
مسعود آذر
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران تاکید دارد که قدرت ایران یک «واقعیت» و «اقتدار دشمن» یک توهم است.
او روز نوزدهم دی امسال هم بار دیگر «اقتدار دشمن» را «توهم» خواند و از دستگاههای تبلیغاتی و فرهنگی خواست «نگذارند تبلیغات دشمن بر روی افکار عمومی اثر کند.»
پس از سرنگونی حکومت بشار اسد، نگرانی رهبر جمهوری اسلامی ایران نسبت به پایین آمدن سطح اقتدار حکومت در بین افکار عمومی افزایش یافته است. بررسی سخنان او نشان میدهد که در آستانه روی کار آمدن دولت جدید آمریکا، او نگران فرو ریختن «اقتدار» جمهوری اسلامی در نزد افکار عمومی است.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا کمتر از یک هفته دیگر کار خود را در کاخ سفید شروع میکند.
در روزهای اخیر تحلیلها و تفاسیری درباره اوضاع شکننده حکومت ایران از ابعاد مختلف سیاسی و اقتصادی منتشر شده است و به نظر همین اخبار و تحلیلها باعث نگرانی آیتالله خامنهای شد تا جایی که چند روز پس از سقوط بشار اسد، گفت که « خالی کردن توی دل مردم جرم است و باید دنبال بشود.»
از سوی دیگر هشدارهای آقای خامنهای از زبان رسانههای نزدیک به حکومت و فرماندهان سپاه پاسداران نیز شنیده میشود که میگویند رسانهها نقش جاده صاف کن را برای ورود مخالفان به دمشق داشتند و پایتخت سوریه در وهله اول در «جنگ رسانه» سقوط کرد.
حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران روز ۲۰ دیماه در رزمایش «پیامبر اعظم ۱۹» گفت: «دشمن میخواهد با بمباران تبلیغاتی و رسانهای، ما را با اصوات و کلمات شکست بدهد... دشمن میخواهد به ما القا کند که ضعیف شدهایم.»
با آغاز سال جدید میلادی و شمارش معکوس برای ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، حکومت ایران از یک طرف همایش دولتی «گفتوگوی ملی درباره وفاق ملی» برگزار میکند و از طرف دیگر تلاش ویژهای برای کنترل رسانههای داخلی در انتشار اخبار سوریه و به خصوص آینده محور مقاومت آغاز کرده است تا تصمیمات احتمالی رئیس جمهور جدید آمریکا درباره ایران، تاثیر کمتری روی افکار عمومی و اوضاع شکننده اقتصادی ایران داشته باشد.
در این میان این سوال طرح میشود که نگرانی آقای خامنهای از نقش رسانهها در تشدید بحرانهای موجود در جمهوری اسلامی ایران چقدر جدی است و در لابلای سخنرانی آقای خامنه ای پس از سقوط بشار اسد چه نکات و اشاراتی وجود دارد؟
« احمقها بوی کباب شنیدهاند»
بیش از یک ماه از سقوط بشار اسد میگذرد و در این مدت یکی از محورهای سخنان رهبر جمهوری اسلامی ایران به مناسبتهای مختلف به محور مقاومت و تبلیغات رسانهها برمیگردد.
آنچه سخنان آقای خامنهای در رابطه با جنگ رسانه را با اهمیت میکند تحولات غافلگیرکننده سوریه بوده است وگرنه آقای خامنهای در گذشته و به کرات درباره جنگ نرم و اهمیت رسانهها حرف زده بود ولی او در این روزها تلاش کرده است دستکم به طرفداران حکومت دلداری و اطمینان دهد که جمهوری اسلامی در قدرت و قوت است و نباید به تبلیغات «دشمن» گوش داد.
آقای خامنهای روز نوزدهم دیماه شفافتر از سخنرانیهای قبلیاش از دستگاههای فرهنگی، تبلیغاتی، وزارت ارشاد، صداوسیما و فعالان فضای مجازی خواست که «کار اساسی» کنند و گفت «پرده توهم اقتدار دشمن را پاره کنید.»
او گفت که دشمن واقعیتها را معکوس نشان میدهد و نقاط قوت را ضعیف معرفی میکند و ضعیف شدن خودش را به عنوان قوی شدن تبلیغ میکند و میخواهد «با تهدید شما را از بین ببرد» و تاکید کرد که مسئولان نگذارند تبلیغات دشمن بر روی افکار عمومی اثر کند.
رهبر جمهوری اسلامی ایران روز دوم دی هم در دیدار با مداحان صحبت از «جهاد با زبان» کرد و آن را به عنوان یکی از «انواع مهم جهاد» برشمرد و گفت شبههافکنی یکی از کارهای اساسی دشمن است... بایستی با هراسافکنی دشمن مبارزه کرد... شما قوی هستید، او ضعف شما را تبلیغ میکند برای اینکه شما را بترساند؛ دست شما پر است، او تبلیغ میکند که دست شما خالی است برای اینکه شما را مأیوس کند.»
علی خامنهای در ادامه با اشاره به تحولات سوریه به شکل تلویحی امکان بالا گرفتن اعتراضات در ایران را رد کرد و گفت آمریکا و اسرائیل در «لفافه» از اعتراضات احتمالی در ایران اعلام حمایت کردهاند.
او در ادامه گفت: «احمقها بوی کباب شنیدهاند! نکته اول اینکه ملت ایران هر کسی را که مزدوری آمریکا را در این زمینه قبول کند، در زیر گامهای محکم خود لگدمال خواهد کرد.»
آقای خامنهای پیش از آن هم در ۲۷ آذرماه در دیدار با زنان از برنامه «دشمنان نظام جمهوری اسلامی» سخن گفت که از طریق شیوههای نرم افزاری به دنبال شکست نظام هستند و تاکید کرد که به نام دفاع از زن به دنبال «اغتشاش» در کشور هستند.
او در روز ۲۱ آذر یعنی چند روز پس از سقوط حکومت بشار اسد هم در دیدار با اقشار مختلف مردم، تحلیلگرانی را که معتقدند جمهوری اسلامی ایران «ضعیف» شده است را «نادان بیخبر» خواند و تاکید کرد «ایران اسلامی مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد.»
رهبر جمهوری اسلامی ایران در این مراسم هشدار داد که کسی نباید در داخل توی دل مردم را خالی کند و گفت: «اگر کسی در تحلیلی، در بیانی جوری حرف بزند که معنایش خالی کردن توی دل مردم باشد، این جرم است و باید دنبال بشود.»
علاوه برسخنرانیهای رهبر جمهوری اسلامی ایران در چند هفته اخیر، میتوان به پیام بدون سلام و خداحافظی او به «نشست افق تحول رسانه ملی» نیز اشاره کرد که محتوا و کلمات آن بازتاب گستردهای در رسانههای ایران داشت.
آقای خامنهای در این پیام گفته بود که برای «پیروزی» در میدان، ارسال پیام و روایت «واقعیت» نقشی به مراتب مهمتر از ابزارهای نظامی دارد.
پیام چهار خطی آقای خامنهای به این نشست، به معنی نارضایتی از عملکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی تحلیل و تفسیر شد؛ رسانهای که زیر نظر مستقیم خود او اداره میشود و در بحرانها و اعتراضات داخلی مثل جنبش مهسا «واقعیت» آنچه در خیابانها میگذشت را روایت نمیکرد و چند دهه است که به عنوان یک رسانه حکومتی و امنیتی، اخبار معترضان از جمله کشتهها و مجروحان و بازداشتها را پوشش نمیدهد و در مقابل، اعترافات اجباری متهمان سیاسی را پخش کرده است.
از این رو به نظر میرسد منظور رهبر جمهوری اسلامی ایران از «روایت واقعیت»، در جهت تبلیغ و ترویج «ایران اسلامی قوی و قدرتمند است.»
«واقعیت» از نگاه چه کسی؟
رسانهها را میتوان بخشی از میدان نبرد و ابزارهایی قدرتمند در دست حکومتها دانست. دولتها و گروههای درگیر در جنگها با استفاده از رسانهها میتوانند افکار عمومی را به نفع خود شکل دهند و بر نتیجه جنگ تأثیر بگذارند و آن را به عنوان «عملیات صلحجویانه» یا «تجاوز نظامی» معرفی کنند. انتشار شایعات و اطلاعات نادرست، انتشار تصاویر ویدئوهای جنگی برای ایجاد همدلی یا نفرت، بسیج نیروها و جذب حمایت عمومی از جمله کارکردهای رسانههای اجتماعی است.
عباس عبدی، روزنامهنگار اصلاحطلب روز سیزدهم دیماه در واکنش به پیام آقای خامنهای به صدا و سیما در روزنامه هممیهن نوشت: « به طور قطع، هنگامی که اتفاقی رخ میدهد، هر رسانهای برحسب رویکرد و زاویه دید خود روایتی متفاوت از آن واقعه و رویداد ارائه میدهد ولی این روایت بر ستون واقعیت استوار است و نه اوهام و خیالات. به عبارت دیگر، روایت علیه واقعیت نیست، بلکه نحوه دیدن و تا حدی تفسیر آن است.»
با توجه به کارکرد دو لبه رسانهها و سخنان رهبر جمهوری اسلامی ایران، سوال این است که اگر هرکس روایت خودش را «واقعیت» بنامند، چه معیاری برای سنجش آن وجود دارد و آیا رسانهها در ایران اجازه دارند که واقعیت آنچه در داخل روی میدهد را منتشر کنند یا سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی را نقد کنند و اگر چنین امکانی وجود دارد چرا انتشار آنها در مواقع اعتراضات و در شرایط پس از سقوط بشار اسد به عنوان «خالی کردن دل مردم» جرمانگاری میشود و از آن جلوگیری میشود.
در روزهای اخیر انتشار سخنان بهروز اثباتی، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در سوریه بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشت. سخنان او نسبت به روایتهای فرماندهان سپاه پاسداران و بعضی از مسئولان از شفافیت بیشتری برخوردار بود. او به صراحت اذعان کرد که روسها دست ایران را در سوریه در پوست گردو گذاشتند وگفت: «در سوریه شکست بدی خوردیم.»
منتقدان و فعالان رسانه با اشاره به سخنان آقای اثباتی اشاره کردند که اگر این «واقعیت» سوریه است چرا قبل از سقوط بشار اسد چنین سخنانی گفته نمیشد و چرا ایران میلیاردها دلار خرج چنین حکومتی کرد و هزاران کشته در سوریه داد و در نهایت چرا «مصلحتاندیشیها» قربانی واقعیتهای سوریه شد؟
علی قاینی، فعال رسانه در کانال تلگرام با اشاره به سخنان آقای اثباتی نوشت: «اگر یکی از ما ملت با سر پایین و خیلی متواضعانه همینهایی که این سردار در مورد بد عهدی روسها گفت را در یک تریبون یا رسانه رسمی میگفتیم، متهم میشدیم به اینکه درک درستی از عمق راهبردی نداریم و میخواهیم مقاومت را تضعیف کنیم.»
احمد بخارایی، جامعه شناس در واکنش به سخنان اخیر آقای خامنهای در وبسایتش، ۲۰۲۵ را سالی «متفاوت» برای ایران ارزیابی میکند و تاکید دارد که «جمهوری اسلامی، ضعیفتر از آن چیزی است که تصور میشود زیرا اقتدار یک نظام در میزان مشروعیت و مقبولیتش نزد مردم است.»
آقای بخارایی در نقد سخنان رهبر جمهوری اسلامی ایران با اشاره به احکام زندان و اعدام برای فعالان کارگری و معترضان و کسانی مانند پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی زن کرد مینویسد: « اگر جمهوری اسلامی میخواهد نشان دهد که ضعیف نیست، در رزمایش و مانورهای نظامی، این اقتدار حاصل نمیشود بلکه ایجاد "اعتماد" در جامعه منوط و مشروط به باز کردن دروازه زندانها و عذرخواهی از زندانیان سیاسی است.»
این جامعه شناس در ادامه میپرسد: «واقعاً نظام، قوی است؟ اگر آری، چرا نیروهای گارد و بسیج، به چشمان معترضان در خیابانها، ساچمه شلیک کردند و باز هم تمرین برای تکرار میکنند؟»
نقش رسانهها در «جنگ روایتها»
نوام چامسکی، زبانشناس و استاد علوم شناختی میگوید: «رسانهها نه تنها بازتابدهنده واقعیتها هستند، بلکه واقعیتها را میسازند.»
از این رو نگرانی و دغدغه علی خامنهای از نقش رسانهها در جنگ «روایتها» از منظری طبیعی به نظر میرسد.
بررسی عوامل موثر بر فروپاشی یک نظام سیاسی از اتحاد جماهیر شوروی و آلمان شرقی گرفته تا کشورهای صحنه بهارعربی نشان میدهد که رسانهها به تنهایی نمیتوانند باعث سقوط یک حکومت شوند، اما میتوانند تغییرات سیاسی را تسهیل کنند. برای سقوط یک حکومت، عوامل ساختاری و داخلی مانند بحرانهای اقتصادی، فساد سیستماتیک، اختلافات درونی نخبگان و بالا بودن سطح نارضایتی عمومی ضروری هستند و رسانهها میتوانند در چنین شرایطی نقش کاتالیزور و تسریع کننده را ایفا کنند.
مرور کارکرد رسانهها به خصوص در جریان جنبش مهسا، نشان میدهد که رسانههای اجتماعی در آگاهسازی افکار عمومی، رساندن پیام مخالفان، بیان وجود شکاف در میان مسئولان، آگاهیدهی درباره پایین بودن روحیه نیروهای امنیتی و بسیجی و نیز در زمینه اطلاعرسانی درباره اعتراضها و اعتصابها نقشی موثر داشتهاند به شکلی که در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» موضوع اعتراضات از حجاب اجباری فراتر رفت و بحث ماندن یا رفتن جمهوری اسلامی ایران بیش از هرزمانی در فضای اجتماعی ایران مطرح شد.
از سوی دیگر با وجود اینکه جمهوری اسلامی همچنان کنترل قابلتوجهی بر رسانهها دارد، اما با گسترش اینترنت و رسانههای اجتماعی، این کنترل هر روز دشوارتر میشود و در همین مدت دو سال اخیر، رسانهها و شبکههای اجتماعی توانستهاند انحصار اطلاعاتی حکومت را بشکنند و صدای مخالفان رساتر از هر زمانی به گوش عموم مردم رسانده میشود.
از این رو به نظر میرسد رهبر جمهوری اسلامی ایران تهدید رسانهها را بیش از هر زمانی احساس میکند و میداند که بدون کنترل رسانهها، کنترل افکار عمومی نیز از دست حکومت خارج خواهد شد.
در همین راستا، حکومت تلاش کرده است با ابزارهایی مانند فیلترینگ، سرکوب خبرنگاران مستقل و جنگ سایبری، جریان آزاد اطلاعات را کنترل کند. بااینحال، تجربه نشان داده که این سرکوبها نتیجه معکوس داشته و باعث افزایش بیاعتمادی عمومی شده است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
علت تحریم ایران تئوری ولایت…
علت تحریم ایران تئوری ولایت فقیه است.
ولابت فقیه بره، تحریمها هم میره.
افزودن دیدگاه جدید