
عنصر کلیدی در ادیان، بخصوص ابراهیمی، هستهی خانواده است. در ایران ِپس از پهلوی، نخستین چالش ایجاد شده در مخالفت با زنان بود. زنان شاغل، دانشجو، هنرمند که هنوز بر طبق قانون آزادی در نوع انتخاب پوشش به محل کار، دانشگاه و یا خیابان میرفتند.
سخنرانان حکومتی در میدانهای نماز جمعه روی منبر مساجد، از مقدس بودن کانون خانه و خانواده داد ِسخن میدادند که زن، مادر و مدیر خانواده است و به این بهانه زنان بیحجاب را با پوشش اجباری از بیرون به اندرون فرستادند.
محمدرسولاف در جدیدترین ساختهاش، آگاهانه به ۲ تابوشکنی جسورانه دست زده. ابتدا سناریویی نوشته با تمرکز بر روابط خانوادهای که جزو حلقهی اتصال نزدیک به جریان قدرت دیوانسالاری دینی است. در تابوشکنی بعدی، فیلمبرداری این فیلم با این مضمون و به شکلی متهورانه بدور از سانسور و پوشش اجباری حجاب برای بازیگران زن، در کشوری که هنوز بدنبال معترضین مدنی انقلاب زن زندگی آزادی، کوچهها را رسد میکردند، برای همهی عوامل فیلم کاری بس پر خطر بود. در طول این ۳ ساعت فیلم اما، تماشاگر فقط یک ببینندهی منفعل نیست. تماشاگر گاه قاضی میشود، گاه دختر دانشجوی خانواده، گاه کفش دختران و پسران معترض را میپوشد و بیباکانه به دل خیابان میزند، گاه خودش را بجای دانشجویی میگذارد که به چشماش ساچمه شلیک کردهاند و اینک او با رنج و درد به خانهی همدانشگاهیاش پناه میبرد. رسولاف، تماشاگر را از دادگستری که جایگاه داد است از بیداد، به خانهای میبرد که حالا به جاسوسخانهای استالینی شبیه شده و ازین حلقهی آتش، خانواده را به زادگاهش در جادههای خاکی و ابرقویی که زاده شده میکشاند تا از نسوان خانه و کانون گرم خانواده زهرهچشم بگیرد.
فیلمساز، بیننده را دعوت میکند به تماشای شقاوت پدری که به همخونش نیز رحم نمیکند. فیلم دانهی انجیر مقدس، براستی فیلمیست تکاندهنده از یک قاضی تحصیلکرده که بذر یک ایدئولوژی روی سرش طوری خارج از هنجار ریشه دوانده که درست شبیه به درخت انجیر مقدس، برعکس عمل میکند. یک قاضی دستگاه دین سالار که برای بقای خود دست به خفه کردن و نابودی خانوادهاش میزند. زنان این خانه اما تا آخرین لحظهی دلهرهآور فیلم، از پا نمیافتند و داد ستانی میکنند.
اسکار بستری سینمایی، فرهنگی است برای دیده شدن فیلمسازان و بازیگران با استعداد در عرصهی سینمای جهان که امیدواریم این تندیس در دستان محمد رسولاف، بازیگرانش و تمام عوامل فیلم قرار گیرد هرچند دو بازگیر محوری فیلم، سهیلا گلستانی و میثاق زارع در ایران و ممنوعالخروج هستند.
فرانک مستوفی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید