به او سلام گفتیم و بر زمین نشستیم. انتظار داشتیم او بلافاصله ضمن همدردی با هزاران سوری که قربانی جنایات رژیم علوی دمشق شدند، حافظ الاسد را محکوم کند، اما او یک سلسله حرفهای بیربط و جفنگ تحویلمان داد و مدعی شد که صدام با اسرائیل همدست است و او بهزودی با کندن کلک بعثیهای کافر، عراق و قدس را آزاد خواهد کرد و سپس همه آنهایی را که صدام حسین را یاری دادهاند، تنبیه خواهد کرد.
من ضمن اشاره به اینکه جنگ بین دو کشور مسلمان ایران و عراق فقط دشمنان اسلام را شاد میکند، گفتم ما به عنوان متفکران جهان اسلام آمدهایم که خارج از هر تعلق سیاسی و حزبی، آتش جنگ را فرو نشانیم و پرسیدم: حضرت امام آیا خبر دارید که بعثی کافر دیگری در دمشق هزاران تن از فرزندان مسلمان شما را قتلعام کرده است؟ آیا میدانید سربازان علوی او به عرض و ناموس زنان و دختران مسلمان تجاوز کردهاند؟ آیا خبر دارید که در زندانهای حافظ الاسد بعثی کافر مردان مسلمان را شمعآجین می کنند و پوستشان را مثل مغولها می کنند؟
خمینی بروبر مرا نگاه میکرد. سکوت مطلق بود. علی اکبر ولایتی، وزیر خارجهاش و یک مترجم مفلوک که هنگام ترجمه حرفهای من میلرزید، رنگ به چهره نداشتند. لحظاتی بعد خمینی ناگهان مثل کوه آتشفشان به غرش آمد: این حرفهای بیربط چیست که میگویید؟ شماها بازی خوردید. استکبار شما را بازی داد. رژیم سوریه رژیمی مردمی و برادر ما است. آنها مقام والای امیرالمومنین را به رسمیت میشناسند، بروید زینبیه را ببینید که آقای اسد با چه احترامی هرازچندی از آن دیدن میکند. شماها عامل استکبار و صدام و کافر شدید. شاید ناخودآگاه، اما بروید و توبه کنید. ما به آقای ولایتی میگوییم به دمشق برود و شفاعت شما را نزد آقای اسد بکند.
من دیدم باید چیزی بگویم وگرنه از غضب میترکم. خطاب به او گفتم: آن که بازی خورده شمایید. این شمایید که به روی کشتار ۶۰ هزار مسلمان چشم بستهاید. بعث سوریه با بعث عراق فرقی ندارد.هر دو عقبه میشل عفلق نصرانیاند که بر سر قدرت با هم درگیرند، وگرنه تعالیم هر دو یکی است.
بعد هم به همراهانم گفتم برخیزید، اینجا جای ما نیست. خمینی هم برخاست و سری تکان داد و رفت. ولایتی مثل بهتزدهها ما را تا کنار ماشین همراهی کرد. ساعتی بعد به فرودگاه رفتیم و تهران را ترک گفتیم. برای ما آشکار شد که خمینی یک رهبر اسلامی واقعی نیست، بلکه سیاستمداری است که هر جا لازم باشد، از اسلام سوءاستفاده میکند.»
با این حساب پیدا بود که جانشین خمینی هم برای نجات جانشین اسد نیرو بفرستد و دهها میلیارد دلار به پایش بریزد. علاوه بر آن جاده دمشق لبنان را برای ارسال سلاح و صندوق صندوق پول در اختیار بگیرد و با اقلیت شیعه به جنگ اکثریت سنی برود. در واقع طهماسبوار پسر سلطان علوی را زیر بال گرفت تا به ولایت سنیها پایان دهد.
بعدها دیدیم که محمد مرسی، رئیسجمهوری مصر، که در سفر به تهران برای کنفرانس غیرمتعهدها به رژیم سوریه سخت حمله کرد، سراغ خامنهای نرفت و خامنهای هم بر سرنگونی او اشکی نریخت.
بشار سرنگون شد لابد چون نصایح مقام معظم رهبری را درباره ضرورت تبعیت از قواعد دموکراسی و سکولاریسم گوش نکرد. البته به گفته عباس آقا عراقچی، بشار اسد از ارتشش به او شکایت کرده بود و لابد از بیحجابی دختران سوری زبان به شکوه گشوده بود که سیدنا به دادم برسید.
فارغ از شوخی، قرار بود تهران نصب العین دمشق شود؛ از جنبش سبز و پس از آن دو جنبش بزرگ تا زن زندگی آزادی، اما حالا این سوریه است که چنگ در موج موج آزادی میزند و ما که با چشمهای باز، شادیهایش را دنبال میکنیم و اشکهایش را شریک میشویم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
مومنت مومنت
اگه ترامپ و ناتانیاهو اینا رو بزنن....!
دیروز یک چیزی میخوندم در مورد حمله احتمالی آمریکا و اسرائیل به جمهوری اسلامی و اینکه بعضی از سوسیال دموکرات رگ غیرت حقوق بشری و دمکراسی خواهشون .. زده بالا و میگن که اگر کسی به ایران (جمهوری اسلامی) حمله کنه دوش به دوش سردار سلامی و علی خامنه ای...( از پیش به سوی شکوفایی جمهوری اسلامی).. دفاع میکنن
راستش آقا(دایی جان ناپلئون) خواهان سرسخت حمله آمریکا و اسرائیل به نیروگاههای هسته ای آخوندا و قرارگاههای سپاه و بسیج هست و البته.. مش قاسم طبق معمول ... میگه دروغ چرا تا قبرآآآآ... بلکه از دست این آخوندهای جاکش خلاص بشیم
مش قاسم....راستش ما خودمان با گوش خودمان نشنیدیم ولی ما یک همشهری داشتیم که حزب اللهی بود وقتی جنگ ایران و عراق شروع شد با هزار تا سلام و صلوات رفت جبهه... براش مهمونی شهادت هم گرفتن و شیرینی هم پخش کردن و گوسفند هم کشتن... ولی همشهری ما امروز رفت که بره جبهه و فرداش برگشت... دروغ چرا تا سانفرانسیسکو آآآآ...اومد دستش رو هم باند پیچی کرده بود. بعدا معلوم شد که همون شب اول نوک انگشتش رو گذاشته دم لوله تفنگ و ماشه رو کشیده و شده شهید زنده. از اون به بعد هم کارش شد امر به معروف و نهی از منکر تو غیاثآبادی یک درآمد ناقابلی هم از فروش کوپن بنزین داشت
این حکایت رو تعریف کردم که بگم همه دارودسته جمهوری اسلامی مثل این همشهری کس کش ما میمونن. نه قلی نه رقیه نا درویش نه فرخ...نه علیز.. اهل جبهه و جنگ هستن نه اون محسن رضائی اهل جنگ هست نه امثال مهاجرانی و کدیور...نه اکبر کنجی.. اینا همون چهل سال پیش هم اهل جنگ و جبهه نبودن. اونهایی که اهل جنگ و جبهه بودن تو همون جنگ تموم شدن
کلا طرفداران... ملا.. چپی.. مجاهد.. رو اون دوره میشد به دو گر
تقسیم کرد گروه اول... اونهایی که فهم و شعور نداشتن... گروه دوم اونهائی که شرف و وجدان نداشتن
اونهایی که شرف و وجدان نداشتن امثال محسن رضائی ..رفسنجانی.. خاتمی و خامنه ای و قلی رقیه ...فرخ ها بودن نه خودشون اهل جنگ بودن نه بچه هاشون اهل جنگ بودن و نه حتی نوچه هاشون مثل ..مهاجرانی و تاجزاده و کدیور و اهل جنگ بودن
کار اینا فقط روضه خوندن برای اون گروهی بود که فهم و شعور نداشتن و قرار بود دسته دسته برن روی مین و یا تو زندان کشته بشن و راهی بهشت یا جهنم بشن
اصلا میشه گفت که جنگ ایران و عراق موجب شد که اون گروهی از طرفداران ..ملا ..چپی ..مجاهد ها... که فهم و شعور نداشتن از بین برن و اون گروهی که شرف و وجدان نداشتن باقی بمونن
این پدرقحبه های بیشرف بی وجدان حالا هم اهل جنگ نیستن و اگر آمریکا یا اسرائیل دوتا موشک بزنه به قبر خمینی در جا تقاضای صلح امام حسنی میکنن و میرن بر دست همون جد نامردشون
جناب بفرمایید،کجارا بایدبمباران کرد؟
سالام
جناب نوری زاده ،بفرمایید،
کجارابایدبمباران کرد؟
بنظرشما آینده چی خواهدشد؟
فرزند دوست شمارا که باپدرش شراب خوردی،کی آزادکرد؟
زندانهای مخوف بشاراسد
راچه کسانی باکمک کدام کشورآزادکردند؟
اسرائیل آزادکرد؟یاباکمک تورکیه؟
چرا اسرائیل، درپس از دگرگونی زیرساختهای سوریه رابمباران میکند؟
آقای نوری زاده ،،شماها راستی چرا بصورت حلقه ایی کارمیکنید؟
نفیسه کوهنورد،اسلامی میشود،میرود زینبیه، تذکر
بخودش را علم میکند،اسرائیل بمباران میکند،.شما جای دوست ودشمن هارا آدرس عوضی میدهید،
جناب نوری زاده ،یادت می آد،گفتم ،که باید ،زمان رادرک
کرد؟
یادت می آد درجریان آزاری
قره باغ ازدست اشغالگران
گفتم ،زمان رادرک کنید،
یادت می آد ،وقتی پزشکیان
را باقدرت وبا اراده سیاسیون گفتم ،رئیس جمهور کردیم ؟
یادت می آد ،گفتم ،حتی اربابان شماها به قدرت ما
پی برده ولی شماها هنوز درعالم هپروت توهمی نژادپرستی جولان میکنید؟
جناب نوری زاده ،،
آقای جولانی بااینکه میبند،.سرزمینش،وطنش توسط دشمن ملت خود بمباران میشود،
باورکنید،دلش ریش ریش میشود،
ولی الان به آرامش نیاز داشت ودارد،
ولی استعمارگران مسیحی غربی که ارباب شما واسرائیل هستند،
سرزمین ملت مسلمانان رابمباران میکند
جناب نوری زاده ،باور کنید ،یانه ،،بخودتون مربوط است،
من بشما عرض میکنم،
خائنینی مثل شماها ونفیسه کوهنورد،ژیارگل،و ابولفضل محققی، حیدریان،جناب کردی،وخیلی ازافراد که در
اجرای تئوری های ضد سرزمین های مسلمان محاکمه علنی با حضور نمایندگان سازمان حقوق بشری خواهندشد،
ما حدود۱۵۰ ساله باتفکر استعمارگران ساز طرفیم،
ما با ملل مسبحی،یهودی هندی،روس ،با ادیان وبا اقوام دشمنی نداریم،
ولی میخواهیم باعزت وبا سربلندی در کنارهم زندکی
کنیم ولی شماها مجری طرح
های
خیانت کاران به منطقه هستید،
ما باهیچ کسی سر عزت وسربلندی ملت مسلمان تورک وعرب شوخی نخواهیم داشت
ما باتمام تفکرات مستقل و
غیر وابسته کارخواهیم کرد،
حتی سوسیالیت های
خیرخواه ،بامسلمانان مترقی ومستقل،با یهودی وارمنی
برابری خواه،
ما دنیای مدرنی میخواهیم ،.کهدتلفیقی از سنت ومدرنیسم را بهم پیونددهد،
یادت باشد،چی گفتم،
سعی نکن،سیاست سوخته
وکثیف استعمارگران رابخورد
مردم بدهی.
مومنت مومنت
....فرمان عفو عمومی در ایران و مازندران حق مسلم ماست مخالفت با پهلوی معیار نیست بلکه همکاری با روح الله خمینی.. صادق خلخالی و اسدالله لاجوری معیار است..نقطه سر خط
افزودن دیدگاه جدید