
"ملت ایران یک حکومت به آخوند ها بدهکار است." کسروی
بار ها این جمله را ازدهان های مختلف می شنویم که طبق یک عادت شرطی شده که پیش ما ایرانی ها بدلیل نوع تربیت وفرهنگ که بخشی از کاراکتر جامعه را تشکیل میدهد زیاد تکرار می شود بی آنکه دنبال دلیل تکرار آن باشیم.
جمله ای که اگر بدرستی متعلق به کسروی باشد! شاید او روزی با علم بمیزان عقب ماندگی جامعه در پذیرش دوره جدیدی که پس از انقلاب مشروطیت وتجدد خواهی رضا شاه شروع شده بود و با علم به تحولاتی که با محدود کردن دستگاه عریض وطویل حوزه های دینی توسط رضا شاه همراه بود.این جمله را گفت.
دیدن تحولاتی که در ذهنیت اکثریت ملت نمی گنجید وآنها رامنافی دین می دانستند و مترصد فرصت که بر این تجدد خواهی هجوم آورده وحکومتی اسلامی را که نهایتش به ظهور ختم میشد را بر سر کار آورند.
خطری که همیشه توسط آخوند ها وتوده انبوه بی سر جامعه تازه پا رخت تجدد خواهی بر تن کرده را تهدید میکرد.
او با پتاسیل دستگاه آخوندی ومیزان نفوذشان دربین آحاد مردم که به گونه ای تاریخی باذهنیت مراد و مریدی آنها در ارتباط دائم بودآشنائی داشت. او می دید که هنوزاز نفوذ آخوند جماعت در بین اقشار تهیدست و جامعه روستائی چیزی کم نشده وانقلاب مشروطیت نتوانسته در ساختار فکری بخش زیادی از مردم بخصوص بخش روستائی تغیر چندانی وارد کند. او می دانست که هنوزروحانیت ودستگاه عریض وطویلش، با اشتهای سیری ناپدیزشان مترصد فرصتی برای کسب قدرت از دست رفته هستند و در این راه از هیچگونه بند بستی حتی با دول خارج ابائی ندارند .
شاید از همین رو این جمله را گفت.
اما هدف اواین نبودکه با گفتن این جمله توجیه کند حقانیت آخوند ها را
برای گرفتن حکومت و تلاشی را که سال ها بعد از مرگ اودر سیمای انقلاب اسلامی وقرار گرفتن خمینی براریکه قدرت و تشکیل حکومت اسلامی بانام جمهوری اسلامی در صحنه سیاسی ،اجتماعی وفرهنگی ایران ظاهر گردید.
مسلماهدف کسروی از گفتن این جمله حقانیت بخشیدن به این طلبکاران آدمکش ،قطاع الطریق وویران گرجمهوری اسلامی و این که الزاما باید چنین حکومتی بر سر کار بیاید! نبود!
متاسفانه چنین شدکه حکومتی اسلامی سخت جبار، انسان کش و ویران گری بر سر کار آمد که در تاریخ سابقه نداشت.اما آنچه که امروز باید گفت وکرد چگونگی مبارزه با طاعون اسلامی مسلط شده بر جامعه است. نه تکرار لا قیدانه این که گویا این ملت واقعا یک چنین بدهی عظیمی برای مشتی آخوند ولاتهای کف خیابانی بر گردن داشت.
تکرار جمله ای که موجب تداوم وحقانیت بخشیدن به این طلبکاران بی مسئولیت می شود.
قبلا حساسیت زیادی روی این جمله نداشتم .اما بهرمیزان که بر وصول این طلب آخوندی واستقرار آنها در حکومت و پیامد های این جمله که نتیجه آن این همه فلاکت است فکر می کنم! این که چه کسی این جمله را گفته برایم اهمیتی ندارد.اما استفاده زیرکانه حاکمیت از این جمله از زبان کسروی مشروعیت بخشیدن تاریخی و مهر تائید زدن اززبان یکی از سرآمدگان جامعه روشنگری ایران است نسبت به انقلاب اسلامی وقدرت گرفتن این کوتوله های تاریخی.
کسروی که خود زاده یک خانواده آخوندی بوده و مدتی آخوندی وپیشنمازی مسجد محله"حکم آور" تبریزرا نیزداشته نقش آخوند ها ودستگاه عریض وطویل آخوندی رامیشناخت واز قدرت دستگاه آخوندی خبر داشت.می دید که هنوز این جامعه رفته بخواب هزار ساله قادر نیست منافع دراز مدت خویش را درسایه تحول فکری وفاصله گرفتن از باورهای متحجر وکهنه جامعه دین سالار،پدر سالار ومرد سالارببیند،درک کند وجای گزین با باورهای نوین که انقلاب مشروطه منادی آن بود بنماید.هنوز منورالفکری چون "نیما" نمی دانست که قبای ژنده خود را بکجای شب تاریک بیاویزد."
او که خود در صف تجدد خواهان قرار داشت و عمیقا طرفدار شکل گیری حکومت قانون ،محدود شدن اختیارات آخوندی در عرصه قضاوت ، اقتصاد وفرهنگ پیشقدم در تبدیل جامعه عقب مانده ایران بیک کشور متجدد همگام با جهان معاصربود. خوب می دانست که آن همه تلاش رضا شاه و اطرافیانی چون فروغی ،داور،تیمورتاش و و برای ایجاد امنیت ،قانون مدار کردن کشور وتغیر سیمای کشور از طریق کشیدن راه آهن ،ایجاد کارخانه جات معاصرومدرن کردن ادارات ،ایجاد ثبت احوال،گسترش مدارس دخترانه وپسرانه ، تاسیس دانشگاه،کشاندن پای زنان به عرصه فعالیت های اجتماعی ،کوتاه کردن دست آخوند ها از اوقاف ،کشف حجا ب همه وهمه دشمنی عظیم دستگاه آخوندی که برای پیشبرنده این اصلاحات نام "رضا قلدر" نهاده بود بر می انگیخت! آنهااین تغیرات را عمل قلدر منشانه می نامیدندو با نهادن صفت رضا "پالانی" سعی درتحقیر سردار سپه وشجاعت او در سرکوب دشمنان ایران زمین از جمله "همین آخوند ها" داشتند.صفتی که متاسفانه بخشی از روشنفکران و جریان های سیاسی امروز که با وجود قرار داشتن زیز تیغ وسایه سیاه جمهوری اسلامی و دیدن حاصل کارحکومت آخوندی هنوزدر دشمنی با رضا شاه و ترس از قدرت گیری مجدد او درسیمای "زن ،زندگی و آزادی" تکرار میکنند. در مواقعیمبارزه با دوران پهلوی را مقدم بر مبارزه مشترک برعلیه جمهوری اسلامی می دانند.
اخیراهم خوانی غریبی بین جریان های سیاسی چپ وجمهوری خواهان جدا شد از چپ با حکومتیان بخصوص اصلاح طلبان حکومتی در کوبیدن بقول "خمینی" این "پدر وپسر"دیده می شود که نشان از "خویشاوندی پنهان "دارد.
خویشاوندانی که هنوزقادر نیستند بعداز دیدن این همه فجایع که بر سر این ملت و خود آنها آمده است دل از جمهوری اسلامی بر کند.از اینکه روزی مردم به سلطنت رای دهند بیشتر ترس دارند تا این که مبادا با عمل کرد خود و بر داشتن قدم در جهت یک وفاق ملی باعث قدرت گیری سلطنت طلبان گردند .تداوم همین حکومت جنایتکاری چون خامنه ای با فقر و فلاکتش ،با کشتارهای دسته جمعی ،سرکوب های وحشیانه، جنگ افروزی ها و حمایت هایش از افراطی ترین گروهای جهادی زیر لوای جمهوری اسلامی را بربازگشت دوران پهلوی هر چند مبهم ترجیح می دهند. هم گامی با همین جمهوری اسلامی را شایسته ترتا اسم بردن از دوران سپری شده پهلوی . رها کردن یقه خوداز نقد منصفانه نسبت به آن دوران! با گفتن این که اگر"دوران خوبی بود چه حاجت به آمدن خمینی برای وصول طلبش جهت بر پائی حکومت اسلامی .ملت ایران یک حکومت به آخوند ها بدهکار بود که رضا شاه از آن ها غصب کرده بود و باید پس می داد.این که جای گله گذاری ندارد . تمامش تقصیر حکومت غاصب پهلوی بود . تقصیر رضا شاه بودکه برسلطه آخوند ها تاخت و محدودشان کرد. ومحمد رضا شاه با آنها مماشات کرد"کدام یک را باور کنیم اثرات سخت گیری یا نتیجه مماشات"نهایت ما یک حکومت به آنها بدهکار بودیم ."
آه که تکرار این جمله چه میزان در خود سرشکستگی برای جامعه ایران دارد.چه میزان نشان ازعقب ماندگی ما که هنوز قادر به نقد خود در همراهی با خمیی نیستیم .از این رو نمی توانیم دل ازاین جمهوری کذا که ما عاشق شکل آنیم بر کنیم .جمله ای که نشان ازعدم همبستگی افراد وجریان های سیاسی که نام روشنفکر بر خود نهاده اند دارد. درد آور است نقش افراد ،جریان های مختلف که به خمینی جهت وصول این طلب یاری رساندندو هنوز بطور شرطی شد آن را تکرار می کنند .بی آن که از خود بپرسند چرا ؟بچه دلیل ان آخوند ها از ملت طلبکار بودند؟ نهایت این که طلب خود با وحشیانه ترین شکل ممکن وصول کردند .پس چرا نمی روند ؟ ابوالفضل محققی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
.جبر تاریخ انسانی!
ملت ایران یک حکومت هم به مجاهدین خلق بدهکار است !
ملت ایران سپس یک حکومت به ملیون و مصدق بدهکار است !
ملت ایران بعدا یک حکومت به دمکرات ها و لیبرال ها بدهکار است.
ملت ایران یک حکومت به فدرالیست ها و خلقهای ایران بدهکار است.
ملت ایران سرانجام یک حکومت به سوسیالیست ها بدهکار است!
نه شاه . نه شیخ. گزینه سوم :
- جمهوری سکولار فدرال سوسیال دمکرات اتحاد جماهیر شورایی ایران !
جناب محققی عزیز من از دیر…
جناب محققی عزیز من از دیر باز خواننده مقالات وزین وپر بار شما بوده ام ودراین مدت همیشه سیر تحولات فکری شما را دنبال میکردم وچه برایم ارزشمند است که شما که خود زمانی درپی بهشت موعود مارکس ره می پیمودید اکنون منصفانه وبدون حّب وبغض، بسیار دوران پهلوی بویژه رضاشاه را نقد مینمائید ، واگر همه ما مثل شما این قدر منصف بودیم شاید هیچگاه شاهد روی کار آمدن حکومتی چنین ظالم نبودیم، با ارزوی مانائی ونویسای برای شما انسان نیک سرشت
افزودن دیدگاه جدید