رفتن به محتوای اصلی

نشستند و گفتند و بر خاستد

نشستند و گفتند و بر خاستد


نشستند و گفتند و بر خاستند

 

شب گذشته پای صحبت یکی از دوستان قدیمی نشسته بودم .دوستی که شرکت کننده در کنگره اخیرسازمان فدائیان اکثریت در ایتالیا بود . می پرسم ماحصل این نشستن وبرخاستن چی بود؟ آیا تغیری در شیوه نگرش این جریان سیاسی که من بشوخی علم دارانی میخوانم که لشگرشان رفته، قصر خیالیشان در برابر واقعیت های تحمیل شده توسط زمان فرو ریخته اما آنها هنوز با همان علم ها بر بالای بام فرو ریخته تفکر گذشته ایستاده و به نگهبانی مشغولند .می گویم خب نشستید .برخاستید قطعنامه و بیانیه دادید .نتیجه آیا تغیری در اساسی ترین نگرش فکری شمانسبت به عمل کرد گذشته ،نسبت به سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی ، راه های عملی جهت نزدیکی جریان های مخالف این حکومت بیکدیگربرای سرنگون کردن آن حاصل شد ؟

بعد کلی استدلال می گوید "ما خواهان گذر مسالمت آمیز که در بطن خود همان سرنگونی جمهوری اسلامیست هستیم ."می گویم در مسئله اتحاد ها چی ؟ می گوید می دانم منظورت چیبست .نه ما به هیچ وجه در یک جبهه با سلطنت طلبان نمی رویم . می گویم در واقع دیداری داشتید طبق همان سنت قدیم کمونیستی که هر از چند گاهی باید گنگره ای تشکیل دهند ،اسناد پایه ای خود را جدا از این که تغیر تحولات اجتماعی ، آرایش نیرو ها ،خواست مردم و شرایط عینی جامعه چیست .مهر تائید مجدد بزنید .

شروع به توضیح دادن می کند."این که گذر از جمهوری اسلامی همان سرنگونی است با این ویژگی که خشونت پرهیز است. عدم مشارکت با سلطنت طلبان هم بر میگردد به نقد ما از سلطنت و مخالفت ما با دخالت خارجی ."

چیزی نمی گویم تنها بجان سختی رشته های تنیده شده ایدئولوژی فکر می کنم که چگونه عمل می کند.فرقی هم نمی کند چه در قامت سلطنت طلب باشد یا مجاهد ،یا فدائی ،یا حزب الهی و یا حتی کسانی که ازفدائیا ن اکثریت بخاطر نقد وتجدید نظر در مبانی فکری گذشته جدا شده وعنوان حزب چپ بر خود نهاده اند.یا ده ها تشکل بزرگ و کوچک جمهوری خواهی عمدتا جدا شده از چپ که گرفتار همین رشته های نازک تنیده شده برذهنیت تاریخی آن هاست. عدم اعتماد بیکدیگر و برنداشتن قدم هائی ولو کوچک برای زدودن این توهم وشکل دادن به یک ائتلاف حداقلی که پاسخ گوی این شرایط بحرانی باشد و چراغ امیدی کوچک در دل مردم بیفروزد .

رشته سخت ونازگی که آنها را بیک دیگر پیوند می دهد. در حساسترین شرایط جدید وقتی پای عمل مشخص بمیدان می آید این رشته های نامرعی واکنشی شبیه بهم از خود نشان می دهند که مانع از نزدیکی جریان های سیاسی به یک دیگرمی گردد.

مانع از آن میگردد که قبول کنند در یک جامعه‌ی متکثرتشکیل شده ازتفکرات گوناگون از سلطنت طلبان گرفته تا اقلیت‌های دینی، قومی و فرهنگی با ‏آرمان‌ها و اندیشه‌های مختلف هيچ شخصيت یاهیچ نیروی سیاسی ویا شخصیت منفرد نمی‌تواند به تنهایی رهبری اپوزیسیون را ‏به دست بگیرد.مبارزه ای همه جانبه وفرا گیر که بتواند باعث سرنگونی رژیم حاکم شود را پیش ببرد.

برای چنین مبارزه ای حداقل در یک بازه زمانی منتهی به سرنگونی رژیم مشارکت وائتلاف وسیع نیروهای اپوزیسیون حول یک شعار مرکزی امری حیاتیست .هیچ نیروئی بتنهائی قادرنیست امرپیروزی برنظام را بسر انجام برساند شکل ومحتوی نظام جدید واز پیش تعیین شده یک جریان سیاسی را جای گزین رژیم سابق کند.

در شرایط بر آمد جنبش که نارضایتی مردم اوج گرفته ومی رود که بیک خیزش عمومی بدل گردد.حاکمیتی که دچادر بجران عمیق گردیده وزمام عموم از دست داده ،دو دلی و نارضایتی در بین نیرو های نظامی حامی حکومت بوجود آمده و بقولی شرایط انقلابی بر جامعه حاکم گردیده . آیا لزوم تشکیل جبهه‌ای فراگیر،متشکل از چهره ها وشخصیت های مورد قبول مردم ،گروه های اپوزیسیون بر پایه یک هدف واحد یعنی سرنگونی رژیم و حرکت در جهت منافع ملی بر اساس حفظ تمامیت ارضی و بوجود آوردن فضای کاملا دمکراتیک که تضمین کننده سکولاریسم ،دمکراسی و انتخاب نوع حکومت بر مبنای یک انتخابات آزاد بر اساس منشور سازمان ملل باشداساسی ترین وظیفه اپوزیسیون بحساب نمی آید؟ آیااین تاکید بر جدا سری مفهومی جز تضعیف نیروی اپوزیسیون در برابر رژیم ندارد؟

نوع نگرش به این امر حیاتی معیار وسنگ محکی است که می تواند ماهیت و پای بندی جریان های اپوزیسیون نسبت به آینده کشور ،منافع مردم وپای بندی واقعی به دمکراسی وحق مردم در انتخاب را نشان دهد.

افراد وجریان هائی که مبنای حرکت خود را جهت شکل دادن به چنین ائتلافی نمی گذارند! در واقع خلل در امر مبارزه متشکل مردم وارد آورده وآب به آسیاب رژیم می ریزند. زمینه دست رژیم می دهند که روئین تنی خود در برابر مخالفان سیاسی، بخوان مردم معترض نشان دهد.بهترین استفاده را ازاین جدا سری اپوزیسیون ببرد.

نهایت این تب وتاب "نشستند وگفتند و برخاستند .... " ولی درنهایت هیچ تلاشی در جهت مرهم نهادن برزخم کهنه ناشی از پراکندگی وتفرقه بین اپوزیسیون و توانمند ساختن آن در سایه یک اتحاد ملی صورت ندادند و گامی در جهت وصل کردن بر نداشتند . حاصل این همه تدارک تکرار وانعکاس همان شعارهای قدیمی بود درزیر طاق حمام خزینه دار گذشته ،باهمان طشت وطاس زنگ زده. ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

ناشناس

زبان محمود در متن زیر، زبان یک سلطنت طلب است و نه زبان یک چپ سابق یا اکثریتی.
زبان محمود در کمنت زیر، شباهت زیادی به زبان حسن دارد که در کمنت زیر معرفی شده است.

پ., 26.12.2024 - 17:44 پیوند ثابت
نظرات رسیده

محمود:

اندیشه از گروههای چند نفره ی چپ نما ، که در جنبش هیچگونه نقشی ندارند ،و نفوذ که چه عرض کنم ، حتی اسمش را نشنیدند ،بگذریم .در اکثریت که متهم زمانی از اعضای ان بودم ،فرهنگ شیعه غالب بود و هست.یعنی همیشه بخود حق دادن ،و خود را حقیقت و بحق مطلق دانستند. در این سازمان در ایران و شش سال در تاشکند ،یک سنی مذهب در رهبری اش نبود.این فرهنگ شامل چپ سازماند:مجید ، امیر ،بهمن ،نقی و..تا راست افراطی علی توسلی و فرخ و جمشید را شامل میشود.تربیت شده ها ی پای منبر اخوندشیعه و در خانواده‌های شیعه بزرگ و تربیت شدند.اکثریت الان تبدیل به سکت ی شده ،که کارش دادن اطلاعیه ،و گذاشتن کنگره است.. وظیفه بقیه "چپ "ها هم بجای مبارزه با نظام ولائی ،عمده نیرویشان را گذاشتند روی "تو سر هم زدن " و مبارزه با رضا پهلوی! و اسرائیل! و تلاش از سقوط رژیم خامنه‌ای!الان برای سرنگونی اسد جنایتکار ،عزای عمومی اعلام کردند و همراه با خامنه سمپاشی و تخریب ،حکومت موقت است .و دنبال جمع اوری مدرک و سند برای اسراییلی بودن ،این به قدرت رسیدگان که مردم ازشان حمایت میکند.مردم سوریه به اینها رضایت دادند ، ولی چپ های طرفدار محور مقاومت و خامنه ،رضایت نمی دهند.
اوضاع گروهای چپ و جمهوری خواهان گریخته از تشکیلات های "چپ "،اوضاعشان معلوم . اما اقای محققی به تلاشهای مخرب فاشیستها ی سلطنت طلب هم انتقادی وارد میکرد و فقط یکطرف را به صلیب نمی‌کشید.تخریب خانم نرگس محمدی ها توسطسلطنت‌طلبان همراه با "چپ " ها ، کم نیست.فقط گناه را بگردن یکطرف انداختن هم پاشیدن خاک بر چشمان حقیقت است.

پ., 26.12.2024 - 10:27 پیوند ثابت
زندانی دهه 60 …

عنوان مقاله
فغان ز دست ابولی

تاسف می خورم برای ان دسته از سازمانهای چپ انقلابی و رادیکال که چه اندازه تلاش کرده و وقت و انرژی صرف می کنند که برای نسل جوان ثابت کنند توده-اکثریت هیچگاه ربطی به چپ نداشته و همواره در خدمت جمهوری اعدامی بوده اند و برعلیه چپ و ارمانهای والای انها که حتی بعد از کشتار یاران خود در اسیرکشی 67 ادامه دارد.و تاسف بیشتر برای "چپهای" تواب و کسانی که به در و دیوار میزنند تا پسر شاه را به سلطنت برسانند. بقول مردم : نه سلطنت - نه رهبری -آزادی برابری و نه به ستمگر چه شاه باشه- چه رهبر
آه از ان یاران شجاع بی بازگشت.

چ., 25.12.2024 - 21:11 پیوند ثابت
ممد نخشب

کامنت حسن(ممد حکمت افشار قشقایی شیرازی)یا (داریوش افشار)نشان یدهد که سلطنت طلبان مدافع ساواک و احمد فراستی و ثابتی، چقدر در سیاست شوت و مغزشویی شده اند!و غرض ورزی در هر کلمه شان جیغ میزند.
درود بر تمام نیروهایی که بسات جهل و فساد و ضد ملی بودن شاه و شاهان را از ایران برکندند.
کامنت رضا فانی پاسخ درستی به امثال حسن؛ این بلندگوی انجمادفکری ساکن اسکاندیناوی است.

چ., 25.12.2024 - 20:18 پیوند ثابت
نظرات رسیده

رضا فانی :

تاسف بیشتر شاید برای آن دسته از فدایئان است که پس از سالها به اصطلاح ادعای مبارزه برای ارزش های انسانی به روزی رسیده اند که سلطنت و سلطنت طلبی و وحدت با این دارودسته لمپن و کودتاچی و وابسته به جنایتکارانی چون نتان یاهو را نشانه فهم دمکراتیک دانسته و این جهش به عقب به دوران قجری را موجب افتخار خود می دانند.
این نظام در این چهل و اندی سال بر سر ما و ملت ما چه آورد که به اینجا رسیدیم که سیاسیون به اصطلاح چپ سابق ما اینهمه سقوط کرده که به عقب گرد به ارتجاع سلطنت و آنهم در نوع قجری و وابسته آن مهر ترقی خواهی و فهم دمکراتیک می زنند.

چ., 25.12.2024 - 18:26 پیوند ثابت
نظرات رسیده

حسن:

سازمان فدایی موجود که تعدادشان چند نفری بیش نیست.
شهامت نردیکی به گروه رضا پهلوی را ندارند. بدلایل زیادی فرخ از نشستن با رضا پهلوی برایش ودرکش سنگین است. فرخ و دارودسته ضد امپریالیستش در مقابل تعداد افراد ی که پشت رضا پهلوی هستند بمراتب خیلی کمتر است و فرخ نمیتواند دران وحدت اتوریته اعمال کند.
دیگر اینکه خودشیفتگی رهبری برای فرخ از همه فاکتورها بالاتر و اولویت بیشتری دارد و این زیرسوال رفتن برای فرخ و دارودسته اش سنگین است.
تازه منتظر جوش امدن اب سرد در هوای معمولیین که به ۱۰۰ درجه برسد و بعد اقایان در آن اب ابتنی کنند. ودادوهاوار راه بیندازند ما رهبریم.
گذار خودبخود ی سازمان نمیاید باید برای آن تلاش کرد و سازمان فدایی فرخ با دارودسته ۶ نفریش مرتب در انتصابات جمهوری جنایت شرکت کرده و اینرا گذار به طریق مسالمت امیز میدانند. منتظرند خامنه ای پای میز مذاکره با فرخ بشیند.
براستی این شخص مسخره نیست.
عملکردش بعنوان رهبر در ایران فاجعه بود در خارج هم از آن فاجعه اورتر براستی اینها کی هستند من شخصا انها را ایرانی نمیدانم.
مردم ایران برای تو و امثال شما تره هم خورد نمیکنند. چرا فکر میکنید رهبرید. محفل رفیق بازی جایی دیگر بین مردم ندارد.
کردستان که من ارتباط دارم همه فدایی را نفرین میکنند و از فرخ نفرت دارند سایر نقاط ایران هم. اما میشینند و میگویند ما با فلانی و فلانی در یک جبهه نمیشینیم. تو کی هستی؟ و چه کسی منتظر توست تو در تمام مدت جنبش ژیان خاک بر چشم مردم پاشیدی و خیانت کردی.
اصولا وحدت برای فرخ سم مهلک است چون رهبریش زیر سوال میره. در جمهوری خواهان هم مگر کی هستند.
مردم ایران پاسخ شما را در ایران خواهند داد منتظر باشید. در کنگره هم ابوالفضل جان شعار مرگ بر امریکا و زنده باد رهبر این محتوای گنگره.

چ., 25.12.2024 - 18:25 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید