
محدودیت نیروهای سیاسی در کشورهای اروپایی پیشینهای طولانی دارد و این موضوع را نمیتوان تنها به شرایط خاص اپوزیسیون ایران محدود کرد. کشورهای اروپایی، به ویژه در دوران مدرن، سیاستهای مشخصی در قبال جریانهای سیاسی مهاجر داشتهاند که اغلب تحت تأثیر ملاحظات امنیتی، دیپلماتیک و استراتژیک بوده است. با این حال، بخشی از این محدودیتها، به عملکرد و ضعفهای درونی خود اپوزیسیون بازمیگردد.
یکی از مشکلات اصلی اپوزیسیون ایران، فقدان همبستگی و درک مشترک از ارزشهای دموکراتیک است. این مسئله باعث شده است که هر بار گروهی از اپوزیسیون تحت فشار قرار گرفته یا محدود شده، بخشی دیگر نهتنها از آن حمایت نکرده بلکه از شرایط ایجاد شده برای تقویت موقعیت خود بهرهبرداری کند. نمونه بارز این مسئله، واکنش اپوزیسیون به اخراج مسعود رجوی از فرانسه در سال ۱۳۶۵ بود. در آن زمان، برخی گروههای مخالف رژیم ایران از این تصمیم استقبال کردند، به این امید که فضای بیشتری برای عرض اندام سیاسی و تصاحب نقش رهبری داشته باشند. اما نتیجه این سیاستورزی کوتهبینانه چیزی جز تضعیف کلی اپوزیسیون نبود.
نزدیک چهل سال از آن رویداد گذشته است، اما اپوزیسیون ایران همچنان در یک چرخه معیوب گرفتار است. هنگامی که مریم رجوی بازداشت و زندانی شد، کمتر کسی از میان جریانهای اپوزیسیون از حقوق او دفاع کرد، صرفاً به این دلیل که با مشی و ایدئولوژی او موافق نبودند. اکنون نیز لغو دعوت رضا پهلوی از کنفرانس امنیتی مونیخ با واکنشهای مشابهی مواجه شده است. برخی گروههای مخالف به جای اعتراض به محدودیتهای ایجاد شده برای یک نیروی سیاسی اپوزیسیون، از این اتفاق به عنوان فرصتی برای تضعیف جایگاه او بهرهبرداری میکنند. این عدم اتحاد، نهتنها باعث مشروعیتبخشی به تصمیمات محدودکننده دولتهای اروپایی میشود، بلکه به رژیم ایران نیز این فرصت را میدهد که اپوزیسیون را ضعیف، پراکنده و فاقد انسجام نشان دهد.
این وضعیت نشاندهنده یک بحران بنیادی در میان نیروهای مخالف جمهوری اسلامی است. بسیاری از گروهها، نه بر اساس اصول دموکراتیک و ارزشهای جهانشمول، بلکه بر مبنای رقابتهای درونگروهی و حذف رقبای خود عمل میکنند. این رفتار، ریشه در فرهنگ سیاسی استبدادی و تمامیتخواهی دارد که اپوزیسیون، آگاهانه یا ناآگاهانه، از آن متأثر شده است. در حالی که در کشورهای مدرن، رقابتهای سیاسی در چارچوب اصول دموکراسی و احترام به حقوق اساسی تمامی نیروهای سیاسی انجام میشود، در میان اپوزیسیون ایران، حذف، تخریب و انکار حق حضور دیگری به عنوان یک استراتژی غالب دیده میشود.
نتیجه این روند، نهتنها به نفع هیچیک از گروههای اپوزیسیون نخواهد بود، بلکه موجب تقویت وضعیت موجود و تداوم سلطه جمهوری اسلامی بر ایران میشود. تا زمانی که نیروهای اپوزیسیون نتوانند به یک درک مشترک از ارزشهای بنیادی دموکراتیک برسند و رقابت خود را در چارچوب احترام به حقوق تمامی جریانها و گروهها تعریف کنند، روند ناکامیهای گذشته ادامه خواهد داشت. به جای خوشحالی از حذف یک نیروی سیاسی، اپوزیسیون باید برای ایجاد یک جبهه فراگیر و متعهد به اصول دموکراتیک تلاش کند. این تنها راهی است که میتواند به تغییر واقعی در ایران منجر شود.
اسماعیل مرادی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
این را به آن نچسبانید. مسعود…
این را به آن نچسبانید. مسعود رجوی از فرانسه اخراج نشد او برنامه ای ریخت تا رفتنش به عراق و خیانت به ایران توجیه شود.
این را به آن نچسبانید. مسعود رجوی از فرانسه اخراج نشد او برنامه ای ریخت تا رفتنش به عراق و خیانت به ایران توجیه شود. هرگز برای سازمان تروریستی مجاهدین مشروعیت به عنوان اپوزیسیون نباید قائل شد. اگر ناچار باشیم که برای حضور شاهزاده در نشست ها از حضور سازمان مجاهدین و مسعود و مریم رجوی نیز دفاع کنیم ترجیح من این است که شاهزاده از حضور در چنین نشست هایی خود داری کند و ننگ دفاع از حق مریم رجوی و سازمان مجاهدین را به جان نخریم. رژیم اسلامی رژیم منفوری است اما مجاهدین منفور تر هستند. من ترجیح میدهم رژیم اسلامی برپا بماند تا سازمان مجاهدین بخواهد در ایران قدرت را بدست بگیرد. حتا به لحاظ تاکتیک مبارزه نیز همکاری با مجاهدین به معنای از چشم مردم ایران افتادن است. این را خطاب به فداییان و حزب توده و جبهه ملی میگویم.. هرگز با مجاهدین سر یک میز ننشینید.
افزودن دیدگاه جدید