رفتن به محتوای اصلی

حمید فرخنده جهرمی وسر زنش و محکومیت حسن عربزاده در پي تراژدي دلخراشي

حمید فرخنده جهرمی وسر زنش و محکومیت حسن عربزاده در پي تراژدي دلخراشي
تصوير گل و بلبلي كه محکوم کنندگان حسن از چنين مراكزي میدهند، دروغ است

 

حمید فرخنده جهرمی نوشته ای  را در مذمت وسر زنش و محکومیت حسن عربزاده در پي تراژدي  دلخراشي كه به زندگی او وفرزند معلولش محسن پايان داد، در وب سايت ایران امروز نشر داده که لينكش را در بخش کامنها میبینید. پاسخ مختصر زیر به نوشته وی در دفاع از پاکی وشرافت وحیثیت حسن زنده یاد است:
 

 

تصویر



بگمانم، بی اخلاقی محض است كه در اين روزهاي بسيار دشوار براي باز ماندگان دو عزيز ما و بجاي گذاشتن مرهمي اندك بر زخم جانسوز فريده ي داغدار فرزند با رنج غیر قابل توصيف بیش از 4 دهه و همسري با صفات اخلاقي بسيار برجسته و پاک باخته در نوع دوستی و فداكاري،  ناجوانمردانه برعذاب اش بیفزاییم.
آقای فرخنده جهرمی با سنگر گرفتن در پشت پیش فرضهایی که صحت اکثر آنها مورد تردید جدی است ترجیح داده که تا دیر نشده،  گوی سبقت را در این زمینه از سرزنشگران برباید.

من و ظیفه و جدانی خود میدانم  بعضی نکاتی را بر آنچه که احمد پورمندی با روشنی و به درستی در سخن از حسن از دست رفته گفته اضافه کنم.
من حدود ده ماه با حسن كه ديگر نيست تا از خود دفاع کند، در سختترين شرايط سركوب در ايران در سال ١٣٦٢،  از نزديك رفاقت و كار کرده بودم و از اينكه ميبينم كساني چنین ناعادلانه به سرزنش او مینشینند دچار حیرت میشوم. به گمان من آنها مطلقا عاجز از درک این معنا هستند کسی كه حاضر بوده جان خود را در حفظ جان دوستان خود فداکند و 42 سال تمام با عشقی بی خدشه از فرزندی که اگر در یکی از همین مراکز نگهداری معلولین نگهداری میشد به احتمال نزدیک به یقین سالها پیش از دست رفته بود وخود وهمسر داغدیده اش به مراتب بهتر از هر شخص کار بلد و خبره ای  در پرستاری از فرزند خود آزموده شده بودند، چگونه میتواند قاتل در معنای حقوقی آن قلمداد شود؟

مراكز مواظبت و نگهداري از معلولين مغزي و فيريكي به هيچ وجه آن پناهگاهی نبوده و نيست كه سر زنش كنندگان حسن با اشارتی پر طمطراق از آن میگذرند. من گمان میکنم كه بجز استثناهایی،  آنها حتي يكبار چنین مراکزی را از نزديك نديده و در درون محيط  آن وقت صرف نکرده اند. در کشور بريتانيايي كه من در آن زندگی میکنم ویکی از پیش رفته ترین استانداردهای حمایت از معلولین در دنیا را در جامعه ساختاری کرده است، همه ساله موارد متعدد و وحشتناكي از بيرحمي، خشونت،  بد رفتاري و حتي سوء استفاده هاي حنسي و غیره در اين مراكز رخ ميدهد، که بسیاری از آنها گزارش وثبت و پیگیری نمیشوند و تنها خبر درصد بسیار کمی از آنها موفق میشوند به مطبوعات راه پیدا کنند.  خانواده هایی که از این مسایل شناخت نسبی دارند طبیعی است که از سپردن دلبندان معلول خود به این مراکز اکراه داشته باشند وبعید است که بدون عذاب دائمي وجدان به نگهداري عزیزان خود در اين قبيل مراكز تن در دهند. آنها درست همان کاری را میکنند که حسن وفریده انجام داده واورا تحت نظارت و پرستاری 24 ساعنه ، در 42 سال از زندگی غمبار خود گرفتند.
تصوير گل و بلبلي كه محکوم کنندگان حسن از چنين مراكزي میدهند، دروغ است ودر زندگي واقعي وجود ندارد.

عده اي ميگويند مگر حسن از محسن اجازه گرفته بود كه جانش را بگیرد؟ کسانی که با حسن  وفریده رفت و آمد داشته اند میگویند که محسن يك زندگي بسيار رنج آور با واكنشها و وكنشهاي روحی و فيزيكي غیر قابل وصف و غیر قابل کنترل خصوصا در سالهاي اخیر داشته و ابدا قادر به درک وضع وموقعیت حود ومحیطش نبوه است. زندگی او به یک معنا  یک زندگی نباتی ولی توام با رنج و درد وحشت و در عین حال ناتوان از تشخیص سود وزیان و خوب وبد حود درمحیط اطراف اش بوده است. 
بیاد دارم چند سال پيش در بريتانيا مردي را که زن خود را کشته بود با سر وصدا محاکمه کردند، در نهایت معلوم شد كه او براي پايان دادن به رنج همسر خود به زندگي او پایان داده است  و ماحرا با تبرئه آن مرد از اتهام قتل خاتمه يافت. این مورد بار دیگر ثابت کرد که اسثناهاي  قواعد مرگ وزندگي را نبايد درهنگام قضاوت ناديده گرفت و ما حق نداريم بدون رسیدگی دقیق به شرایط و پیچیده گیهای چنین قتلهایی مرتکبین آن را مورد داوری قرار دهیم. 
اين استثناها در موارد.يگري نيز وجود دارند. بعضی از موارد از دفاع از خود و مایملک خود از جمله آنهاست. 
هم چنین كسي كه براي حفظ عزيزانش، در شرايطي خاص خود را قرباني وفدا ميكند را نميتوان قاتل در معناي جنايي آن دانست.
اي كاش حسن راه ديگري را از مجاري قانوني براي پايان دادن به رنج محسن جستجو ميكرد. این آرزو کاملا انسانی و درست است، ای کاش چنین شده بود. آما و شايد حسن همین راه را هم رفته ولی به نتيجه نرسيده بود، ما از خلوت و اسرار دروني ديگران چه خبر داريم؟ حسن کسی نبود اجازدهد کسی حتی در مقام همدردی با او وفریده و به خاطر محسن، وارد عرصه خصوصی زندگی آنها شود و اصولا چه کسی این حق را به ما داده که دنياي دروني إنها را عرصه تاخت وتاز پیش فرضهای تجاوزکارانه خود قرا دهیم؟

https://www.bbc.com/news/uk-england-tyne-66257865

BBC.COM
David Hunter: Man who killed seriously ill wife cleared of murder
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
ایرانگلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

نظرات رسیده

احمد پورمندي:

درنگی بر تراژدی حسن

به گمان من اخلاق و قانون فرمت های مناسبی برای تحلیل این تراژدی نیستند. بازی ذهنی مرگ و رندگی ، در سطحی فراتر از قراداد های اجتماعی جریان داشته است. به زبان فردوسی بزرگ، در نقطه تلاقی جان و خرد ، جایی که دو خط موازی به هم می رسند، رقصی چنان جریان داشته است. حسن در این سالها بسیار فلسفه می خواند.گویی رستگاری و پاسخ را در فلسفه می جست. این هم نیست که محسن تنها دغدغه او بود. صفحه فیس بوکش سرشار از عکس و خاطره یارانی بود که دیگر نبودند. جان آدمیزاد مگر گنجایش چه میزان شکست و ناکامی را دارد؟ کمر نسل ما بار ها زیر بار شکست ها خم شد و گاهی هم شکست. در سماع جان و خرد، در آن بی نهایتی که تصویر اثیری خدا می رقصد، اخلاق و قانون بازیچه کودکان کوی را می مانند.

ش., 26.04.2025 - 05:07 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید