
واو معدوله!
در سال ۱۳۵۴ دو-سه ماه بعد از پایان بازجویی و انتقال به بند عمومی، یک روز صدایم زدند و معلوم شد که مرا به « دادگاه» می برند. در سالن « دادگاه» دیدم که در کنار سلیمان و ممد آقا نشسته ام. معلوم شد که ما « هم پرونده» ایم! با هم دوست، همدانشکده و همکلاس بودیم و کوه می رفتیم. هیچ فعالیت سیاسی مشترکتی نداشتیم. ساواک اما، تصمیم گرفته بود که ما هم پرونده باشیم. سلیمان کرد مهابادی بود و ممد آقا بچه تبریز
در کوهنوردی ها با ممدآقا تصنیف های ترکی می خواندیم و با سلیمان هم کردی! هر سه هم هوادار « چریک های فدایی خلق ایران» بودیم. وقتی به زندان قصر منتقل شدیم، از ممد آقا ترکی یاد می گرفتم و از سلیمان کردی. نه ممدآقا خودش را «تورک» می دانست و نه سلیمان دوست داشت که « کورد» باشد. سالها بعد هم در کابل با سعید همخانه شدم. آنوقت اسمش فاروق بود. یک کرد دبش بود. حالا در اقلیم، جامعه شناسی درس می دهد. جز میزان چربی برنج هیچ اختلاف اساسی نداشتیم! فاروق دوست داشت که برنج را چرب تر بخورد، همین!
همه ما تصور می کردیم که به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت اقوام ایرانی که آن زمان برایشان واژه من در آوردی « ملیت» را به کار می بردیم، مهم است، زیرا به همبستگی ملی کمک می کند. برای ما ایرانی بودن بدیهی بود و رعایت حق و حقوق یکدیگر را بخشی از ایرانیت خود می پنداشتیم.
در طول دوره سیاه خلافت اسلامی، به دلائل زیادی از جمله شیعه سالاری، تمرکزگرایی شدید اقتصادی،« تهدید انگاری» اقوام غیر فارس که عموما مرز نشین هستند، توسل به زبان سلاح و خلا گفتمانی، نقار میان مردمان ایران و بویژه میان اقوام مختلف رو به رشد گذاشت و جماعتی فرصت طلب و ماجراجو هم بساط تجزیه و « پان بازی» راه انداختند. برخی از روشنفکرانی که تعلق قومی داشتند هم متاثر از همه این عوامل به دستکاری ادبیات روی آوردند تا روایت های قومی خود را بیافریند. یکی از بدعت های آنها تبدیل «کرد» به «کورد» و « ترک» به «تورک» در رسم الخط فارسی بوده است. این « واو» و پافشاری بر استعمال آن نشانه فاصله گذاری است. « واو» وصل نیست، « واو» فصل است. اما این « واو» در واقع باید یک « واو معدوله» باشد. واوی که اگر هم نوشته شود ، باید از خواندنش عدول کرد! چرا که « واو» تا بود، نشانه وصل بود. نشانه وصل او و تو و من، ما و شما و ایشان ! این نشانه وصل را از ما نگیرید! کرد و ترک بمانید! ایران ملک مشاع همه ما از ترک و کرد و عرب و بلوچ و ترکمن و گیلک و اصفهانی و مازنی است. از همه جای این ملک همه ما سهم مساوی داریم . دنیا اینگونه نمی ماند. هوای ایران آزاد را بطور مساوی تنفس خواهیم کرد و ایران را با رعایت کرامت انسانی یکدیگر ، تامین برابری حقوقی ، رعایت همه حقوق شهروندی و شکوفا سازی همه فرهنگ ها و زبان های آن دو باره می سازیم. آخر ما هم پرونده ایم!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
زبان
اقای پورمندی گرامی !استفاده از " واو"و پافشاری بر آن نه برای "فصل "کردن،بلکه برای تلفظ صحیح کلمات میباشد.زبان های تورکی ،کوردی ،تورکمنی تا به امروز زیر پای زبان فارسی له شده است و فکر میکنم تلاش برای احیا ادبیات ی در تلفظ و نوشتاریست.شما بهش رنگ و بوی سیاسی دادید
من شخصا دعوایی سر کلمات ندارم کورد را خلق کورد ،ملیت یا ملت کورد یا مردم کورد نامیده شود.اینها بازی با کلمات و الفاظ است. مهم حق و حقوق کورد و بلوچ هم در حرف و هم در عمل است .من بعنوان عضو سابق سازمان اکثریت ، نه تنها برابر حقوقی در زمکان شاه و شیخ را ندیدم ،حتا در سازمانم هم این تبعیض و نابرابری بین یک رشتی ، مازندرانی با یک تورکمن و کورد بودم. احمد عزیز ،شوونیسم شاخ و دم نداره.کلمه "اقوام "در ادبیات اپوزیسیون بخصوص "چپ" مرسوم نبود. . نزدیک به سی سال قبل همزمان با تاسیس "اتحاد جمهوری خواهان "بجای ملیتهای ساکن ایران ،" اقوام ایرانی "جایگزین میشود .بنا به شاهد و ناظر یکی از دوستان پیشنهاد و نظر یکی از این افردا "چپ" و دمکرات ،:" اگر از واژه ملیت یا ملت استفاده شود حقوق بیشتری به انها تعلق میگیرد ".برای شما ها ارزش خاک بیشتر
افزودن دیدگاه جدید