
ادعای بازگشت پهلوی یا بازسازی سلطنت مشروطه، صرفاً یک نوستالژی سیاسی نیست؛ تلاشی است برای احیای یک الگوی قدرت متمرکز که به طور تاریخی با جامعه مدنی ناسازگار بوده است.
🔹 تجربه تاریخی نشان داده:
«کسی که به قدرت میرسد، بهسادگی از آن پیاده نمیشود.»
🔹 سنت خسروانی - با ظاهر باشکوه اما ماهیتی خدایگونه برای پادشاه - اگر خطرناکتر از سنت حکومت امامان شیعه نباشد، دستکم به همان اندازه ظرفیت تمرکز قدرت، حذف نهادهای مستقل، و حذف نقد را دارد.
🔹 آیا این سنت سلطنتی میتواند با مفاهیم دولت مدرن، تفکیک قوا و مسئولیتپذیری حقوقی همزیستی داشته باشد؟
پاسخ روشن نیست، ولی سابقه تاریخی نگرانکننده است.
🔸 چه تضمینی داریم که کسی که حکومت را به دست میگیرد، خود را «موقت» بداند و به دیکتاتور یا پدر ملت تبدیل نشود؟
📌 اگر از امروز درباره جایگاه جامعه مدنی، نهادهای مستقل، و امکان گردش قدرت واقعی صحبت نکنیم، فردا تنها نامها عوض میشوند، نه مناسبات سلطه
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
دیدگاهها
شاهزاده فکر میکند که غرب و…
شاهزاده فکر میکند که غرب و آمریکا میان جمهوری اسلامی را سرنگون کرده و او را جای خامنه ای مینشانند. اصلان تمام تحریکات سیاسی و ابرازهایش پیرو دغدغه های بیا بروی سیاست های غربی است. مثل : سلطنت طلب ها فکر میکردند ترامپ اولین کاری که میکند از بین بردن رژیم در ایران است و خود را برای رهبری گزار معرفی و اعلام میکند.
شاهزاده حتی نسبت به گروه های سلطنت طلب مسله حزب مشروطه بی اعتنا است, چه برسد به دیگر گروه های غیر سلطنت طلب. شاهزاده به جای ارتباط با سازمان ها و انجمن های حقوق بشری خودش را باد کنک یک مشتی هوچی گر لومپن و فحاش سپرده که شعار جاوید شاه سر دهند و به تمام غیر سلطنت طلب فحش بدهند و اتهام بزنند.
افزودن دیدگاه جدید