
چرا علیه حجاب شوریدم
این کتاب را مینویسم تا همه بدانند که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، زنان چگونه زیستند.
مینویسم تا آیندگان و فرزندانمان دستاوردهای آمیخته با رنج و خون ما را پاس بدارند و با شناخت دقیق تبعیض و بیعدالتی، همواره با آن مبارزه کنند.
وقتی در زندان بودم با نوهی عزیزم، دانیال، فقط گاهی برای دقایقی کوتاه میان دو اخطار تلفن زندان که میگوید «این تماس از زندان اوین میباشد» حرف میزدم تا نفهمد که در زندان هستم. او میفهمید که شرایط غیرعادی است و با ناراحتی از من میپرسید: مامانی! کجا هستی؟ میگفتم: به سفر رفتهام برای انجام یک کار تحقیقی و نوشتن یک کتاب و تدریس.
حال میخواهم این کتاب را به آن عزیز تقدیم کنم. امیدوارم نسل او ناپاکی و تبعیض و بیعدالتی را از این خاک بزداید و از ایران، خانهای امن و آباد و آزاد بسازد.
https://www.aasoo.org/fa/books/5118
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
چرا به بچه حقیقت را نگفتی؟
زندانی سیاسی شدن در حکومت اسلامی مایه فخر است نه ننگ. از نگاه من باید همه ی فرزندان زندانیان سیاسی بدانند که بزرگ خانواده شان افتخار آفریده و زیربار ننگ خاموش بودن نرفته و سمت درست تاریخ ایستاده و دارد تاوانش را هم میدهد. کودک هر چند کوچک باید بداند که بزرگ خانواده آنقدر بزرگ استکه افراد حقیر و رذل جامعه که اسلحه بدست گرفته اند جنایتکارند. و والدینشان با قدرت جلوی این بی مقداران وحشی ایستاده اند تا به فرزندانشلن درس شجاعت بیاموزند.
زندانی شدن در رژیم اسلامی افتخار دارد نه سرشکستگی.
درود بر همه ی زندانیان سیاسی. شما هستید که نمیگذارید جوانه های غیرت خشکیده شود.
من به نمایندگی از طرف هم نسلانم به احترام شما سر فرود میاورم.درود بر شما.
افزودن دیدگاه جدید