رفتن به محتوای اصلی

چرا جمهوری؟

چرا جمهوری؟

چرا جمهوری؟
اول- صدام حسین، حافظ اسد، بشار اسد، قذافی و... سلاطینی بودند که برای پنهان کردن ماهیت خود، لباس ریاست جمهوری به تن کردند. تاریخ خاور میانه یک پاسخ روشن به سلطنت طلبان اصیل داد: مال بد بیخ ریش صاحبش! 
دوم- سوئد، نروژ، دانمارک، هلند و ... نظام های جمهوری هستند که در نتیجه عقب نشینی های گام به گام سلطنت اقتدارگرا پدید آمدند و به عنوان پاداش به خاندان های سلطنتی که به اراده جمهور مردم تسلیم شدند، آنها را در حد جاذبه توریستی حفظ کردند. این آخرین عملکرد دربار ها هم دیگر جذبه ای ندارد و زمزمه های برچیدن این بساط تشریفاتی هر دم زیادتر و رسا تر می شود.
سوم- جمهوری یعنی:
- اقتدار دموکراتیک بر آمده از رای و اراده آزاد اکثریت شهروندان، مسولیت اداره کشور را بر عهده دارد. 
- حقوق احزاب، گروه ها و نهاد های اقلیت برای تبدیل شدن به اکثریت و قرار گرفتن در جایگاه حاکمیت، خدشه ناپذیر و از هر نوع دست درازی مصون است.
- بر اساس اصل تفکیک قوا، قوه قضاییه مستقل از قوای مجریه و مقننه، پاسدار حقوق شهروندان در مقابل یکدیگر و در مقابل دولت است.
- هیچ مقام یا نهاد غیر انتخابی وجود ندارد.
- حکومت از طرف مردم مسولیت اداره کشور را برای یک مدت معلوم و محدود بر عهده دارد. هر زمان که مردم اراده کنند، می توانند بر اساس مکانیسمی که در قانون اساسی تعریف و تضمین شده است، دولت و رئیس جمهور را برکنار کنند.
- آزادی رسانه ها غیر قابل تحدید و دست درازی از سوی دولت و گروه های صاحب نفوذ است. هیچ قانونی نمی تواند مانع فعالیت آزاد رسانه ها و دستیابی شهروندان به اطلاعات شود. 
- اگر دولت اصول اساسی نظام جمهوری را زیر پا بگذارد، مردم حق دارند علیه آن در دادگاه ملی یا جهانی اقامه دعوا کنند و در صورت گردنکشی حکومت، علیه آن قیام و آنرا سرنگون نمایند. 
- نیرو های نظامی و انتظامی حق دخالت در سیاست و اقتصاد را ندارند. هر نوع تعدی و تعرض غیر قانونی نیرو های انتظامی به حقوق و آزادی شهروندان، پیگرد قضایی آنها را به دنبال خواهد داشت
- شهروندان حق نافرمانی در مقابل تصمیات دولت و قوانین را دارند. نافرمانی مدنی، بدون حکم قاضی قابل مجازات نیست. قانون باید حامی نافرمانی باشد و حکم مجازات نباید موجب صلب اراده برای نافرمانی از سوی شهروندان شود. 
چهارم- حکومت اسلامی، قزافی، صدام، حافظ اسد و بشار اسد با دزدین کلمه « جمهوری» آنرا سیاه کرده اند. دشمنان جمهوری این را می دانند و آگاهانه خاک در چشم مردم می پاشند . اما جمهوری نظامی است که در آلمان، فرانسه، آمریکا، ایتالیا و... توانسته ظرفی برای دموکراسی باشد و بشر تا کنون شکل حکومتی بهتری نداشته است. 
پنجم- ایران با ۷۵٪ شهرنشین، ده ها میلیون انسان تحصیل کرده و دانشگاه دیده، داشتن زیر ساخت های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی  کافی، شایستگی و توانایی استقرار یک حکومت جمهوری را دارد و نیازی نیست که برای ثبات و امنیت به یک نظام تبعیض از نوع سلطنت یا ولایت تن بدهیم. استقرار جمهوری گام اول در مسیر پایان دادن به تبعیض و نقش افرینی مستمر و موثر جوامع مدنی در همه حوزه ها و بویژه در حوزه سیاست است. 
ششم- وقتی این اندیشه به باور عمومی تبدیل شود، تشکیلاتی که استقرار جمهوری را مدیریت کند، از دل جامعه شکل خواهد گرفت.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

آزادیخواه

جناب پورمندی، اول این که صحیح نقل قول کنید من حرفی از پهلویسم نزدم. پهلویسم برنامه سازندگی پهلوی ها بود به مدیریت خودشان رضا پهلوی چنین ادعایی ندارد و ایران فردا نیز نیازی به متدهای پیشین ندارد. من صحبت از نظام پادشاهی کردم. به متنی که نوشتید خوب دقت کنید متوجه میشوید که نگفتید مردم ایران خواهان نظام پادشاهی نیستند بلکه گفته اید که 75 درصد جامعه شهر نشین هستند و ملیونها تحصیلکرده شایستگی نظام جمهوری دارند. دیگر میماند 25 درصد دهاتی ها و بیسواد ها که از ناشایستگی میخواهند به نظام سلطنت تن بدهند. با کلمات بازی نکنید. وقتی به سن و سال شما اشاره می کنم همین است که به همین سادگی تضاد در گفتار خودتان را تشخیص نمیدهید. در ضمن سن فقط یک عدد در شناسنامه است زیاد نا امید نباشید و به دل نگیرید. عکس شما را به مامانم نشان دادم خیلی حال کرد! خلاصه خواستگار دارید تضمینی 5 کیلو طلا هم همراه جهیزیه ش تقدیم شما.
از نام مستعار من هم دلخور نباشید. ایران گلوبال بهشت نامهای مستعار است که به هر بحث جدی گند بزنند و کسی هم با شما همدردی ندارد.

پ., 09.01.2025 - 21:04 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
کلبیاتی که جزئیاتش، معضل سازند.

دروود بر آريالای پورمندی گرامی!
اندکی گپهای نه چندان مختصر برای عمیقتر شدن در پیچیدگی شناخت مُعضلات!

ما قبلا در بعضی زمینه ها صحبتهامون را کرده ایم. هم در سایت «ایران امروز»، هم در سایت «ایران گلوبال». لزومی نداره که حرفهای گفته شده را تکرار کنیم. درستی و نادرستی سخنهای مرا، زمان به محک زد و این را خودتان و دیگران، خیلی خوب میدانید. همانطور که خودتان مستقیم از من پرسیدید و من نیز مستقیم و رو راست جوابتان را دادم، باز میگویم که من شخصا به دلیل تامّلات و جستجوها و تجربیات خودم و دیگران به هیچ نوع سیستمی اعتقاد ندارم و سیستمهای کشورداری را فقط در حدّ زرورق و روکشی بسیار نازک بر سوخت و ساز مناسبات اجتماعی و کشورداری میدانم و اصلا اعتقاد ندارم که کنشگران و اعضاء احزاب، کاره ای هستند. دلایل این مطلب خیلی زیادند و میتوانم مقالات مفصّل در باره خاصیّت نداشتن احزاب بنویسم. اصل کلیدی برای من، وجود «شخصیّتها و رجال و تکنوکراتها و تاجرین و مخترعین و مکتشفین و هنرمندان و اساتید ایده آفرین و حتّا خوانندگان و موسیقیدانان برجسته و فیلمسازان و نقّاشان و به طور کلّی انسانهای آفریننده و فردیّتهای مستقل اندیش و قائم به ذات» هستند. اگر بخواهم در عرصه جهانی مثالی بزنم؛ انسانهایی مثل: «بیل گیت، استیو جابز، ترامپ تاجر، خانواده راکفلر، جف بزوس، خانواده های زیمنس، گروندیگ، واسرمان و آدیداس و حتّا خوانندگانی مثل آدل و امثالهم» در مسائل اجتماعی و کشورداری، نقش بسیار با اهمیّت و کلیدی دارند. دایره سیاست به طور کلّی، بُعدی بسیار بسیار کوچک از ساختار تو در توی، هنر کشورداری است و الزاما به معنای «شاهکلید» محسوب نمیشود.

من نمیدانم شما چرا تصوّر میکنید که ایده «جمهوریّت» به معنای شاهراه حلّ و فصل کردن معضلات و مسائل اجتماعی و کشورداری ایران است. بی شک میتوانید هزاران دلیل برای توضیح گرایش و اعتقاد خودتان برشمارید و ردیف کنید. ولی سئوال این است که «ایده جمهوریّت» شما میخواهد با تکیه به مفاهیم تئوریک در جامعه ایرانی واقعیّت پیدا کند یا بر شالوده رفتار و گفتار و کردار ایرانیان در جامعیّت وجودی؟. اگر فرض را بر این بگذاریم که همین امروز، در ایران سیستمی به نام «جمهوری ایران» بدون هیچ صفت الحاقی، اعلام موجودیّت کند و شما یا دیگرانی که به چنین ایده ای اعتقاد دارید، مصدر امور اجرایی و کلیدی باشید، آیا تضمینی وجود دارد که شما طبق مبانی تئوریک ایده جمهوریّت در واقعیّت مناسبات انسانی و کشوری، رفتار کنید؟. احتمالا خواهید گفت: معلومه! طبق قانون اساسی و دیگر قوانین اجرایی. (مگر جمهوری اسلامی ایران، فاقد قانون اساسی و مقرّرات و لوایح و اصول است؟. مگر جامعه سوسیالیستی شوروی سابق، فاقد قانون اساسی و لوایح و مقرّرات و امثالهم بود؟). پاسخ شما بلافاصله با لبخند طنز آلود من روبرو خواهد شد؛ زیرا این به آن می ماند که شما ادّعا کنید علّت اینکه اینهمه تصادفات در جاده های ایران پیش می آید، دلیلش این است که مردم با وسیله نقلیه «مرسدس بنز آخرین مدل» در خیابانها رانندگی نمیکنند! و اگر ما کاری کنیم که مردم بتوانند صاحب مرسدس بنز شوند، دیگر مشکل حلّه. من امّا استدلالم این است که آقای پورمندی عزیز، نوع ماشین و مدل و امثالهم نیست که تصادفات را در جاده ها ایجاد میکند؛ بلکه «نداشتن آگاهی از آیین راهنمایی و رانندگی و همچنین داغان بودن جاده ها»ست که علّت تصادفات میشوند. [دلیل همبستگی نداشتن گرایشهای مختلف مدّعی اپوزیسیون، اختلاف عقیده نیست؛ بلکه ناآگاهی و دانش نداشتن از تئوری و فلسفه سیاست است] پس قبل از اینکه ماشینهای آخرین سیستم را بخواهید به وطن بیاورید یا تولید کنید، در فکر این باشید که مردم را از یک طرف در ابتدا، راجع به آیین راهنمایی و رانندگی آگاه و مسئول و موظّف کنید و از طرف دیگر در فکر ایجاد جاده هایی باشید که قابلیّت رانندگی کردن را داشته باشند تا مردم خودشان با هر نوع وسیله نقلیه ای که امکان خریدش را دارند، بتوانند در جاده ها رانندگی کنند و اگر احتمالا تصادفاتی ایجاد شد، خواه مقصّرش انسان باشد، خواه نقص فنّی، در هر صورت، کمتر باعث خسارتهای جانی و مالی شوند.
اگر شما به همین صحبت مختصر من توجّه دقیق بکنید، متوجه خواهید شد که من با طرح این موضوع به چه مسائلی و زیر و بمهایی میخواهم اشاره کنم. من از پرداختن به «تعاریف شما» در باره ایده جمهوریّت صرف نظر میکنم؛ چونکه بحث فنّی خواهد شد و راه به جایی نمیبرد. به تعاریف و صحبتهایی که در باره «جمهوریّت» کرده اید، انتقادات گسترده دارم که برای صرف نظر از طول و تفصیل کلام، صحبتی نمیکنم. تعاریف شما با ایده جمهوریّت و فلسفه کشورداری، هیچ سنخیّتی ندارند؛ بلکه کلیّاتی به شدّت مشمول انتقاد هستند. مثلا همون ترکیب «اراده آزاد»، آنقدر جای بحث و کشمکشهای نظری دارد. همینطور مسئله «نقش دادگاههای میهنی و جهانی»، «مسئله در اختیار گذاشتن اطّلاعات»، مسئله نقش «نیروهای انتظامی در سیاست»؛ نه در اقتصاد. مسئله حقوق اجتماعی افراد و پرنسیپ حاکمیّت. همینطور نقش دولت و ایده حکومت که دو مقوله متفاوت؛ ولی مکمّل یکدیگر هستند. همینطور مسئله انتخاب و انتصاب و دیگر مواردی که اشاره کرده اید، مباحث بسیار پیچیده ای هستند که با ردیف کردن کلیّات نمیتوان به هیچ وجه من الوجوه برای «ایده جمهوریخواهی»، وجهه تراشید و به دفاع سرسختانه از آن پرداخت.
آنچه فعلا واقعیّت دلخراش و تاسّف بار است، این است که پس از نیم قرن حکومت گیوتین الهی که همچنان با بی شرمی تمام در حال خونریزی و کشتار و شکنجه است و به «نر و ماده» نیز رحمی نمیکند، مدّعیان مختلف عرصه سیاست نتوانسته اند در کنار همدیگر به گفت و شنود برای همبستگی و همپایی بپردازند؛ بلکه تمام نیرو و امکانات خود را بر این محور تمرکز داده اند که رقیبهای خود را از میدان بیرون اندازند و حرف خود را به کرسی بنشانند. خواه سلطنت طلب باشند. خواه پادشاهی خواه باشند. خواه جمهوری خواه باشند. خواه سلطنت مشروطه خواه باشند. خواه جمهوری سوسیالیستی خواه باشند. خواه جمهوری سوسیال- دمکراسیخواه باشند. خواه خواهنده این و آن باشند. در هر صوئرت تا امروز، نشان داده و اثبات کرده اند که شهامت اینکه نمایندگانشان، میزگردی داشته باشند برای صحبت و تبادل نظرات و عرضه برنامه ها و دیدگاههای خود، اصلا و ابدا اقدام نکرده اند و گامی نیز در این راه برنمیدارند؛ سوای اتهام زدن به یکدیگر و کاه کهنه بر باد دادن برای زاغ همدیگر را چوب زدن.
در هر صورت سرتان را درد نیاورم. از قدیم الایّام گفته اند، سری که درد نمیکنه را نباید دستمال بست. اینهمه مدّعیان اپوزیسیون، اصلا ککشان نیز برای ایران و مردمش نمیگزد؛ وگر نه محال ممکن بود که آخوند جماعت بتواند نیم قرن تمام، حاکم خونریز بماند و همچنان دوام بیاورد.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

پ., 09.01.2025 - 13:11 پیوند ثابت
آزادیخواه

آقای پورمندی:

آقای پورمندی هنوز در 50 سال قبل سیر می کنند و تصور می کنند که تحصیلکرده های ایران امروز با انباری از اطلاعات دیجیتال و آگاهی از تاریخ معاصر مانند بظاهر تحصیلکرده های بیسواد دهه 50 هستند که عکس امام را روی پشت بام تماشا می کردند. ایشان مینویسند:
پنجم- ایران با ۷۵٪ شهرنشین، ده ها میلیون انسان تحصیل کرده و دانشگاه دیده، داشتن زیر ساخت های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کافی، شایستگی و توانایی استقرار یک حکومت جمهوری را دارد و نیازی نیست که برای ثبات و امنیت به یک نظام تبعیض از نوع سلطنت یا ولایت تن بدهیم. استقرار جمهوری گام اول در مسیر پایان دادن به تبعیض و نقش افرینی مستمر و موثر جوامع مدنی در همه حوزه ها و بویژه در حوزه سیاست است.

آقای پورمندی عزیز، شما از کجا همه این تحصیلکردگان را به حساب جمهوریخواهان واریز می کنید؟ اینها اصلا با نسل شماها در دهه 50 تفاوت دارند. شما شخصا یک تحقیق بکنید. زنگ بزنید به کسانی که در ایران می شناسید و از آنها نظر دانشجویان و اساتید دانشگاه و مردم کوچه و بازار را بپرسید. باسواد ترین مردمان خواهان بازگشت نظام شاهنشاهی به پادشاهی شاهزاده رضاپهلوی هستند این امری است که حتا خود رژیمیان به آن واقف و اعتراف می کنند عجیب است که شما نمی بینید. چرا آقای نصیری نظریه از شاهزاده تا تاجزاده را مطرح می کند و یکی از سران جبهه ملی یا یکی از شماها را مطرح نمی کند مثلا از تاجزاده تا پورمندی یا نگهدار؟ برای آنکه نمیخواهد خودش را مضحکه کند. اما نظریه از شاهزاده تا تاجزاده مضحکه نشد هیچ بسیار هم بحث های جدی پیرامون آن مطرح شد. به باور من زمان بازنشستگی شما فرا رسیده است چرا که مقاله تان نشان میدهد که کبر سن اجازه فعالیت و تحقیق قبل از دست بردن به قلم را به شما نداده است. بقیه مطلب تان بیشتر دق دلی است تا بحث منطقی سیاسی لذا به آن نمیپردازم.

پ., 09.01.2025 - 07:14 پیوند ثابت
احمد پورمندی

In reply to by آزادیخواه

عنوان مقاله
چرا جمهوری!

کاش با اسم واقعی می نوشتید جناب آزادی خواه! رضا پهلوی با دوستان یا مزدبگیرانی مثل شما، نیاز به دشمن ندارد. من که به خواستگاری نزدیکان شما نیامدم که نگران سن و سالم شده اید. حرف حساب اگر دارید مثل بچه آدم با اسم خودشان و بدون حواشی بزنید. ضمنا من کجا منکر این شدم که پهلویسم هم در این هواخواه دارد؟ لااقل برای خدمتگزاری به شاه تان، مطلب دیگران را دقیق بخوانید و بعد نقد کنید.

پ., 09.01.2025 - 12:53 پیوند ثابت
كاوه كيان

In reply to by احمد پورمندی

عنوان مقاله
مقاله چرا جمهوری!

جناب پورمندی - چه‌ حاجت به اسم‌ واقعی - فردي مطلبي مينويسد يا مطابق ميل شما و طبق پروتکل سایت هست یا نیست.‌اگر صلاح میدانید آن را منتشر میکنید یا نمکنید.‌ از ۵۰ شصت سال پیش به شاگردانم و همکاران مبگفتم نگوئید کی چی گفت. بگوئید چی کی گفت. دوست پزشک تازه در گذشته ای داشتم که هر مطلبی برایش میفرستادی میگفت، کی نوشته؟ عاقبت گفتم عدم سؤء سابقه آش را ندارم مگر مامور امنيتي شدي كه اين سؤال را ميكني؟ يا مطلب را ميپسندی یانه. اگر هم بی احترامی کرده جوابش نمیدهی ‌و باز نشرش نمیکنی - با احترام کاوه

د., 13.01.2025 - 23:15 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید