
به یکه تازی حکومت نگاه می کنم ،به قساوتش در اعدام شاداب ترین جوانان آزادیخواه این سرزمین ، به برخورد بی مسئولیتش نسبت به مشکلات عدیده مردم از تورم افسار گسیخته تا قطعی برق ،آب ،مشگل مسکن،سرکوب وحشیانه معترضان ،بیشرمیش دراذیت وآزارزنانی که برای کمترین حق خود که همان انتخاب آزادانه نوع پوششان باشد.زنانی که توسط نیروهای وحشی رژیم مشت می خورند،تحقیر می شوند پیکرشان را روی زمین کشیده می شود بی آن که بااعتراضی همگانی مواجه شود. حکومتی که بنام مردم بر سر کار آمد وهرگز از مردم در مورد خواسته هایشان نپرسید وبهائی بر زندگیشان نداد.براستی آیا این قدر قدرتی واین دلیری در مواجه با مردم وسرکوب آن ها تماما به قدرت نیروهای نظامی ،امنیتی ،وسرکوبگر حکومت بر میگردد؟ یاترس خوردگی مردم از کشتار های وحشیانه که طی این چهل واندی سال دیده اند ؟
براستی دراین میان نقش جریان های سیاسی خارج از کشور که عنوان پر طمطراق اپوزیسیون رایدک می کشند چیست؟ آیا خوشیم به آنکه تشکیلات های ریز ودرشتی داریم ،رسانه داریم ، کنگره ها ونشست هائی داریم که مرتب در حال آنالیز کردن ،بیانیه دادن ،خط ومرزکشیدن ،حساب کار خود از دیگر نیروها جدا کردن است. هنوز درکار افشاگری جنایات رژیم گذشته ایم . هنوزبخش زیادی از توانمان صرف جدال با یک دیگر،جدا شدن وپیوستن مجدد میگردد.
دراین چهل واندی سال فعالیت هنوز هیچ کجا نقش تاثیر گذار این همه منم منم ها رانه در داخل بر روی مردم می بینی ونه روی جمهوری اسلامی .
اقبال مردم دربازگشت به گذشته بدوران پهلوی نتیجه عملکرد خود رژیم جمهوری اسلامی است و حاصل مقایسه مردم با زندگی امروزاست وبس . تاسف آور است اما واقعیست که عمده کارکرد اپوزیسیون چیزی جز کشمکش های درونی ، یار ویار کشی ،جدائی ،انشعاب وافشاگری از یک دیگر نبوده است .حجم بر خوردی که جمهوری خواهان وبلعکس سلطنت طلبان با هم داشتند کمتر از برخوردشان با جمهوری اسلامی نبوده و لطمه جدی بر مبارزه درون کشورزده است.
جریان هائی که هرگز از خود نمی پرسند چرا این گونه شد؟
چرا بعد این همه سال هرروز تحلیل رفتیم ؟ نهایت به تعداد محدودی تشکیلات رسیدیم که بزرکترین کارشان دادن اعلامیه است وبرگزاری کنگره پشت کنگره.کشمکش های نظری آمیخته باخود محور بینی "من ها" و"نیم من" ها! که خود را مرکز حقیقت می دانند ونتیجه کارشان شقه شقه شدن، گسستن و پیوستن وسرانجام پس رفتن از جائی که بودند.
بی جهت عصبانی نشوید! رگهای گردن متورم نکنید . نتیجه عملی این همه سال گفتن وبحث کردن چیست؟جزجدل های انتزاعی نظری که هرگز ساده ، روشن وقابل فهم نه توده مردم ،نه فعالان سیاسی اجتماعی ونه جریان های سیاسی نشد. در اوج این روزهای بحرانی وسرنوشت ساز، این اپوزیسیون هرگزقادر نگردیداز حوزه بحث تئوریک وانتزاعی خارج شده وبا واقعیت های پیرامونی خود چه در خارج وچه در داخل ایران ارتباط بر قرار نماید و نقشی تاثیر گذار،عملی وسازنده داشته باشد. نقطه قوتی در این روز های سرگشتگی، ناامیدی وهراس مردم از جنگ .
اپوزیسیون گرفتار در خودی که هرگزتلاش نگرد وشاید توان این را نداشت که بطور جدی ،عمیق وصمیمانه گذشته خود را نقد کند واز دل آن خط مشی روشنی بیرون کشد که اورا سیمائی صادقانه دهد!اعتبار بیاورد و توانائی اتحاد عمل با یک دیگر درجهت مبارزه با جمهوری اسلامی ببخشد.
حاصل چنین عمل کردی آن شده که امروز نه درخارج کشوربگفته ای بین متجاوز ازهشت میلون ایرانی مهاجر تحصیلکرده حرفش خریدار داشته باشد و نه در بین مردمی که داخل کشور در مبارزه ای جانانه با حکومت اسلامی درجنگ وگریزندوچشم انتظار.
از خود می پرسم ! آیا شده که این اپوزبسیون بدون محکوم کردن دیگری ، دلیل محدودشدن بدنه خود وعدم تاثیر گذاری سیاست ها و رهنمود های خود درجامعه ایران را بررسی نماید؟
خود را در آئینه افکار عمومی ببیند وبراساس آنچه که واقعی است نسبت به توانائی ودرستی با نادرستی عمل کرد خود قضاوت کند؟
فراموش نکنیم که مخالف بودن به مفهوم دشمن بودن نیست و میشود مخالف نظر بود اما دشمن هم نبود.ما دشمن مشترکی داریم که میخواهد مانع از نزدیکی نیرو های مخالف رژیم بیکدیگر شود.مانع از شکل گیری یک ائتلاف وسیع .اما به چه کسی باید گفت ؟چقدر باید تکرار کرد ؟هیچ راهی برای پیروز شدن بر جرثومه جمهوری اسلامی جز اتحاد و عمل مشترک همگانی نیست!
اما چه سود که ما انقلابیون با سابقه درخشان قدیمی و همه چیز دان را نیازی به موعظه و اتحاد ملی نیست.
ابوالفض محققی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
ترجیح میدهم ایستاده بمیرم
روزگار غریبیست. گروهی اوباش و گانگستر پرچم مکزیک در دست، پرچم آمریکا را آتش میزنند و مغازهها را غارت و ماشینهای پلیس و ارتش و مردم عادی را به آتش میکشند و خیابانهای بزرگترین شهر ایالتی که خود به تنهایی اقتصاد پنجم دنیاست را بسته و زندگی مردم را فلج میکنندو باز مشتی چپ و مدیای همراهشان از آنها حمایت میکنند و میگویند این مهاجرین غیرقانونی به آمریکا حق دارند بمانند و هر غلطی میخواهند بکنند و دولت منتخب این کشور هم حق هیچ برخوردی با آنها ندارد.
هل هوله
حیف از خاطرات میم-لام ! و ماتریالیسم و دیالکتیک هسته های مطالعاتی !
در نوشته ها و ادعاهای ایشان یک کلمه از منطق دیده نمیشود!
شاعر شعر مونتاژ میگفت:
داستانهایت را پاره کن ! خاطرات ات را بسوزان ! با زبانی عریان و بی تعارف بگو آن حرفی که باید!
آه وطن من! مادر رنگ پریده و رنجور، در سرزمین ات دروغ و بی شرمی عربده میکشند، و حقیقت لب بسته و خفقان گرفته!
البته از دید ایشان همه…
البته از دید ایشان همه اپوزوسیون مشکل دارند جز سلطنت طلبان و رضا پهلوی.
In reply to البته از دید ایشان همه… by ناشناس
مشکل چپ ایرانی
مشکل چپ ایرانی زند گی در گذشته است. برای برگشتن به واقعیت، ..................میتواند کمک موثری باشد.
افزودن دیدگاه جدید