
سخن بزرگ شود چون بزرگ باشد و راست
کس ار بزرگ شد از گفته ی بزرگ رواست
چهجد چه هزل درآید به آزمایش کژ
هرآن سخن که نپیوست با معانی راست
بمناسبت یکصد مین سال تاجگذاری رضا شاه پهلوی تلویزیون ایران اینترنشنال زیر عنوان رضا شاه و تجدد با آقای عبّاس میلانی پژوهشگر تاریخ و ایران شناس گفتگویی کرده است. و ایشان مطالبی عنوان کرده اند. که بخشی از واقعیات است. و به لحاظ آنکه همه آن نیست .جنبه ی تحریف تاریخ دارد.
از جمله گفته اند: " یکی از بزرگترین دروغهایی که برخی از روشنفکران در باره رضا شاه گفته اند و هنوز هم می گویند،اینست که رضا شاه قلدر بیسواد بود. حال آنکه رضا شاه قلدر بیسواد نبود.سواد داشت
می خواند .خیلی هم می خواند بسیار باهوش و میهن پرست و اهل فکر بود.قلدری رضاشاه در این بود،که با قلدرهای قبلی درافتاد.جلو قلدرهای فرهنگی ایستاد.گفت دختر حق مدرسه دارد. رضا شاه با اسلام مخالف نبود.با آخوندیسم مخالف بود. جلو قلدری آخوند ها را گرفت که نمی خواستند،در تهران یا قم پارک بسازد. رضا شاه با آخوندی که می گفت من فتوی می دهم مخالف بود .رضا شاه مهم ترین خواسته های مشروطه را متحقق کرد، منهای دموکراسی لیبرالی. دولت مرکزی ساخت. راه آهن سراسری ساخت علی رغم مخالفت هایی که با این موضوع می شد. رضا شاه پس از نهصد سال که کتاب ویس رامین توسط آخوندها تحریم شده بود ،آنرا بیرون کشید و داد مجتبی مینوی منتشر کند.بااینکه موضوع آن یک زن درخشان آزاده ای بود که عاشق شده بود. زن شوهر داریکه رفته بود دنبال عشقش و آخوند ها آنرا تحریم کرده بودند.در دوران رضا شاه بود که این کتاب و شاهنامه و سعدی و بیهقی وووو چاپ شد." پایان نقل قول
ابراز نظر آقای میلانی بخشی از واقعیت است. ونه همه آن و از باب آنکه همه واقعیت های تاریخی آن زمان نیست و بر بخش مهمی از آن پرده خفا میکشد ابراز نظری است که جنبه تحریف تاریخ دارد.وبر حسب حال ومقال مد روز عنوان می شود. کل واقعیت را پنهان کردن یا دگرگونجلوهدادن در شان اهل پژوهش نیست. و ایننوع تحریف ها که جنبه مردم فریبی دارد.راه به جایی نمی برد.در سال پنجاهوسه نیز به مناسبت پنجاهمین سال سلطنت پهلوی طی یک سال متمادی در سراسر ایران برنامه های روشنگری برگزار شد.و بلند پایگان دست اندر کار دولت شاهنشاهی بسیج شدند و رضا شاه را به عرش اعلا رساندند. ولی چه شد؟راهی به دهی نبرد.در سال پنجاهوشش و پنجاه و هفت مردم فریاد کشیدند،پنجاه سال سلطنت پنجاه سال خیانت !گرچه این نیز بخشی از واقعیت بود و نه همه آن! چه آن سلطنت پنجاه ساله به خدمت و خیانت در آمیخته بود.و نمی توان همه خدماتی را که در این دوره شد،انکار کرد.و یا به دیده نفی نگریست.ولی بازتاب آن تبلیغات دروغین فرمایشی این بود،که با مخالفت عامه مردم به صورت شعارهایی پاسخ داده شد. که مطابق با واقعیت نبود .و یکپارچه همه خدمات گذشته را نفی و طرد می کرد.اعتدال و بی طرفی در شرح وقایع و داوری تاریخی منصفانه شرط اول یک پژوهش درست و راهکار یک پژوهشگری آبرومندانه است،که نمی خواهد فقط مقبول عامه مردم و شعارهای مد روز واقع گردد. شان خود را در نفوذ کلامش درطی زمان و درازای تاریخ می بیند.
این اقبال عامه ای که امروز به رضا شاه می شود. و اورا سراسر حسن کاردانی و مملکت داری و خدمت به عنصر ایرانی در برهه ای خطر خیز قلمداد می کنند.ناشی از دو امر است .یکی سوء رفتار مرگبارودور از انصاف و خرد گریزی مشهود در اوضاع و احوال فعلی کشور ،که عدم رفاه معیشتی و نارضایتی گسترده مردم را دامان زده است.و دیگرتدابیر منتج به نتیجه ی یک کار پردازی فرهنگی که با اقدامات دوراندیشانه اشرف پهلوی به تاسیس بنیاد مطالعات میراث ایران انجامید.بودجه مکفی آن در اختیار دکتر عبدالرضا انصاری قرار گرفت .کهمورد اعتماد والاحضرت بود، وسالها حسن مدیریت وفادارانه خود را در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی به منصه ظهور و بروز رسانده بود. در جایگاه وزیر کشور و وزیر کار و استاندار خوزستان و مدیر اجرایی جشن های دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران ، نشان داده بود دولتمردی کارآمدو مسئولیت پذیر است.
برنامه بنیاد مطالعات میراث ایران این بود،که با به خدمت گرفتن اهل قلم و تامین معاش آنها ضمن تحقیقاتی که در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران می کند. دو امر مهم که هدف غایی و نهایی بنیاد بود مد نظر داشته باشد.یکی کاستن از اعتبار تاریخی مصدق و تقلیل و تحقیر اقدامات ملی گرایانه او والقاء چهره ای منفی باف از او به عامه مردم، دیگر تجلیل و تمجید از رضا شاه و معرفی او به صورت یک منجی کاردان که جز خدمت و اعتلای نام ایران منظور نظری نداشته است. و کارنامه پادشاهی او سراسر حسن کارفرمایی ایرانگرایانه و آبادگری و تجدد خواهی و مبارزه با ارتجاع مذهبی و ایجاد امنیت و سرکوب قلدران محلی و ایجاد دولت مرکزی مقتدر است.
این دوقصد نهایی وغایی را از راه به خدمت گرفتن نویسندگان و پژوهشگران هدایت شده، دنبال کردند.و اکنون می بینیم نهالی که کاشته اند. به برگ و بار نشسته است. و امروز به صورت یک اقبال عامه به رضا شاه نمایان می گردد.وبه مقتضای این توجه جمعی باوست،که تمجید و تجلیل از رضا شاه موضوع سخن روز می شود.
بعد از این مقوله که مقدمتاً عنوان شد.جهت رفع شبهه از القائات مبلغانه ای که در باره رضا شاه می شود، شرح نکات زیر ضروری به نظر می رسد.
الف : نقش سیاست خارجی در به قدرت رسیدن رضا شاه پهلوی
قدرت یافتن رضا خان میرپنج در اسفند ماه سال ۱۲۹۹ خورشیدی که به پادشاهی و تاج گذاری وی در سال ۱۳۰۴ انجامید، از زمره وقایعی است که در پی سلسله حوادث تاریخی بیرون از مرزهای ایران رخ داد.
با به قدرت رسیدن لنین در سال ۱۹۱۷ و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی که آرمانهای جهانشمول کمونیستی داشت،منافع سرمایه داری غرب در آسیا و دیگر نقاط جهان درمعرض تهدید و تخریب قرار گرفت.چنانکه عناصر کمونیست ،در نهضت گیلان به وسیله دولت نوبنیاد شوروی مورد حمایت قرار گرفتند. و به رهبری احسان الله خان و جواد زاده که همان پیشه وری بعدی باشد،در نهضت گیلان کودتا کردند.و میرزا کوچک خان و یارانش را از قدرت راندند.و جمهوری کمونیستی گیلانرا برپاداشتند.
در این زمان که مقارن با پایان یافتن جنگ جهانی اول بود، آمریکا درگیر رکود اقتصادی بزرگی شد.که طولانی تریندوره رکود اقتصادی در تاریخ آمریکا بود. و به همین جهت آمریکای درگیر مشکل اقتصادی ،سیاست انزوا در پیش گرفت. وانگلستان در جایگاه قدرت پیروزمند واقعی جنگ توانا ترین قدرت استعماری جهان شد.و رهبری دیگر دولتهای استعماری غرب را بر عهده گرفت. و با تقسیم مستعمرات یک نظم نوین جهانی ایجاد کرد.
در راستای این نظم جهانی که وظیفه مهار کردن و محدود ساختن انقلاب کمونیستی را بر عهده داشت،ومی خواست از مرزهای امپراتوری پیشین تزاری فراتر نرود، دور تا دور مرزهای شوروی در کشور های فنلاند_ لهستان_ رومانی_ ترکیه _ ایران_ افغانستان رژیم هایی بر سر کار آوردند، که می بایست،دارای ویژگیها یکسان باشند.
این ویژگی های یکسان عبارت بود از موارد زیر :
۱: تجهیز نیروی مسلحی که از عهده سرکوبی شورش های داخلی آزادیخواهانه و ضد استعماری بر آید.
۲: پلیس و نیروی انتظامی کار آمدی داشته باشد.متشکل از پلیس مسئول نظم و انتظام عمومی و پلیس مخفی امنیتی
۳: مقید به کسب وجهه ملی باشد. و احساسات ملی گرایانه مردم را بر انگیزد.
۴: بانی اصلاحات و نوسازی در داخل کشور شود. به نحوی که هم موجبات رفاه داخلی را فراهم آورد و هم مخلّ منافع استعماری نباشد. تا بتواند پیشگیری نفوذ کمونیسم را عملی کند .
بر بنیاد این سیاست خارجی بود که از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۴۶ رژیم های زیر در کنار مرز شوروی تشکل یافتند.
۱: در فنلاند دیکتاتوری ضد کمونیستی مارشال مانرهایم
۲: در لهستان رژیم مارشال پیلودسکی
۳: در رومانی رژیم آنتونسکی
۴: در ترکیه رژیم کمال پاشا آتاتورک
۵: در افغانستان پادشاهی امان الله خان
۶: در ایران شاهنشاهی رضا شاه پهلوی
در راستای هدف جلوگیری از توسعه کمونیسم،سه اتحادیه دفاعی منطقه ای نیز شکل گرفت ،
که به ترتیب عبارت بود از
۱: پیمان لوکارنو بین کشور های آلمان- انگلستان- بلژیک- فرانسه- ایتالیا- لهستان )
۲: پیمان اتحاد صغیر بین چکوسلواکی- یوگسلاوی- رمانی )
۳: پیمان سعد آباد بین ایران - عراق - ترکیه- افغانستان)
(ارفع زاده مهرداد صد و هشتاد و یک پایگاه مردم سالاری ، نشر جمهوری ، پاریس ۱۳۷۶)
آیا رضا شاه قلدر بی سواد بی فکر بود ؟! یا کتاب خوان باهوش دور اندیش ؟!
سواد رضا شاه
نامه ای از رضا شاه در دست است.،که ملک الشعراء بهار عکس آن نامه را منتشر کرده است.این نامه که در بر دارنده نوزده نادرستی نوشتاری است. هنگامی نوشته شده که رضا شاه در دیویزیون قزاق خدمت می کرد. از این رو روی برگه ای است که سر برگ دیویزیون قزاق اعليحضرت قوی شوکت اقدس همایون شاهنشاهی دارد، مخاطب او نیز شخصی به نام صادق خان نایب است.
در این نامه رضا شاه مقرب را غین ،طرف را با ت ماموریت را با عین شخص را با سین و توسط را با ت نوشته است. از حیث خواندن نیز در دوران سردار سپهی نتوانست متنی را که برای اونوشته بودند،در مجلس درست بخواند.و مشاغل وزارتی وزراء را از روی نوشته نام ببرد، این واقعه مواجه با انعکاس و انتشار مطبوعاتی شد.به این ترتیب که عشقی و دیگران متنی منتشر کردند، که ظاهرا حاکی از خبری بود، ولی اول هر سطر کلمه ای نوشته شده بود که اگر به صورت عمودی از بالا به پایین می خواندند از مجموع آن کلمات خوانده می شد: ( رضا خان بی سواد که در مجلس نتوانست نام وزراء و مشاغل وزارتی اشان را بخواند.....)
اینکه آقای دکتر میلانی عنوان می کند، رضا شاه کتاب می خواند و خیلی هم می خواند غیر مستند است . چطور کسی که طرف را با ت می نویسد از عهده درک معانی لغات برمی آید و در می یابد تحجر - متابعت - استیفا - مستفاد - التجا- بصیرت در کتابی که مورد مطاله ی اوست به چه معنی است.آن موقعی که رضا شاه کتاب می خواند و خیلی هم می خواند, آیا آقای میلانی حضور داشت؟معاشر و مصاحب رضا شاه بود.؟
دو کتاب سفر مازندران و سفر خوزستان را فرج الله خان بهرامی دبیر اعظم که رئیس دفتر وزارت جنگ بود، به نام سردار سپه نوشت. و کلیه آرمانها و مطالب و مضامینی که ساخته و پرداخته ذهن ترقی خواه خود بهرامی بود، در این دو کتاب به رشته تحریر درآمد. تا هم به سردارسپه القاء اندیشه شود.و هم در ذهن مردمی که خواننده کتابها بودند.، تصویر مصلحی شجاع و کارآمد مجسم گردد. به این ترتیب زمینه تغییر سلطنت فراهم آید.
دبیر اعظم کسی است که در ایام خدمت در وزارت جنگ، نقش معلمی سردار سپه را بر عهده داشت .به او آداب معاشرت وطرزدرست گفتن واژه ها و دوری از سخن گفتن عوامانه و اصطلاحات عامیانه
آموخت. و هنگامی که رضا شاه به سلطنت رسید،به جای قدر دانی از دبیر اعظم برحسب سوابق اطلاع او از گذشته رضا شاه به بهانه های واهی مورد خشم قرار گرفت.چندی مغضوب و محبوس واقع شد.
قلدری رضا شاه
پس از انتشار خبری که حاکی از بخشیدن لقب های مسخره خنده دار به قاتلان کلنل محمد تقی خان بود، روزنامه ها مقالات انتقادی بسیاری نوشتند.از جمله روزنامه ستاره ایران نوشت چون قافیه تنگ شده تصمیم گرفتند،لقب شجاع قوچان و زعفران نظام به قاتلان کلنل محمد تقی خان بدهند.این موضوع به سردار سپه وزیر جنگ برخورد، دونفر قزاق به اداره ستاره ایران فرستاد. میرزا حسین خان صبا مدیر روزنامه ستاره ایران را به قزاقخانه برد.سردار سپه او را فحش زیادی داد و سپس او را شلاق زیادی زد. به طوری که بیچاره مدیر روزنامه ستاره ایران دو دفعه غش کرد و بعد از شلاق دستور داد .او را در طویله حبس کردند.براثر این واقعه فرخی یزدی مدیر روزنامه طوفان و عده ای به سفارت روس متحصن شدند و جمعی از جمله موسوی زاده یزدی در مجلس شورای ملی تحصن گزیدند و اجرای قانون اساسی را خواستار شدند.و منظورشان از این بست نشینی این بود که جلوی زیاده روی ها و بی قانونی وزیر جنگ وقت را بگیرند. (به نقل از مکی حسین تاریخ بیست ساله ج اول صفحه ۴۸۴ نشر ناشر چاپسوم تهران ۱۳۶۱)
این بود شمه ای از قلدری رضا شاه در دورانی که هنوز شاه نشده بود. سردار سپه وزیر جنگ بود. نه مورد آخوند مرتجعی مخالف مدرسه رفتن دختران و مانع پارک سازی حضرت اشرف بلکه در مورد مدیر یک نشریه که او را به بهانه واهی و برای ابراز قدرت شلاق می زد و در طویله حبس می کرد. در حالیکه مطبوعات رکن چهارم مشروطه محسوب می شدند. حصول آرمانهای مشروطیت که به زعم آقای دکتر میلانی بر آورده شد به این صورت بر آورده شد که از همان دوران سردار سپهی قانون اساسی و اصول آزادی که خونبهای مردان بزرگ از جان باخته ای ماند میزا جهانگیر خان شیرازی صور اسرافیل و ملک المتکلمین و سید جمال واعظ و یحیی میرزا و دیگران و دیگران بود توسط حضرت اجل سردار سپه کهنه حیضی شد در خور پایمال کردن بانی ایران نوین
یاد فرخی یزدی مانا که می گفت
راستی نبود بجز افسانه و غیر از دروغ
آنچه ای تاریخ مردم کش حکایت می کنی !
آیا سلیمان میرزا محسن فرزند محسن میرزای وکیل الدوله و برادر یحیی میرزا شهید باغشاه که در آزادگی و آزادیخواهی سوابق زیاد داشت. و مرد مصلحی بود که برخلاف انتساب به خاندان قاجار و شاهزادگی در جریان تغییر سلطنت نقش اساسی ایفا کرد. با رضا شاه هم پیمان شد. و در کابینه او در زمان سردار سپهی وزیر فرهنگ بود. قلدر راهزنی به شمار می آمد ،یا آخوند مرتجع مخالف اصلاحات بود، که رضا شاه به منزل او رفت و درحیاط فریاد کشید هرچه دیوار این خانه می تواند حرف بزند و از عهد و پیمان سخن بگوید، صاحب این خانه نیز می تواند از عهد و پیمان سخن بگوید و سلیمان میرزا از زیر زمینی که محل دیدار های پیشین و عهد و پیمان گذشته بود ، بیرون نیامد و در تمام دوران سلطنت رضا شاهی خانه نشین شد. ؟!
آیا میرزاده عشقی که توسط ماموران نظمیه در دوران سردار سپهی رضا شاه ترور شد. آخوند مرتجع مخالف مدرسه رفتن دختران بود. یا دزد قطاع الطریق ؟ عارف بیچاره شاعر ملی ایران خواه که به همدان تبعید شد، و تحت نظر نظمیه از بی کسی و فقر مرد و جز دکتر بدیع الحکماء پزشک یهودی با وجدان کس دیگری به او نرسید، مرتجع مذهبی مخالف پارک سازی بود یا متولی معمم اوقاف ؟!
تیمور تاش وزیر دربار که برای تامین ارز ارسالی برای ولیعهد انحصار تریاک را به حاج حبیب الله امین التجار اصفهانی وا می گذاشت و مبلغی که از این بابت می گرفت را برای تامین هزینه شبانه روزی ولیعهد به سوئیس می فرستاد،چه کرده بود که مغضوب خیال پردازی رضا شاه می شد. وعاقبت خدمات چند ساله اش زندان و مرگ در زندان بود؟
آیا جز قلدر منشی بیمارگونه وسیع و همه جانبه رضا شاه که خائن و خادم و دزد و مصلح و وزیر و وکیل و روزنامه نگار و ارتشی و ایلاتی و راهزن و مکلا و معمم و مسلمان و یهودی مثل آقای حیم وکیل کلیمیان برایش علی السویه بود، و هر کس را می خواست می گرفت ومی بست و می کشت ،امر دیگری موجب شد فیروز میرزا فرمانفرما نصرت الدوله وزیر دارایی زندانی و کشته شود؟! داور خود کشی کند ؟! جعفر قلیخان سردار اسعد وزیر جنگ بصورتی ناگهانی دستگیر گردد و در زندان مسموم و مقتول شود؟!
ملک الشعراء بهار که در معرض ترور قرار می گرفت و برحسب اتفاق جان به سلامت می برد ، دیگری به جای او کشته می شد و پس از چندی ،به اصفهان تبعید شد و در آنجا کتابفروشی می کرد و می گفت تا نپوسم به کنج خانه خموش گشته ام کاسبی کتاب فروش جز سرگرمی با کبوتران و سرایندگی و پژوهش فرهنگی کاری کرده بود ؟!که باقلدری با او رفتار می شد. و اگر فروغی و چهار خطابه خودش به دادش نرسیده بود، کشته شده بود. آیا بهار از مخالفان حجاب به شمار می رفت ؟! و یا در موافقت با کشف حجاب بود که می گفت :
تو پاک باش و برون آی بی حجاب و مترس/ کسی به صید غزال حرم نخواهد شد ؟!
رضا شاه نسبت به دوستان و حامیان خود نیز با نمک ناشناسی و بی رحمی رفتار کرد. با کوچکترین سوء ظنی آنان را از بین برد.اشخاصی مانند فیروز میرزا فرمانفرما نصرت الدوله تیمور تاش سردار اسعد بختیاری در به قدرت رسیدن و محکم کردن پایه های حکومت استبدادی او نقش کارسازی داشتند ولی سرانجام قربانی قلدری تکروانه او شدند که می کوشید مردان بزرگ را برای همیشه از عرصه سیاسی اجتماعی کشور دور کند .
هوشمندی رضا شاه
رضا شاه خزانه اقبال السلطنه ماکویی و سردار معزز بجنوردی و سردار عشایر قشقایی و شیخ خزعل و اشیاء گرانبهای دیگر را در هشتاد و چند صندوق موقع فراردر شهریور بیست با خود به بندر عباس حمل کرد تا با کشتی تجاری که شاه مستعفی و خانواده را به تبعیدگاه می برد،حمل کند. اما چند ساعت قبل از سوار شدن به کشتی مزبور از طرف فرمانده کشتی جنگی به صرف چای دعوت شد. همینکه وارد کشتی جنگی شد ، کشتی تجاری با آنهمه اموال ناگهان سوت حرکت کشید و به طرف انگلستان روانه شد. به این ترتیب کلیه اموال یکجا به تصرف دولت انگلستان در آمد. ( به نقل از مکی حسین تاریخ بیست ساله ج دوم ص ۴۲۴ بنگاه ترجمه و نشر کتاب تهران ۱۳۵۹)
ثروت اندوزی شاهانه
حاصل ثروت اندوزی رضا شاه که با ترس و تهدید و زور به دست آمد ، ثروتی افسانه ای شد.بالغ بر یک ملیون هکتار زمین ، کاخها، شرکتها، کارخانه جات و مبلغ هنگفتی پول در بانک های انگلستان و ایران که پس از شهریور بیست به محمد رضا شاه منتقل شد.
حساب شماره یک بانک ملی ایران به نام رضا شاه هنگام عزیمت اعليحضرت پهلوی اول حاوی شصت و هشت میلیون تومان پول نقد بود در حالیکه در آن زمان حجم رایج پول مملکت یکصد و پنجاه و پنج ملیون تومان بود .شاه چهل و نه هزار سند مالکیت غصبی داشت که مقرر شد به دولت واگذار شود .مال دوستی رضا شاه به قدری بود که بر حسب نوشته گلشائیان کفیل وزارت دارایی هنگامی که خبر ورود ارتش سرخ به مناطق شمالی کشور رسید شاه در هیات دولت گفت املاکمان چه می شود؟ و هنگامی که در سال ۱۳۲۰ تهران در معرض قحطی قرار گرفت وزارت دارایی به مناسبت در دسترس نبودن وسائط نقلیه قادر به حمل گندم به پایتخت نبود.زیرا رضا شاه با شتاب همه کامیون های ارتشی را برای حمل محصولات مزارعش پیش از انتقال به کرمانشاه می فرستاد .
"یکی از راه های تحصیل مال نامشروع رضا شاه تصویب قانون فروش خالصجات بود.قانونی از مجلس گذشت که دولت املاک خالصه را بفروش برساند.منطور از وضع این قانون هم این بود که املاک خالصه را به ثمن بخس به رضا شاه واگذار کنند.
یکی از این خالصجات قریه خیر آباد در ورامین بود. که پس از شهریور ۱۳۲۰ یعنی در دوره چهاردهم مجلس دکتر مصدق نسبت به معاملاتی که در مورد این خالصه انجام شده بود به بدر وزیر دارایی اعلام جرم کرد"
(مکی حسین تاریخ بیست ساله جلد ششم ص۳۸
نشر ناشر تهران ۱۳۶۲)
" در بعضی موارد وزارت دارایی قراء و قصبات مهم و بزرگ را بزور و عنف از صاحبان آنها به ثمن بخس می خرید. و با عنوان کوچاندن صاحبان آن جبرا متصرف می گردید و جزء خالصه دولتی می گردید و سپس به رضا شاه وا گذار می شد نمونه آن عینا ...."
همان ، ص ۳۹ )
نهضت تصحیح و چاپ کتب خطی
بی ارتباط با رضا شاه
شگفتا که آقای دکتر میلانی نهضت تحقیق و تصحیح انتقادی کتب خطی را که به همت و پیشگامی ادوارد برون و علامه محمد قزوینی و بعد از او مجتبی مینوی و دیگران صورت گرفت ، راهم به حساب اعلیحضرت رضا شاه پهلوی گذاشته اند .که کتاب ویس رامین را که مورد تحریم واقع شده بود بیرون کشید و داد مینوی چاپ کند. و با چنان علظتی از عدم چاپ نهصد ساله کتاب ویس و رامین یاد می کنند، که گویی امکانات چاپ و انتشار این کتاب در قرون گذشته فراهم بوده است.و رضا شاه بر حسب آشنایی و آگاهی شخصی با این کتاب و مندرجات آن بانی انتشار آن و بیرون آمدنش از محاق تاریکی های تاریخی گشته .حال آنکه این نهضت فرهنگی مسبوق به سابقه تاریخی انتشار و چاپ نسخ خطی است.که نخست از زمان محمد شاه قاجار آغازشد و بعد در دوره ناصرالدین شاه پیگری کردند. در ایران و هند و عثمانی و مصر کتابها بی شماری از آثار ادبی و تاریخی فارسی به زیور چاپ سنگی آراسته گشت. و یکی از کسانی که در این باب نقش ارزنده ای داشت . منوچهر خان معتمد الدوله گرجی حاکم مقتدر و فرهنگ دوست اصفهان در زمان محمد شاه قاجار بود. که با آوردن دستگاه چاپ سنگی و تاسیس مطبعه معتمدی بانی انتشار آثار ادبی متعدد شد. ولی از آنجا که آثار به چاپ سنگی رسیده غالبا مغشوش بود،و افزون بر تداخل آثار سرایندگان و نویسندگان ، غلط های تصحیفی ناشی از دخالت صحافان و مصحفان و کاتبان پیشین داشت ،سروده های برخی از سرایندگان در تلو سروده های سرایندگان دیگر و به نام سراینده ای به غیر از سراینده اصلی قرار گرفته بود، روش تصحیح انتقادی کتب به شیوه پژوهشگران غربی و بر حسب اقدم و اصح نسخ به همت ادبا و فضلای ایرانی باب شد. انتشار منظومه ویس و رامین سروده فخرالدین اسعد گرگانی توسط مینوی نیز از شمول همین واقعه و نهضت فرهنگی است. نکته دیگری هم که قابل ذکر است و تغافل از آن جایز نمی باشد.این است که بر خلاف حس فرهنگ دوستی و فرهنگ پروری که به صورت سنتی در خور ستایش معمول دربار پادشاهان پیشین بود، کارگاههای هنری متشکل از خوشنویسان و نقاشان و صحافان ورزیده متون بر گزیده ادبی را با مجالس نقاشی و صفحات مزین به نقوش و نگارهای مذهب مدون می ساختند.دربار پهلوی به سبب نداشتن وابستگی فرهنگی از این سنت فرهنگی تاریخی روی گردانی کرد.
معاهدات مرزی و قراد داد هایی که در دوره سلطنت رضا شاه برخلاف منافع ملی ایران بسته شد.
۱: قرار داد نفت ۱۹۳۳ ایران و انگلستان
یکی از این قراردادهای زیان بار است، که در سال ۱۳۱۲ مقارن با ۱۹۳۳ بسته شد. و تقی زاده وزیر دارایی امضاء کرد. انگلستان در سال ۱۹۳۳ به این بهانه که مدت قرداد دارسی در حال پایان یافتن است.خواهان تجدید قرارداد شد.رضا شاه به قصد ظاهر سازی قرار داد دارسی را پاره کرد.و اسناد آن را در آتش بخاری انداخت .و به جای آن قرار دادی نو بست.که به مراتب ننگین تر از قرار داد پیشین بود. و پس از انعقاد قرارداد ۱۹۳۳ دستور داد. هیچکس درباره آن مطلبی نگوید.و ننویسد.به این ترتیب پرونده آن تا بعد از شهریور ماه۱۳۲۰مطرح نشد.
حمید میرزا قاجار کارشناس نفتی در تاریخ شفاهی که دانشگاه هاروارد منتشرکرده است.گفته رضا شاه در زمان تمدید قرار داد با توافق سرجان کدمن رئیس شرکت سابق نفت ایران و انگلیس سه در صد از منافع نفت ایران را برای مصارف شخصی خود در نظر گرفته بود.
رضا شاه به پاسداشت تعهداتی که شخصا در قبال دولت انگلستان داشت ، تمامیت ارضی ایران را نادیده گرفت .
الف: به موجب قرار داد مرزی ۱۳۱۰ که دعاوی مرزی ایران و ترکیه حل و فصل شد .دولت ایران بخشی از ناحیه آغری داغ و آرارات را که از لحاظ جغرافیای نظامی و تامین حیاتی آب اهمیت به سزایی داشت به ترکیه واگذار کذاشت و در عوض قطعه زمینی در کردستان گرفت و در توجیه این بذل و بخشش نامعقول به سرلشکر ارفع که مامور رفع اختلافات مرزی بود ، گفت می خواهم با هم دوست باشیم و اختلاف میان ما نباشد .مانند گذشته
(مکی حسین تاریخ بیست ساله ج ششم صص ۱۵۳ و ۱۵۴ انتشارات امیر کبیر تهران ۱۳۶۴)
ب: در ۲۷ اسفند ماه ۱۳۱۲ که اختلافات مرزی بین ایران و افغانستان در نواحی خراسان و سیستان به موجب حکمیت دولت ترکیه حل شد .در مذاکرات بر سر آب هیرمند، میزان سهم آب ایران از رود هیرمند به یک سوم تقلیل یافت. و از ۱۸۱۴۶ کیلومتر مساحت کل سیستان ۷۳۷۴ کیلومتر مربع از آن ایران شد و ۱۰۷۷۲ کیلومتر مربع جزء خاک افغانستان و به این ترتیب این ناحیه که سر منشاء تمام آبهای ایران بود از دست رفت. و افغانستان از تلاش احتمالی ناسیونالیسی برای باز گرداندن مناطق تاجیک نشین این کشور به ایران در امان ماند.( داریوش ر حمانیان و فضل الله براقی تاریخ ایران بهار ۱۳۸۹ شماره ۶۰ ص ۳۵ )
رضا شاه، منطقه چکاب و مناطق نمک خیز مرز ایران و افغانستان را جهت اعتماد سازی به افغانها تقدیم کرد
(مکی حسین پیشین ص ۳۴۳)
ج: به موجب معاهده تحمیلی در سال ۱۳۱۶ حق کشتیرانی در سراسر اروند رود از ایران گرفته شد. به استثنای ۵ کیلومتر آبهای مقابل آبادان تا خط تالوک و ایران می پذیرد بابت عبور کشتی های نفت کش از آبادان مبالغ هنگفتی بپردازد
(مهدوی عبدالرضا هوشنگ ، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی تهران نشر ابوذر ۱۳۶۵ صص ۳۹و ۴۰)
د: پیمان سعد آباد که در ۱۷ تیرماه ۱۳۱۶ میان ایران - ترکیه - عراق- افغانستان به امضای وزرای امور خارجه این کشور ها رسید. ودر سوم اسفند ماه ۱۳۱۶ به تصویب مجلس شورای ملی رسید.پیمان مصالحه جمعی و عدم تعرض بود.که بر تفاهم نامه های مرزی پیشین صحه می گذاشت.بااینکه دقایق تقسیمات مرزی در متن پیمان مندرج نبود. لزوم وحدت نظر چهار کشور امضا کننده پیمان در سیاست کلی و جانبداری متقابل حین بروز خطر نسبت به یکی از دولتهای عضو پیمان رامنظور نظر داشت. و دول چهارگانه را متعهد می کرد ضمن حفظ حدود مرزی مشترک سیاست عدم مداخله مطلق در امور داخلی یکدیگر را پی گیری کنند .
رضا شاه طی نطقی که به مناسبت افتتاح مجلس دوره یازدهم ایراد کرد ضمن بی سابقه خواندن این پیمان در مشرق زمین آنرا مددی بزرگ به بقای صلح جهانی دانست.ولی دیری نگذشت سطحی نگری او بر همگان آشکار شد.و بیهودگی پیمان سعدآباد در تضمین صلح و حفظ ثغور مرزی با وقوع جنگ جهانی دوم به منصه ظهور و بروز رسید .زیرا با وقوع جنگ نیروهای رزمی اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان در سوم شهریور ماه ۱۳۲۰به ایران تاختند و هیچ یک از دولت های متعهد به کمک ایران نشتافتند و از همه شگفت انگیز تر دولت عراق کشور خود را پایگاه حمله ارتش انگلستان به ایران کرد.
آیا رضا شاه مهم ترین خواسته های مشروطه را متحقق کرد ؟
در دوران حکومت رضا شاه فعالیت های سیاسی به کلی ممنوع بود .از فعالیت تشکل های سیاسی به شدت جلوگیری می شد . مسافرت بین شهرها بدون مجوز و کفیلی که ضمانت کند مسافرت کننده قصد سیاسی ندارد میسر نبود. آزادی ارسال نامه محدودیت داشت و کنار هر صندوق پستی مامور مخفی تامینات نظارت می کرد که چه کسی امروز نامه ای در صندوق انداخته است مبادا نامه بی امضایی به مقصدی ارسال شود. رضا شاه تمام احزاب را منحل کرد .و به صراحت می گفت هر مملکتی رژیمی دارد. و رژیم ما یک نفره است. در حکومت رضا شاه منتقدان و مخالفان به شدت سرکوب می شدند. و اگر کسی بر خلاف نظر او سخنی می گفت یا می نوشت سرنوشتی جز تبعید و زندان و شکنجه و مرگ نداشت . قانون اساسی که خون بهای فحول آزاده صدر مشروطه بود پایمال خود کامگی شاهانه شد. و نمایندگان مجلس برحسب فهرستی که به امیران لشکر نواحی مختلف ارسال می شد، طی انتخاباتی نمایشی از صندوق های رای به عنوان برنده انتخابات معرفی می شدند. به اصل تفکیک قوای سه گانه مقننه و قضائیه و مجریه که هدف اصلی مشروطه بود، عمل نمی شد و قوه مجریه بریاست عالیه شخص شاه در کلیه امور دخالت می کرد. وریاست و نظارت عالیه داشت . دادگستری استقلال قضایی نداشت. شاه برای هرکس مورد غضب قرار می گرفت پرونده می ساخت. و در محاکم فرمایشی محکوم می کرد. و اداره ثبت و قوانین موضوعه وسیله ای شده بود برای تحصیل مال نامشروع و غصب املاک و اموال دیگران .دادگستری هنگامی که نتواند امنیت مالی و جانی شهروند را تامین کند .دادگستری محسوب نمی شود و قوه مقننه اگر در تدوین قوانین استقلال رای نداشته باشد.و نماینده منتخب واقعی مردم نباشد مجلس نیست. مجمع جمعی میرزا بنویس است. رضا شاه مشروطیت ایران را از حیز انتفاع انداخت و ادامه کار او در دوران محمد رضا شاه موجب شد فاجعه یک عقلانیت گریزی جمعی ایران را به ورطه سقوط سوق دهد. رضا شاه مانع شد نهال مردمسالاری نوبنیاد و دموکراسی لیبرالی ایران به برگ بار بنشیند. و شهروند ایرانی از حقوق حقه قانونی اش به نحو اتم و اکمل بر خوردار شود .واین امر در مغایرت کامل با اهداف مشروطیت ایران بود. نتها خواسته های مشروطه را متحقق نمی کرد .مانع ورادع حصول و وصول به خواسته های مشروطه بود. رضا شاه ایران را از مردان بزرگ تهی کرد. و اجازه نداد عنصر ایرانی بتواند بر مقدرات خود فائق آید.رضا شاه حتی در ساختن راه آهنی که از پول مالیات قند وشکر مردم ساخته شد.از تحصیل مال نامشروع کوتاهی نکرد مهدی قلیخان هدایت مخبر السلطنه که حین ساختن راه آهن نخست وزیر رضا شاه بود، در کتاب خاطرات و خطرات خود می گوید رضا شاه کنترات راه آهن را به شرکت زیمنس آلمانی که راغب به پرداخت کمسیون به لحاظ پایبندی کیفیت کارنبود نداد و در ازای گرفتن دومیلیون پوند به یک شرکت دانمارکی داد که عهده دار کشیدن راه آهن ایران شد.
گدشته را به فراموشی سپردن و حافظه تاریخی نداشتن ملت ها را از حصول سعادت باز می دارد
تاریخ را تحریف نکینم
منوچهر برومند
بیست و دوم اردیبهشت ماه هزارو چهارصد و چهار
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
رضاشاه پهلوی (۲۴ اسفند ۱۲۵۶ …
رضاشاه پهلوی (۲۴ اسفند ۱۲۵۶ – ۴ مرداد ۱۳۲۳) نظامی ایرانی، نخستین پادشاه و بنیانگذار دودمان پهلوی بود. بهعنوان سیاستمدار، او پیشتر از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۴، وزیر جنگ و از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴، نخستوزیر ایران در دورهٔ قاجار بود. رضاشاه که تلاش ناکامی برای جمهوریخواهی کرد، با پایان دورهٔ قاجار در سال ۱۳۰۴ به پادشاهی رسید و با اشغال ایران توسط متفقین در سال ۱۳۲۰ استعفا داد و پادشاهی را به ولیعهدش محمدرضا پهلوی واگذار کرد.
رضا دوران خردسالی را در فقر گذراند. او از ۱۲ سالگی به نظام پیوست و مدارج ترقی را پیمود. در ۲۵ دی ۱۲۹۹، او از سوی ژنرال انگلیسی ادموند آیرونساید بهعنوان فرمانده قوای قزاق منصوب شد[۴] و دو ماه بعد، در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، نیروهای قزاق به فرماندهی او، تهران را تصرف کردند. رضاخان ابتدا در مقام وزیر جنگ، بسیاری از ناآرامیها و راهزنیها را از بین برد و سپس در ۵ آبان ۱۳۰۲، با فرمان احمدشاه به منصب نخستوزیری گمارده شد و دو سال بعد، با رأی مجلس مؤسسان به پادشاهی رسید.[۳] اگرچه رضاشاه با کودتا در عرصهٔ سیاست ایران رخ نمود، اما پادشاهی را مدیون پشتکار و ارادهاش در نظم دادن به امور در سمت وزارت جنگ و نخستوزیری بود.[۵]
ایران در دورهٔ پادشاهی رضاشاه شاهد ایجاد نظمی نوین بود.[۶] او نهادهای مدرن را در ایران پایهگذاری کرد که از مهمترین آنها راهآهن سراسری، ارتش نوین، دادگستری نوین و دانشگاه تهران است.[۵] همزمان او در جهت تضمین قدرت خود، قانون اساسی را نقض کرد و احزاب مستقل را منحل نمود و مصونیّت پارلمانی نمایندگان مجلس شورای ملی را گرفت.[۵][۷] همچنین او اصلاحاتی اجتماعی را آغاز کرد و خواهان ایرانی بود که از یک سو رها از نفوذ روحانیون مذهبی، دسیسهٔ بیگانگان، شورش عشایر و اختلافات قومی، و از سوی دیگر، دارای مؤسسات آموزشی به سبک اروپا، زنان متجدد و شاغل در بیرون از خانه، ساختار اقتصادی نوین با کارخانههای دولتی، شبکههای ارتباطی، بانکهای سرمایهگذار و فروشگاههای زنجیرهای باشد. او برای رسیدن به هدفش یعنی بازسازی ایران طبق تصویر غرب، دست به مذهبزدایی، برانداختن قبیلهگرایی، گسترش ملیگرایی، توسعهٔ آموزشی و سرمایهداری دولتی زد.[۸] با آغاز جنگ جهانی دوم، با وجود اعلام بیطرفی در سال ۱۳۲۰، متفقین ایران را اشغال کردند. سپس با اولتیماتوم بریتانیا، رضاشاه مجبور به استعفا، ترک ایران و واگذاری پادشاهی به پسرش محمدرضا پهلوی شد. سرانجام سه سال بعد، در ۶۶ سالگی در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی درگذشت.[۳]
طرفداران رضاشاه او را «پدر ایران نوین» میدانند[۵] و پادشاهی او از سوی پشتیبانانش «دیکتاتوری منور» نامیده شد که آرمانهای جنبش منورالفکری یا روشناندیشی در ایران را پی گرفت، اما به آرامی، گونهای خودکامگی فردی در حکومت را در پیش گرفت.[۹] از سویی دیگر مخالفان رضاشاه او را مسئول «بر باد رفتن مشروطیت» در ایران میدانند و معتقدند اگر چه پهلوی یکم توانست نظام حکمرانی به ظاهر مدرنی پایهگذاری کند، اما دموکراسی، مجلس، انتخابات و آزادی را در ایران محدود کرد
اگر رضا شاه باسواد بود چرا…
اگر رضا شاه باسواد بود چرا حتی یک سخن رانی در مجلس یا مکان های دیگر فیلم یا نواری وجود ندار و فقط یک فیلم موجود است که آن هم در ترکیه با آتاترک است که نصف حرف ها هم یه تزکی است.
.نیاز به فرهنگ روشنگر.
مبارزه و اپوزیسیون نیاز به ادبیات و فرهنگ و انساندوستی و هومانیسم دارد. لینک زیر سخنرانی مترقی شاعر انقلابی شمالی:
https://www.youtube.com/watch?v=h38WhXtk6xY
رضا شاه دزد کبیر
ســالام دوســلار...
در طول هزاره های شاهنشاهی ایران, تمام پادشاهان ( خوب و یا بد) از بین قبیله ها و طوایف ساکن ایران انتخاب و به قدرت رسیدند. رضا شاه تنها پادشاهی در تاریخ ایران است که بوسیله (( بیگانگان )) به قدرت رسانده شده است. چون رضا شاه به وسیله کودتا به سر قدرت رسید. حکومت پهلویان مشروعیت قانونی نداشته و ندارند. رضا شاه تمام قوانین مشروطه را از بین برد تا به آن حدی که مجلس شورای ملی را « طویله» می نامید.
تاریخ را تحریف نکنیم. رضا شاه همان شخص مسلسل چی است که در محاصره تبریز در زمان انقلاب باشکوه مشروطه , در قشون عین الدوله شرکت داشت. . ایشان با این کشتار مشروطه چی ها در تبریز به درجه های بالاتری در قوای مرکزی ارتقاء یافت. رضا شاه از مشروطه و مشروطه خواهی نفرت داشت. سیز ساغ, من سلامت. یاشاسین تیراختور
افزودن دیدگاه جدید