رفتن به محتوای اصلی

اندر بلا، نعمت است.

اندر بلا، نعمت است.


.

بحران، واژه‌ای آشنا برای مردم ایران است؛ از اقتصاد فروپاشیده تا سیاست سرکوب‌گر، از فرار نخبگان تا فرسایش اجتماعی. اما اکنون، کشور وارد مرحله‌ای تازه از بحران شده‌ است: سایه‌ی جنگ، ایران را به فازی جدید و نگران‌کننده سوق داده است.

جنگی آغاز شده؛ خواه بخواهیم، خواه نه.

مردم ایران، نه آغازگر این منازعه‌اند و نه خواهان شعله‌ور شدن آن. هیچ‌کس جنگ را انتخاب نمی‌کند، اما گاهی جنگ، بی‌آن‌که در خانه‌ات را بزند، به درون آن هجوم می‌آورد. امروز در مرزهای ایران، در آسمان و رسانه‌ها، طنین برخورد نظامی به گوش می‌رسد. در چنین شرایطی، دیگر فایده‌ای ندارد که دنبال مقصر بگردیم!

در تاریخ ملت‌ها لحظاتی فرا می‌رسد که دیگر ادامه‌ی وضع موجود نه ممکن است، نه مشروع. ایران امروز دقیقاً در چنین نقطه‌ای ایستاده است؛ نقطه‌ای که در آن، نه اصلاح‌پذیری رژیم باقی‌ مانده، نه ترمیم مشروعیت، نه توان اداره. انسداد سیاسی، ورشکستگی اقتصادی، فساد ساختاری، شکاف‌های اجتماعی و سرکوب لجام‌گسیخته، این رژیم را به مرز فروپاشی رسانده است.

و اکنون، مهم‌ترین پرسش ما دیگر این نیست که آیا این نظام باید برود یا نه؛ بلکه این است که چگونه باید برود.
برکناری نظام، یک ضرورت تاریخی است. رژیمی که عامل جنگ با عراق، بحران‌های منطقه‌ای، سرکوب داخلی و فقر گسترده بوده، نمی‌تواند شریک آینده‌ی ایران باشد. نه مذاکره با این رژیم راه‌حل است، نه اصلاح‌طلبی. تنها راه، عبور کامل از کلیت این ساختار فاسد است.
برکناری؛ و این برکناری باید به دست مردم باشد، تا بتوانند کنترل سرنوشت خود و سرزمین‌شان را به‌دست بگیرند.

آینده در واشنگتن یا تل‌آویو رقم نمی‌خورد. آینده در خیابان‌های ایران نوشته می‌شود.

از سوی دیگر، همگی این واقعیت انکارناپذیر را می‌دانیم: نظام‌های توتالیتر، همچون جمهوری اسلامی، هیچ‌گاه خود به فروپاشی رضایت نمی‌دهند. آنان تا واپسین نفس، تا آخرین ابزار خشونت، علیه جامعه صف می‌بندند. اما تاریخ نشان داده است که هیچ سلطه‌ای، هرچند آهنین، در برابر اراده‌ی مردمی که به آگاهی و سازمان‌یافتگی رسیده‌اند، پایدار نمی‌ماند.

به باور من، که همواره مخالف جنگ و کشته شدن مردم هستم، شاید این برهه‌ی حساس فرصتی برای بازآفرینی ملی باشد. این تنها در صورتی ممکن است که در درون، جنبشی از ریشه برخاسته، مردمی و دارای شناسنامه‌ای روشن وجود داشته باشد. جنبشی که واجد سه خصیصه‌ی بنیادین باشد: مشروعیت اجتماعی، استقلال سیاسی، و توان سازماندهی در سطوح محلی و ملی.


سؤال اصلی این است: در این وضعیت ، ما مردم چه باید بکنیم؟
تنها یک نیرو می‌تواند  ایران  را از فروپاشی و بی‌ثباتی نجات دهد:
مردمی آگاه، متشکل، و آماده برای اداره‌ی آینده.
برای خلع این نظام، به یک نیروی سوم نیاز است: نه قدرت‌های خارجی، نه جناح‌های داخلی. بلکه یک آلترناتیو مردمی، مشروع و مستقل که ریشه در خیابان‌ها، دانشگاه‌ها، محلات و زندگی واقعی مردم داشته باشد.

جنبشی ریشه‌دار و غیر وابسته به دولت‌های خارجی، که با اتکا به مطالبات واقعی جامعه شکل گرفته باشد؛
سازماندهی اجتماعی، نه فقط اعتراض خیابانی؛ شبکه‌هایی از شوراها، تشکل‌ها و نهادهای مدنی که بتوانند روز بعد از فروپاشی را مدیریت کنند؛
همبستگی ملی فراتر از قوم، مذهب و طبقه؛ خلع رژیم تنها زمانی ممکن است که مردم از هر گوشه‌ی ایران، با همه‌ی تفاوت‌ها، در هدفی مشترک متحد شوند؛
نخبگان شجاع، مستقل و مسئول؛ کسانی که نه تشنه‌ی قدرت‌اند، نه گروگان ایدئولوژی، بلکه متعهد به نجات کشورند.

قدرت  و رهایی از این جنگ و نظام در آگاهی، سازماندهی و مقاومت مدنی است. به‌جای ترس، همبستگی را انتخاب کنیم. آینده‌ی دموکراتیک و آزاد، تنها با شجاعت و مشارکت آگاهانه ساخته می‌شود با دیگر خلق‌ها برای جهانی عادلانه، هم‌پیمان شویم. کورد، فارس، عرب، بلوچ، آذری، مازنی، گیلک و دیگران، باید دست در دست هم دهند و برای ایرانی آزاد و برابر تلاش کنند


جنگ، همان‌قدر که تهدید است، می‌تواند لحظه‌ی تولد یک امکان نیز باشد—اگر بایستیم، بیاموزیم، و سازمان بیابیم

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید