
حکومت اسلامی در فاجعه ۵۷ از شانه های مردم به قدرت پرتاب شد و سپس همان مردم مسبب آنرا در ماه دیدند تا بدان قبای الهی و آسمانی ببخشند!
استعمار گران در طول تاریخ همواره بر بسترهای تاریخی و آمادگی اجتماعی هر کشوری برنامه های اهریمنی درازمدت خود را پی ریزی کرده اند.
در جامعه ایران قبل از فاجعه ۵۷ حرکت ها و افکار مذهبی آنچنان رشد کرده بود که خود را رقیب برتر مارکسیسم می پنداشتند!
برای مثال علی شریعتی در تمام نوشته ها و سخنرانی هایش که بطور کاست نیز در بین مردم توزیع میشد بر این نکته تاکید میکرد که اسلام عین سوسیالیست هست و ما نیازی به مارکسسیم نداریم!
شاه که در کشوری با اکثریت شیعه حکومت میکرد و طبق قانون اساسی پاسدار قوانین مذهب شیعه اثنی عشری بود مجبور به توسعه مذهب شیعه بود.
۱- تاسیس انجمن حجتیه در سال ۱۳۳۴ به ریاست محمود حلبی که ظاهرا غیر سیاسی و علیه بهایی ها تاسیس شده بود، به اولین مدرسه همه کادرهای مذهبی فاجعه ۵۷ تبدیل شدند.
۲- تا زنده بودن آیت الله بروجردی اصلاحات شش ماده ای انقلاب سفید شاه و ملت که در سال ۱۳۴۲ آغاز شد امکان ناپذیر بود و خمینی در خلا مرجعیت با نفود به میدان آمد و بدان اعتراض کرد که شورش هایی بوقوع پیوست و اسدالله علم نخست وزیر مجبور به استعفا شد و این در حالی بود اسدالله علم خواستار اعدام خمینی بود اما با توصیه رییس ساواک سرلشگر حسن پاکروان و جان اف کندی از امریکا مانع اعدام خمینی شدند.
۳- شیعیان لبنان از ایران خواستار یاری و حمایت شده بودند که به توصیه آیت الله بروجردی به شاه ، امام موسی صدر بعنوان نماینده شاه در لبنان مستقر شد تا از شیعیان محروم لبنان حمایت مالی و مذهبی بعمل آورد.
۴- در سال ۱۳۴۸ حسینه ارشاد تاسیس شد تا جوانان و دانشجویان به سخنرانی های مذهبی کشیده شوند و از مارکسیسم دوری نمایند که علی شریعتی بیشترین بهره برداری را برای زمینه سازی فاجعه ۵۷ را از آن بعمل آورد و بدین خاطر به علی شریعتی معلم انقلاب لقب دادند.
۵- مساجد و رادیو و تلوزیون در ماه های صفر ،محرم و رمضان جولانگاه آخوندها بود و سینماها و کاباره ها و کنسرت ها به حالت تعطیل در می آمدند و جامعه سیاهپوش می شد و شادی ممنوع می گشت.
۶- هنگامیکه شاه در مراسم تاجگذاری شهبانو فرح را نایب السلطنه خود معرفی کرد از حوزه های دینی شهر قم نامه های اعتراض آمیز به دربار شاهنشاهی سرازیر شد که یک زن نمی تواند در کشور شیعه نائب السطنه شود.
مشکل اصلی جامعه هست که آمادگی تغییر در خود نمی بیند و مادامی که "مردم" بطور بنیادی تغییر نکنند روزگارمان بهتر از این نخواهد شد.
برای مثال از یک سو فحشا و تن فروشی با اطلاع شوهران در جامعه رواج یافته و از سویی دیگر قتل های به اصطلاح ناموسی گسترش یافته هست!
کارل پوپر در کتاب جامعه باز و دشمنان آن اشاره میکند:
جامعهی منفعل و بیتفاوت خودش مقدمات جنایات بیشمار را فراهم میکند و جنایتکاران صرفا ابزار اجرای آن هستند! دیکتاتور شخص نیست دیکتاتوری یک فرهنگ است یک شیوهی خاص از زندگی هست که اساس آن در فرهنگ فرمانروایی و فرمانبرداری تعریف میشود.
مسلم است که دیکتاتورها نه در دامن مادر بلکه در دامن جامعه پرورش مییابند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
دیکتاتوری،وعلت حاکمیت دیکتاتورها
سالام
جناب مستشار خوب نوشتی،
دیکتاتوری تفکری است ،که
درذهن انسانها اتراق میکند،
دیکتاتوری نون گاه تعدادی
نوچه استعمارگران و خود
دزدهستند،
در دموکراسی دیکتاتور و دزدان افشا میشود،
دیکتاتور ها اکثرا باعوامفریبی وبا باج دادن
به حوزه های دینی و اراذل
و اوباش حکومت میکنند،
دلارهای نفتی باد آورده
اصل پایگاه دیکتاتور ها و
ارباب دیکتاتور میباشد،
متاسفانه روشنفکر ایرانی
بجای علمی و منطقی اندیشیدن،
همچون آلزایمر گرفته دنبال
فرعیات و نژادپرستی و باستانگرایی توهمی هستند،
که استعمارگران برای عقب نگه داشتن کشورتولیدکرده اند،
ازعلم ومنطق و عقلانیت
مرخصی گرفته اند،
توهمات آنچنان روشنفکران ایران را درخود غرق کرده
که نمی توانند روشنایی راببینند،
بازار مسکران.
باز هم ادعای عجیب و غریب: وخدت اضداد!
تا بحال گفته میشد: خامنه ای شیطان کبیر است. حالا دوباره یک ادعای عجیب جدید. که همه اعضای بیت ، خامنه ای هستند!
اینها مدعیان اپوزیسیون هستند که نظریه هایی همچون قصه های 1001 شب، مثل زمان هارون الرشید را اشاعه میدهند!
افزودن دیدگاه جدید